بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پس پرده | طاقچه
تصویر جلد کتاب پس پرده

بریده‌هایی از کتاب پس پرده

نویسنده:آنا گاوالدا
امتیاز:
۲.۰از ۴ رأی
۲٫۰
(۴)
زود عاشقم می‌شوند و زود ولم می‌کنند. این هم سررررنوشت من.
(:Ne´gar:)
دوم، رنج خواهم كشيد. و باز هم رنج خواهم کشید. از همین اول اين داستان شكست خورده است. جنگ بین دنیاها، شوک‌های فرهنگی، تفاوت طايفه‌ها و همۀ این‌ها. پس من هیچ‌چیزی به او نمی‌دهم.
(:Ne´gar:)
دمار از روزگار درآوردن، سوهان روح شدن، خراشيدن، چپاندن، پريدن، فروريختن، خرد كردن، بايگانی كردن، تور كردن، مرهم گذاشتن... همیشه از کلی کلمۀ کمکی برای رابطه‌ای كه خوب می‌دانيم عشقی در آن نیست و هیچ‌وقت هم نخواهد بود، استفاده می‌کنیم.
(:Ne´gar:)
چون خودم را می‌شناسم: من برای همیشه عاشق می‌مانم اما زود از کسی خوشم نمی‌آید
(:Ne´gar:)
اونجا بودیم و به هیچ دردی نمی‌خوردیم. و زندگی به هیچ دردی نمی‌خوره. زندگی جای دیگه‌ست. جای دیگه‌ای جریان داره. مد، موسيقی، داستان‌های عاشقانه،‌توطئه‌ها، گفتن این جمله‌ها که مشین بهم می‌گه بهت بگم که از بیدول بپرسی باهاش می‌ره بیرون یا نه، مسخره کردنا، بوسه‌ها،‌خیانتا، خرید کردن، پاتیناژ،‌یادگاریا... همۀ اینا بدون ما در جریان بود.
(:Ne´gar:)
دوم، رنج خواهم كشيد. و باز هم رنج خواهم کشید. از همین اول اين داستان شكست خورده است. جنگ بین دنیاها، شوک‌های فرهنگی، تفاوت طايفه‌ها و همۀ این‌ها. پس من هیچ‌چیزی به او نمی‌دهم. لباسم را در‌می‌آورم، به صدای درونم گوش می‌کنم، مهمانش می‌کنم و بعد داغان می‌شوم. نه تلفن، نه پیغام، نه بوس، نه ارتباط، نه لبخند، نه هيچ چيز ديگری. هیچ صمیمیتی. هیچ کاری که بتواند خاطره بسازد. شعر خوب بود اما باید خیلی‌خیلی بی‌اعتنا باشم وگرنه باز هم صبح دوشنبه مثل احمق‌ها چند ساعت گریه می‌کنم و بچه‌خرگوش‌هایم را سفت بغل می‌کنم. رديف همۀ اين شعرهای كوتاه به طور ملموسی قشنگ بودند، اما همه‌ا‌ش برای تور کردن بود و جواب هم می‌داد.
Fatima
نمی‌خواستم بخوابم. خیلی اطمينان‌خاطر و بی‌خیالی می‌خواست. مطمئناً خودم خیلی اذیت می‌شدم. وقتی کسی آدم را می‌خنداند، دیگر قلب را نرم کرده. حتی اگر بیخود انکارش کند.
Fatima
تو هشت سال، فقط به یه زندگی باثبات‌تر امید داشتم، یه زندگی آروم‌تر، آره آروم‌تر. خودخواهانه‌تر. یه زندگی برای خودم. یه زندگی که بتونم بغلش کنم و بگم که این زندگی منه، اینجا خونۀ منه،‌وارد نشین و اگه هم شما رو راه بدم، باید خودتون رو با زندگی من وفق بدین
Fatima
«نه. مردی رو می‌شناسی که به خاطر معشوقش طلاق بگیره؟ با بچه‌های کم‌سن‌و‌سال؟ با کلی اعتبار؟ با یه ماشین آئودی؟ و یه سگ؟ و یه خرگوش كوتوله؟ و یه گناه؟ با یه خونۀ خونوادگی تو ترنیته؟ نه معلومه که نه. حیله‌گر نیستم اما حواسم جمعه؛ و تازه هیچ‌وقت هم قولی بهم نداده. برای اینه که شماتتش نمی‌کنم. یعنی هیچ‌چیزی رو شماتت نمی‌کنم. وقتی باهاش آشنا شدم متأهل بود و می‌دونستم و رفتم. هیچ‌وقت قولی بهم نداد اما هیچ‌چیزی رو هم ازم پنهون نکرد. مرد روراستیه، باور كن. اما اینکه زندگیش رو تغییر بده، نه فکر نکنم... دیگه فکر نمی‌کنم. زن‌ها این ریسک رو می‌کنن ولی مردها هیچ‌وقت. چرا؟ نمی‌دونم. شاید برای اینکه زن‌ها تخیلشون قوی‌تره... یا بیشتر اهل بازی‌ان... یا زندگی رو بهتر می‌شناسن... خیلی اشتباه کردم که تو این ماجرای مسخره پیش رفتم اما وقتی به دور‌و‌برم نگاه می‌کنم، چیزی که می‌بینم اینه که ما در مقابل زندگی برابر نیستیم. در مقابل مرگ هم همین‌طور.
Fatima

حجم

۱۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان