بریدههایی از کتاب علیه تربیت فرزند
نویسنده:آلیسون گوپنیک
مترجم:مینا قاجارگر
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۲از ۱۰۴ رأی
۳٫۲
(۱۰۴)
اگر هر نسل بهصورت بردهوار و کورکورانه دقیقاً آنچه را که نسل پیش انجام میداده تکرار میکرد، ما هرگز هیچ پیشرفتی نمیکردیم.
narges
والدین طراحی نشدهاند تا زندگی فرزندانشان را شکل دهند. درعوض، والدین و دیگر مراقبتکنندگان بناست تا فضایی امن و محافظتشده برای نسل بعدی فراهم کنند تا آنها بتوانند در این فضا راههای جدید فکرکردن و عملکردن را به وجود آورند، راههایی که بههرحال کاملاً متفاوت از راههایی هستند که ما از قبل برای کودکان پیشبینی کردهایم.
narges
ژنها ممکن است در دورهٔ کودکی فعال یا غیرفعال شوند و این فرایند به تغییرات مهمی در بزرگسالی منجر میشود. تحقیقات در عرصهٔ اپیژنتیک نشان میدهد که ویژگیهای محیط اطراف، حتی ویژگیهای بسیار ظریفی همچون کیفیت مراقبت، چگونه میتوانند ژنها را فعال یا غیرفعال سازند. بهعنوان مثال، موشهایی که در اوایل زندگی تحت استرس قرار دارند (۱۶) ژنهای خاص را بهشکلهای متفاوتی نشان میدهند. همین اتفاق در فرزندان انسان نیز اتفاق میافتد. ژنها متفاوت هستند، اما تجربههای کودکان نیز متفاوتاند، و این بر چگونگی بروز ژنها تأثیر میگذارد.
Fereshteh Radmanesh
بعضی از عوامل ژنتیکی باعث میشوند کودکان در مقابل محیط اطرافشان بیشتر یا کمتر حساس باشند. بعضی از کودکان انعطافپذیرند (۱۷)؛ آنها تحت هر شرایطی (چه خوب و چه بد) خوب از آب درمیآیند. این کودکان مانند گلهای قاصدک هستند و تقریباً در هر محیطی شکوفا میشوند. کودکان دیگر نسبت به تفاوتها در محیط اطرافشان حساستر هستند؛ آنها در شرایط غنی بسیار خوب و در شرایط نامساعد بسیار بد عمل میکنند. این کودکان بیشتر به گلهای ارکیده شباهت دارند که با مراقبت بسیار و تغذیهٔ غنی شکوفا شده و بدون آنها پژمرده میشوند. بنابراین این کودکان نهتنها با یکدیگر متفاوت هستند، بلکه واکنششان به محیط اطراف خود نیز متفاوت است.
Fereshteh Radmanesh
نخستین دوراهیْ از تضاد میان وابستگی و استقلال ناشی میشود. والدین و دیگر مراقبتگران باید مسئولیت کامل وابستهترین موجود، یعنی نوزاد انسان، را به عهده بگیرند. اما همچنین آنها باید این وابستهترین موجود را به بزرگسالی کاملاً مستقل و خودکفا تبدیل کنند
Fereshteh Radmanesh
هدف از عشقورزیدن به کودکان، بهطور خاص، فراهمکردن محیطی پربار، باثبات و امن برای این انسانهای کوچک و آسیبپذیر است، محیطی که در آن تغییر، خلاقیت و نوآوری میتوانند شکوفا شوند. این امر هم از منظر زیستشناختی و تکاملی و هم از منظری شخصی و سیاسی صادق است. عشقورزیدن به کودکان برای آنها مقصد تعیین نمیکند، بلکه قدرت و مایهٔ آغاز سفر را به آنها میبخشد.
Fereshteh Radmanesh
مهمترین پاداشهای والدبودن نمرات و افتخارات فرزندان ما یا حتی فارغالتحصیلشدنشان یا ازدواجشان نیست؛ مهمترین پاداش والدبودن از لحظه لحظهٔ لذت جسمی و روانیِ در کنار این کودک خاص بودن و لذت لحظه به لحظهٔ او در بودن با شما به وجود میآید.
محمود
ظهور والدگری با منع کودکان از خیابان، زمینهای بازی عمومی، محله و حتی زنگ تفریح همراه بوده است. در جهان پیش از والدگری، حتی کودکان نوپا نیز میتوانستند در محیط رشد خود به جستوجو و کاوش بپردازند، محیطی که میتوانست روستا یا مزرعه باشد یا کارگاه و آشپزخانه. کودکان طبقهٔ متوسط در آمریکا اکنون بیشتر زندگی خود را در محیطهای بهشدت ساختاریافته میگذرانند؛ محیط زندگی کودکان فقیر بسیار محدودتر است. عجیب است که، در جامعهای که هر روز بیش از پیش خلاقیت و ابتکار را ارج مینهد، موقعیتها و فرصتهای کمتر و کمتری برای کاوش و جستوجوی کودکان فراهم میآوریم.
Fereshteh Radmanesh
یک مغز یکساله دو برابر بیشتر از مغز شما اتصالهای عصبی دارد. یک مغز جوان روابط بسیار بیشتری از یک مغز پیر ایجاد میکند؛ روابط بالقوهٔ بسیار بیشتری وجود دارد و این روابط در پرتو تجربیات جدید بهشکل سریعتر و سادهتری تغییر میکنند. اما تمام این رشتههای پیوندی نسبتاً ضعیف هستند.
مغزهای جوان میتوانند، بهمحض مواجهه با تجربههای جدید، وضعیت خود را تغییر دهند.
با افزایش سن (۲۱)، ارتباطهای مغزیای که بسیار استفاده میکنیم سریعتر و کارآمدتر شده و فواصل طولانیتری را پوشش میدهند. اما ارتباطهایی که استفاده نمیکنیم زدوده شده و ناپدید میشوند. مغزهای پیرتر انعطافپذیری بسیار کمتری دارند. ساختار آنها از راههای باریک و پر پیچ و خم به شاهراههای اطلاعاتی بلند و مستقیم تغییر کرده است.
Fereshteh Radmanesh
مغزهای جوان برای کاوش طراحی شدهاند؛ مغزهای پیر طراحی شدهاند تا از آنها بهرهبرداری شود.
Fereshteh Radmanesh
گوناگونی و تنوع قانونِ رشد و نموِ انسانی است.
Fereshteh Radmanesh
بدینترتیب، کار ما بهعنوان والدین ساختنِ نوع خاصی از کودک نیست. درعوض، کار ما فراهمآوردنِ فضایی محافظتشده از عشق، امنیت و پایداری است که کودکانی از انواع بسیار نامنتظره بتوانند در آن بشکفند. کار ما شکلدادن به اذهان کودکانمان نیست؛ کار ما این است که به ذهن آنها اجازه دهیم در همهٔ امکانات جهان کاوش کنند. کار ما این نیست که به کودکان بگوییم چگونه بازی کنند، بلکه دادن اسباببازی به آنها و جمعکردن اسباببازیها پس از اتمام بازی بچههاست. ما نمیتوانیم به کودکان بیاموزیم، بلکه میتوانیم به آنها اجازه دهیم تا بیاموزند.
کاظم هزاره
بهترین راه کمک به کودکان، برای یادگیری از طریق نگاهکردن، دادنِ شانس مشاهدهٔ عمیق کارها و رفتارهای افراد بسیار مختلف به آنهاست. بهترین راه کمک به آنها، برای یادگیری از طریق شنیدن، دادن شانس سخنگفتن با افراد بسیار متفاوت به آنهاست.
کاربر ۲۹۵۹۳۵۶
بهمحض اینکه پیوستگی سنتها شکسته شد، راهی برای احیای آنها وجود نخواهد داشت
Fereshteh Radmanesh
انسانها بهخاطر لذتجویی به سراغ رابطهٔ جنسی میروند، و بچهها صرفاً اثر جانبی رابطهٔ جنسی هستند. اما، از نقطهنظر تکاملی، قضیه درست برعکس است؛ تولیدمثل هدف غایی است و لذتبردن ما از رابطهٔ جنسی صرفاً انگیزهای است که ما را به انجام آن ترغیب کند.
کاربر ۲۹۱۱۸۴۱
ایدهٔ گمراهکننده این است که آموزش قرار است کودک را بهشکل نوع خاصی از بزرگسال دربیاورد. اشاعهٔ قابل ملاحظهٔ آزمونهای استاندارد مثال بسیار خوبی برای این امر است؛ کار مدرسه میشود تولید کودکانی که در آزمونهای استاندارد نمرات خوبی کسب خواهند کرد.
حداقل پروژهٔ والدگری اهداف معقولی دارد، اهدافی مثل تبدیل کودک به بزرگسال شاد و موفق، گیریم که واقعاً هیچ نسخهٔ واضحی برای رسیدن به این اهداف وجود ندارد. مدرسهرفتن، درعمل، اگر اصولاً هم اینطور نباشد، کارش به اهدف مندرآوردیای چون رتبهٔ بالا در آزمون، نمرهٔ الف، و گرفتن پذیرش در پایهٔ بعدی میانجامد.
Parsa
عشق مقصد یا ملاک و معیار و نقشهٔ از پیش تعیینشده ندارد، اما یک هدف دارد. هدفْ تغییردادن کسانی نیست که به آنها عشق میورزیم، بلکه بخشیدن آن چیزی است که برای شکوفایی بدان نیاز دارند. هدف عشق شکلدادن به سرنوشت معشوق نیست، بلکه کمککردن به اوست در این جهت که خودش به سرنوشتش شکل دهد. هدفْ نشاندادن راه به او نیست، بلکه کمککردن به اوست تا راه خودش را بیابد، حتی اگر مسیری که در پیش میگیرد آن راهی نباشد که خود ما برمیگزیدیم، یا حتی راهی نباشد که ما برایش انتخاب میکردیم.
Jafar Rastgoo
ما نمیتوانیم به کودکان بیاموزیم، بلکه میتوانیم به آنها اجازه دهیم تا بیاموزند.
farnaz
در نخستین مرحلهٔ زندگی کودک، ما نسبت به خود آنها کنترل بیشتری بر جزئیات زندگیشان داریم. بیشتر آنچه برای یک نوزاد رخ میدهد از طریق والدین یا مراقبتگر است. اما اگر من والد خوبی باشم، هیچ کنترلی روی زندگی فرزندم بهعنوان یک بزرگسال نخواهم داشت.
Fereshteh Radmanesh
از کودکانی که هنوز به مدرسه نمیروند یک سؤال را چندینبار بپرسید. احتمالاً هر بار پاسخی از آنها دریافت خواهید کرد که با پاسخهای قبلی اندکی متفاوت است. این شکل از بیثباتیِ ظاهراً تصادفی در ابتدا اندیشمندانی چون ژان پیاژه را به این فکر واداشت که کودکان عقل ندارند؛ بههرحال اینکه در هر لحظه پاسخی متفاوت به یک سؤال یکسان بدهیم غیرعاقلانه به نظر میرسد. اما، بر اساس مطالعات جدیدتر (۲۰)، این شاید دقیقاً همان چیزی باشد که به کودکان اجازه میدهد چیزهای بسیاری بیاموزند.
میتوانیم این روند را در مغز درحالرشد مشاهده کنیم. مغزهای جوان بسیار شکلپذیرتر از مغزهای پیر هستند؛
Fereshteh Radmanesh
هر نسلی از انسانها هم در جهان نسبتاً متفاوتی از جهان نسل قبل از خود رشد میکنند و هم جهان نسبتاً متفاوتی را خلق میکنند. این یک آشوب است. اما آشوب خوبی است، آشوبی که به انسانها اجازه میدهد در مجموعهٔ حیرتآوری از محیطهای دائماً در حال تغییر رشد کنند و شکوفا شوند.
Fereshteh Radmanesh
مهمترین پاداشهای والدبودن نمرات و افتخارات فرزندان ما یا حتی فارغالتحصیلشدنشان یا ازدواجشان نیست؛ مهمترین پاداش والدبودن از لحظه لحظهٔ لذت جسمی و روانیِ در کنار این کودک خاص بودن و لذت لحظه به لحظهٔ او در بودن با شما به وجود میآید.
zaynab
بهترین تستزن جهان بودن هم کمک چندانی به یافتن حقایق جدید دربارهٔ جهان یا کشف راههای نوین برای شکوفاشدن در آن نمیکند.
Parsa
بنیاد ملی علم سالها برای پژوهش من سرمایهگذاری کرده است و بنیاد مکدانل ، بنیاد بزوس و بنیاد تمپلتون نیز از پژوهش من حمایت کردهاند
سیستماتیک
بهجای اینکه منتظر انتخاب طبیعی باشیم تا ما را به موجودات انعطافپذیرتری تبدیل کند، با امتحان تعداد زیادی از تصاویر متفاوت از جهان و با حفظ تصاویری که با دادههای ما منطبق بوده و حذف تصاویر دیگر، خودمان خود را با شرایط وفق میدهیم. کارل پوپر (۱۲)، فیلسوف اتریشی، میگفت علم باعث میشود نظریههای ما بهجای ما بمیرند.
Fereshteh Radmanesh
عشقورزیدن به کودکان برای آنها مقصد تعیین نمیکند، بلکه قدرت و مایهٔ آغاز سفر را به آنها میبخشد.
ha mora
هدف از عشقورزیدن به کودکان، بهطور خاص، فراهمکردن محیطی پربار، باثبات و امن برای این انسانهای کوچک و آسیبپذیر است، محیطی که در آن تغییر، خلاقیت و نوآوری میتوانند شکوفا شوند. این امر هم از منظر زیستشناختی و تکاملی و هم از منظری شخصی و سیاسی صادق است. عشقورزیدن به کودکان برای آنها مقصد تعیین نمیکند، بلکه قدرت و مایهٔ آغاز سفر را به آنها میبخشد.
Ladan
اما متأسفانه، همانطور که همهٔ ما میدانیم، عشق شدید عاطفی امری گذراست
کاربر ۳۳۴۳۸۸۱
والد نوعی نجار است، اگرچه هدف تولید نوع خاصی از محصول، مثل صندلی، نیست، بلکه هدف تولید نوع خاصی از «آدم» است.
Negin dahraei
عشق مقصد یا ملاک و معیار و نقشهٔ از پیش تعیینشده ندارد، اما یک هدف دارد. هدفْ تغییردادن کسانی نیست که به آنها عشق میورزیم، بلکه بخشیدن آن چیزی است که برای شکوفایی بدان نیاز دارند. هدف عشق شکلدادن به سرنوشت معشوق نیست، بلکه کمککردن به اوست در این جهت که خودش به سرنوشتش شکل دهد. هدفْ نشاندادن راه به او نیست، بلکه کمککردن به اوست تا راه خودش را بیابد، حتی اگر مسیری که در پیش میگیرد آن راهی نباشد که خود ما برمیگزیدیم، یا حتی راهی نباشد که ما برایش انتخاب میکردیم.
zeinai3
حجم
۳۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰۷۰%
تومان