جملات زیبای کتاب شمع بیت‌ المال را خاموش کن | طاقچه
تصویر جلد کتاب شمع بیت‌ المال را خاموش کن

بریده‌هایی از کتاب شمع بیت‌ المال را خاموش کن

۴٫۸
(۵)
(ای مردم کوفه! من از حجاز و مدینه) با این لباسی که بر دوش دارم و این اسباب و اثاث و این مرکبی که بر آن سوار هستم، داخل شهر شما شدم و فرمانده شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، همانا من از خیانتکاران هستم.
مادربزرگ💝
مردی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سوال نمود که از فلان شخص یک دینار می‌خواهم و او نزد من امانتی دارد آیا می‌توانم از امانتش طلبم را وصول کنم؟ حضرت فرمود: امانت را به کسی که به تو اعتماد کرده برگردان و حتی به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن. أَدِّ الامَانَةَ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکَ وَ لا تَخُنْ مَنْ خَانَکَ (مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۱)
محمدجواد
پیرمرد نخعی می‌گوید به امام باقر عرض کردم من از زمان حجاج تا به امروز در بلاد اسلامی، والی بوده‌ام. در این مدت به صورت خواسته و ناخواسته، حقوق زیادی از مردم به دست من ضایع شده است. آیا راهی برای توبهٔ من وجود دارد؟ امام سکوت کرد. سؤالم را تکرار کردم: آیا راهی برای توبهٔ من وجود دارد؟ حضرت فرمود: راهی برای توبه وجود ندارد، مگر این که حساب مردم را تصفیه کنی و حق هر صاحب حقی را ادا کنی. لَا حَتَّی تُؤَدِّیَ إِلَی کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ (کافی، ج ۲، ص ۲۳۱)
محمدجواد
امام صادق علیه السلام در وصیت خویش به من فرمود: بدان اگر آن کسی که ضربت بر فرق علی زد و او را به شهادت رساند، چیزی در نزد من به امانت بگذارد و یا راهنمایی از من بخواهد و یا با من مشورت کند و من آن‌ها را بپذیرم، امانت را رعایت می‌کنم.
محمدجواد
امروز هم هر رییس و مدیر و مسؤولی باید جرأت داشته باشد که فهرست اموال و دارایی‌های خود را در ابتدای قبول مسؤولیت‌ها اعلام کند که مثلاً من قبل از این که وزیر یا نماینده مجلس شوم، این خانه و این خودرو را داشتم و این هم موجودی من در بانک. اگر مردم این رفتار علوی را در بین مسؤولان سیاسی کشور ببینند، چه غوغایی می‌شود.
محمدجواد
شما در میان مردم بد نام هستید. مردم به شما سوء ظن دارند، بلکه شما را فاسق و بدکار می‌دانند. آخر این چه رفتاری است؟! - رفتار من برای آن است که مردم مرا به دیانت و امانتداری نشناسند، و کنیزهای خود را به من امانت ندهند، و من هم عاشق آن کنیزها نشوم، و در آن عشق هم نسوزم، و برای خاموش کردن شعله‌های آن عشق به دنبال دارو نگردم! شیخ حمیری نعره زد و به پای شیخ افتاد و گریه‌ها کرد. (هزار و یک حکایت اخلاقی، ص ۳۱۸) ***
محمدجواد
خب! حالا فرض کنیم ما جای مرد ناشناس باشیم. درس بزرگ این است که امانات قیمتی خود را در حضور یک تا چند نفر شاهد امانت دهیم. (در زیارت هم که می‌گوییم «اَسْتَوْدِعُکُمُ اللَّهَ» نه این که با امام خداحافظی می‌کنیم. نه. بلکه آن عبارت به این معناست که ایمان خود را که با ارزش‌ترین امانت ماست، نزد امام به ودیعت می‌گذاریم تا ان شاء الله در موقع خودش از ایشان پس بگیریم و این وسط‌ها، شیطان دستبردی به آن نزند. چنان که خیلی‌ها موقع مرگ می‌خواستند شهادتین بگویند و نتوانستند.)
محمدجواد
اگر فردی را دیدیم که با خبائث و لجاجت در امانت سپرده شده به او، خیانت می‌کند، اولاً بی‌دینی و بی‌ایمانی او برای ما محرز باشد و ثانیاً بدانیم که با تهدید به ضرر، یا تطمیع به منفعتی، سر تسلیم فرود خواهد آورد.
محمدجواد
شاید شیطان همین الان در گوش من و شما نجوا کند که این سخت‌گیری‌ها یعنی چه؟! خوب در این شرایط اضطراری و خطرناک، از پول امانتی استفاده می‌کنیم و در صورت مراجعهٔ صاحب آن، شرایط را به او می‌گوییم، حتماً قبول می‌کند. تازه، اگر قبول نکرد و نیاز او هم جدی و فوری بود، از جایی برایش تهیه می‌کنیم و ...! اما نه. بیاییم به دهان شیطان بزنیم و حقانیت آن خواب را باور کنیم که اگر ذره‌ای نسبت به امر خطیر حق الناس از جمله موضوع امانت مردم، بی‌توجه یا کم توجه شویم، بدانیم که در دام شیطان افتاده‌ایم.
محمدجواد
امام باقر فرمود: کشته شدن در راه خدا کفارهٔ هر گناهی است جز بدهی، که کفاره ندارد (و با شهادت هم پاک نمی‌شود) مگر این که خود مدیون آن را پس بدهد، یا دوستان و اطرافیان از طرف او پرداخت کنند و یا فرد صاحب حق، از حق خود گذشت کند و ببخشد.
محمدجواد
که گفته شد ایمان، به عمل صالح گره خورده و اعمال صالح به دو قسمت اصلی حقوق الهی و حقوق انسان‌ها تقسیم می‌شود. بنابراین طبیعی است بشنویم کسی که به همسایه‌ها ظلم و حق آن‌ها را پایمال می‌کند،‌ ایمان ندارد. به طور کلی، کسی که حق مردم را ضایع می‌کند، هم از عمل صالح و هم از ایمان به دور است. موضوع امانتداری هم مثل همان است. خیانت در امانت، زیر پاگذاشتن حق الناس است. مخصوصاً این که به کسی اعتماد کنند و او از این اعتماد سوء استفاده کند. بنا بر این کسی که امانتدار نیست، ایمان ندارد.
محمدجواد
مروری کنیم بر مباحثی که تاکنون یاد گرفتیم. خیانت در امانت ممکن است ناشی از خباثت و لجاجت، غفلت و فراموشی، اضطرار و ناچاری، یا حتی قصد قربت باشد. اما خیانت در امانت، خیانت در امانت است و انگیزه و عامل آن، تأثیری در ماهیت آن ندارد.
محمدجواد
امیر المؤمنین علی به کارگزاران خود نوشت: قلم های خود را نازک سازید و فاصلهٔ میان سطرهای نامه را نزدیک کنید و سخنان زاید را حذف کنید و به معانی لازم بسنده نمایید و از طولانی نویسی بر حذر باشید. زیرا اموال مسلمانان تحمل زیان را ندارد.
محمدجواد
امیر المؤمنین علی در خزانهٔ بیت المال نشسته بود و در حال رسیدگی به محاسبات خزانه بود که طلحه و زبیر وارد شدند و شروع کردند به صحبت‌های پراکنده. علی شمعی را که در آن جا بود خاموش کرد. آن‌ها با کمال تعجب سؤال کردند این چه کاری بود؟ حضرت فرمود: این شمع از آن بیت المال است و مصرف آن برای چنین گفت‌وگوهایی شایسته نیست! مشابه این برخورد در ارتباط با افراد دیگر نیز نقل شده که مثلاً حضرت مشغول رسیدگی به بیت‌المال بود که عمرو عاص وارد شد و حضرت چراغ را خاموش کرد و در نور ماه نشست! و هرگز استفاده از نور چراغ بیت المال را برای کار یا افرادی که استحقاق نداشتند جایز نمی‌دانست.
محمدجواد
طالوت به سپاهیان خود گفت: خداوند شما را به نهر آبی آزمایش می‌کند، هر کس از آن بخورد از ما نیست هر کس نخورد از ماست. «بیت المال» هم همین طور است. باید این سخن را از زبان امام زمان یا مقام معظم رهبری بشنویم و در گوشمان باشد که گویا همواره دارند می‌فرمایند: هر کس از بیت المال بخورد از ما نیست و هر کس نخورد از ماست.
محمدجواد
اگر کسی قدری نان در سطل زباله بریزد به اقتصاد مملکت خیانت کرده است. اگر کسی گاز زیادی به ماشین بیت المال بدهد و بی‌خود کلاج و ترمز بگیرد، باعث می‌شود که لنت آن ساییده شود و این وابستگی به بیگانگان است. از اموال عمومی مسجد نمی‌توان استفاده کرد و نمی‌توان در مسجد میخ کوبید. اگر عزاداری موجب خراب شدن مسجد بشود، ضامن هستی. دکتر در بیمارستان دارو می‌دهد. اگر مریض با هفت قرص خوب می‌شود اما دکتر ۱۰ قرص بدهد و مریض هم به سفارش دکتر بخورد، این دکتر علاوه بر اسراف و هدر دادن پول بیمار، بیت المال را حرام کرده و ضامن است.
محمدجواد
آمدند خدمت آقا امیر المومنین از بیت المال تقاضای حق بیشتری کردند حضرت بالای پشت بام رفته و مغازه‌ای را از بازار نشان داد و گفت آیا می‌شود قفل آن را شکسته و اموالش را برداریم؟! گفتند: آقا یعنی دزدی کنیم؟ فرمود: شما از یک مغازه دزدی نمی‌کنید، چگونه من از همهٔ اموال مردم بردارم؟
محمدجواد
حضرت علی دید که دخترش ام کلثوم، گردنبندی از اموال بیت‌المال به گردنش بسته است. حضرت پرسیدند گردنبند را از کجا آورده است؟ ام کلثوم گفت که از ابن رافع، خزانه‌دار دریافت کرده است. حضرت سراغ ابن رافع رفت و دلیل کارش را جویا شد. ابن رافع جواب داد: اولاً او دختر علی بود. ثانیاً شب عید قربان بود. ثالثاً تنها برای سه شب گردن بند را می‌خواست. رابعاً عاریه‌ای و امانت بود و خودم ضامن می‌شوم. ولی حضرت علی هیچ یک از دلایل ابن رافع را نپذیرفت و با او برخورد تندی کرد.
محمدجواد
امیرالمؤمنین در خطبهٔ دیگری از نهج البلاغه می‌فرماید: وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵) یعنی به خدا قسم اگر با بیت المال ازدواج کرده باشید و آن پول‌ها را مهریهٔ زنانتان کرده باشید، من آن پول‌ها را برمی‌گردانم و اگر خرید و فروش هم شده باشد، معامله‌ها را به هم می‌زنم.
محمدجواد
یکی از اولیاء خدا در اداره‌ای کار می‌کرد. موقع ناهار غذا آوردند برای ایشان، و در همین حین، کسی آمد کنارش نشست، ولی او نگفت بفرمایید. این طرف ناراحت شد و با خود گفت که ایشان ولیّ خداست، غذا می‌خورد و من آمدم کنارش نشستم و مهمان او هستم، خوب است بگوید بفرما. دید خبری نیست، آخرش به زبان آورد و گفت: آقا ببخشید، چرا به من تعارف نمی‌کنید؟ آن ولیّ خدا گفت این غذا که به ما می‌دهند برای این است که قوت داشته باشم و تا شب کار کنم. اگر تعارف بکنم و شما مثلاً نصف آن را بخوری، من گرسنه‌ام می‌شود و امکان تهیهٔ غذای دیگری هم نیست. در نتیجه اواخر روز نیروی من تحلیل می‌رود و نمی‌توانم درست کار کنم، آن وقت از کار خودم کم می‌گذارم و به بیت المال مدیون می‌شوم. تعارف کردن مستحب، ولی کم کاری حرام است.
محمدجواد
علی پیرمرد مریض و فقیری را دید که گدایی می‌کند. - این کیست؟ - او مسیحی است. در جوانی کارگر خوبی بود. - وقتی جوان بوده از او کار کشیده‌اید تا پیر و ناتوان شده و حالا او را به امان خدا رها کرده‌اید؟! (نه. این کار عادلانه و در شأن حکومت اسلامی نیست.) از بیت المال به او نفقه بدهید. اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّی إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ (تهذیب‌الأحکام، ج ۶، ص ۲۹۲)
محمدجواد
یک رئیس اداره باید در مسائل مربوط به بیت المال از جمله ورود و خروج کارمندان و رعایت ساعات اداری سختگیر باشد. اگر یک کارمند ۲۰ دقیقه دیر آمد، کارمند دیگر یک ساعت دیر آمد، دیگری نیامد و آن یکی تلفن کرد که نمی‌آیم، آیا باید مدارا کرد؟ نه این گونه نیست. چون کارمند، روزی هشت ساعت به ملت بدهکار است. رئیس اداره اگر خیلی آدم خوبی است برود خانه‌اش را به اسم این آقای کارمند بکند! ولی حق ندارد پنج دقیقه وقت کارمند را که برای بیت المال است به او ببخشد. مسائل عاطفی و شخصی را باید از مسائل حقوقی جدا کرد.
محمدجواد
روزی به مکان مهم و حساسی رفتم که روحانی آن جا پیرمرد خوب و با تقوا، ولی مرد ساده و بی‌دست و پایی بود که نمی‌توانست خوب صحبت کند و نیازهای جوانانی که در جماعت او شرکت می‌کردند را پاسخگو باشد. من به مسؤولان آن‌جا گفتم: این آقا خیلی آدم خوبی است، از نظر علم و تقوا بسیار خوب است، ولی نمی‌تواند مردم را اداره کند. گفتند: ما دیدیم که این سید یازده فرزند دارد و پیر و فقیر است، گفتیم که به این‌جا بیاید و نمازی بخواند و پولی برای زن و بچه‌اش ببرد. ببینید آن‌ها چه طرز تفکر سطحی و ضعیفی داشتند! یکی نیست به آن‌ها بگوید که افکار جوانان هم بیت‌المال و بلکه بزرگترین سرمایه است. البته باید به فکر فقر او نیز بود ولی نباید به این خاطر جلوی رشد جمعیتی را گرفت و به بیت المال خیانت کرد.
محمدجواد
امیرالمؤمنین فرمود: دَخَلْتُ بِلَادَکُمْ بِأَشْمَالِی هَذِهِ وَ رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِی ها هِیَ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِکُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِی مِنَ الْخَائِنِینَ (المناقب، ج ۲، ص ۹۸ و بحارالأنوار، ج ۴۰، ص ۳۲۵) (ای مردم کوفه! من از حجاز و مدینه) با این لباسی که بر دوش دارم و این اسباب و اثاث و این مرکبی که بر آن سوار هستم، داخل شهر شما شدم و فرمانده شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، همانا من از خیانتکاران هستم.
محمدجواد

حجم

۷۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۷۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان