«بعضیوقتها بعضیها یه کاری باهات میکنن که نمیتونی در جوابش کاری بکنی. فقط باید بگذری و بری.»
Mahshid84
«وقتی بچه بودیم مامانهامون میگفتن ترس یه جور بحران مصنوعیه که از بیرون به بدن ما وارد میشه. برای همین میشه باهاش مقابله کرد. باید کاری رو که ازش میترسی انجام بدی.»
Mahshid84
نمیتوانم بقیهٔ عمر بسیار طولانیام را به سفر از یک کشتی باری به کشتی باری دیگر و از این حلقهٔ ترانزیت به آن حلقهٔ ترانزیت بگذرانم و سریال ببینم؛ هرچند چنین زندگیای جذاب بهنظر میرسید.
شمشیر در غلاف
کت که متوجه واکنشم شده بود، پرسید: «خب چی میخواد؟»
گفتم: «که همهٔ آدمها رو بکشیم.»
میتوانستم حس کنم کت دارد به خودش میپیچد. اگر آدمی باقی نمیماند، خدمهای هم وجود نداشت که ازشان مراقبت کند و دلیلی برای پر کردن پایگاه دادههایش با تحقیقات بیشمار وجود نداشت. گفت: «حرفش غیرمنطقیه.»
گفتم: «میدونم. اگه همهٔ آدمها رو بکشیم کی برامون سریال بسازه؟!»
HamiD
چه بانمک! کشتی باری میخواست به یونیت امنیتی کمک کند که آدمتر بهنظر برسد؛ چه شود.
Ms.red