در سال ۱۹۷۷، جورج لوکاس، کارگردان فیلم، چند نفر از دوستانش را به خانه خود در سن آنسلمو، کالیفرنیا دعوت کرد. او قول داده بود نسخه اولیه و ناتمام فیلم جدیدی که در حال ساختش بود را به آنها نشان دهد. بیش از یک سال بود که جورج هجده ساعت در روز روی جنگ ستارگان کار میکرد.
جورج همه را جلوی پرده نمایش مستقر کرد، جایی که آنها میدیدند که لوک اسکای واکر در حال مبارزه با دارت ویدر و ستاره ترسناک مرگ است. آنها R۲-D۲ و C-۳PO (دو شخصیت خیالی در فیلم جنگ ستارگان) را ملاقات کردند.
آنها درباره نیرو، نیرویی عرفانی که شوالیههای فضایی جدای برای کنترل جهان پیرامون خود استفاده میکنند، اطلاعاتی کسب کردند. وقتی فیلم تمام شد، همه روی یک جمله اتفاقنظر داشتند: این فیلم یک فاجع
123456789