بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تلسکوپ شوپنهاور | طاقچه
تصویر جلد کتاب تلسکوپ شوپنهاور

بریده‌هایی از کتاب تلسکوپ شوپنهاور

انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۵ رأی
۴٫۸
(۵)
جنگ جنگ است. بیشترش کشت‌‌وکشتار است و بس؛ به همین سادگی! تازه، اگر زیاد پیش بیاید، برای آدم عادی می‌‌شود و کمی که بگذرد، آدم حتی می‌‌تواند وسط جنگ بنشیند و سر صبر صبحانه‌‌اش را بخورد.
Sarah S
اگر تا این بخش از مناطق شمالی پیش بیایید، گاهی اوقات می‌‌بینید روز حتی نمی‌‌تواند خودش را از خط افق بالا بکشد، از زیر در بیاید داخل و در را برای تابش خورشید باز کند. از سپیدۀ‌‌ صبح تا آن‌‌موقع نور خیلی کمی از لای ابرها تابیده بود؛ هرچند، برف‌‌ همان‌‌ نوری را هم که بهشان می‌‌رسید بی‌‌درنگ بازتاب می‌‌داد. با خودم فکر کردم چه ‌وقت از روز می‌‌تواند به بهترین شکل ممکن پنهان بماند؟ سپیده‌‌دم؟ طلوع؟ ظهر؟ بعضی روزها اصلاً پیش نمی‌‌روند.
رضا عابدیان
زیر لب خندید. «خب معلومه! و اون‌‌وقت متوجه می‌‌شی بهشت هم خودش یه چالۀ فکریه.» بعد، یک قوس گنبدی با دست‌‌هایش ساخت و همین‌‌که سرش را گرفت بالا و به آسمان برفی بالای سرش نگاه کرد، چشمم به رگ‌‌های برآمدۀ‌‌ گردنش افتاد. گفت: «نگاهش کن. مسخره‌‌ست، یه جایی پر از فرشته و یه‌‌کم شیر و عسل. این توصیف انجیله دیگه، مگه نه؟ آخه کدوم نادونی دلش می‌‌خواد تا ابد تو همچین جایی سر کنه؟»
danial lotfalian
چقدر صدای تفنگ‌‌ها شبیه صدای آهن بود! از دید من، کل آن صحنه کارزار گرما بود و فلز، هیچ خبری از صدای آدمیزاد نبود، هیچ‌‌چیزی که کوچک‌‌ترین شباهتی به چنین‌‌ صدایی داشته باشد وجود نداشت. درست عین نبرد ربات‌‌ها. نه صدای جیغی می‌‌آمد و نه صدای فریادی، هیچ.
danial lotfalian

حجم

۳۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۸ صفحه

حجم

۳۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۸ صفحه

قیمت:
۹۷,۵۰۰
تومان