بریدههایی از کتاب آداب دیکتاتوری
۳٫۹
(۳۷)
در دیکتاتوریها، وفاداری به یک فرد مهمترین چیز بود، حتی مهمتر از وفاداری به یک دین
MJ
دیکتاتور باید ترس را به مردمش تلقین کند، اما اگر بتواند آنان را وادارد که ستایشش کنند احتمالاً مدت بیشتری دوام خواهد آورد. خلاصه، تناقض دیکتاتور مدرن این است که باید توهم حمایت عمومی را به وجود بیاورد.
m.kh
اما از کجا میشود نظر مردم را دربارهٔ رهبرشان دانست وقتی که همیشه آزادیِ بیان نخستین قربانیِ دیکتاتوری است؟
m.kh
موسولینی خودش را بهترین
بازیگر ایتالیا میدانست. هیتلر هم در اظهارنظری نسنجیده خودش را بزرگترین بازیگر اروپا نامید. اما در زندگی تحت لوای دیکتاتوری، بسیاری از مردم عادی هم بازیگری را یاد میگرفتند. باید دستورات را لبخندزنان میپذیرفتند، راهبردهای حزب را طوطیوار تکرار میکردند، شعارها را فریاد میکشیدند و به رهبرشان درود میفرستادند. در یک کلام، باید توهمِ رضایت را میآفریدند. کسانی که نمیتوانستند در این بازی شرکت کنند، جریمه، زندانی و گاهی اعدام میشدند.
abcd
در این جهانِ تازه که غرق رنگ سرخ بود، تمام احساسات را بمباران میکردند.
yazdaan
هدف کیش شخصیت، نه قانعکردن افراد یا باوراندن چیزی به آنها، بلکه کاشت بذرهای سردرگمی بود و تخریب عقل سلیم، تقویت فرمانبرداری، انزوای افراد و له کردن شرفشان. آدمها مجبور بودند خودسانسوری کنند، بعدش هم دیگران را بپایند و کسانی را که در حرفهٔ نمایشِ سرسپردگی به رهبر آنقدرها صادق به نظر نمیرسیدند تقبیح کنند.
Mehrdad Pourkhazaeyan
برای یک دیکتاتور راههای بسیاری هست که بتواند به قدرت چنگ بزند و از شر رقیبانش خلاص شود. تصفیههای خونین، فریب و تقلب و تفرقهانداختن و حکومت کردن فقط بعضی از این راهها هستند. اما در بلندمدت، کیش شخصیت کارآمدترین راه است. این کیشْ متحدان و رقبا را به یک اندازه خوار میکند، وادارشان میکند به واسطهٔ تبعیت عمومی سبقت بجویند. بیش از هر چیز، دیکتاتور آنها را مجبور میکند که در برابر همه ستایشش کنند و با این کار از همه یک دروغگو میسازد. وقتی همه دروغ بگویند، دیگر کسی نمیداند چهکسی دروغ گفته یا نگفته است و پیداکردن همدست برای کودتا دشوارتر میشود
m.kh
«پدیدهٔ نادری نبود که کارگران در جلسهای در خانهٔ فرهنگ استالینِ کارخانهٔ استالین در میدان استالینِ شهر استالینسک نامهای به استالین بنویسند.»(۳۹)
yazdaan
هدف کیش شخصیت، نه قانعکردن افراد یا باوراندن چیزی به آنها، بلکه کاشت بذرهای سردرگمی بود و تخریب عقل سلیم، تقویت فرمانبرداری، انزوای افراد و له کردن شرفشان.
احسان رضاپور
کیش شخصیتِ او آغشته به خرافات و جادو بود. در کشوری غرق در مذهب، مردم احساس سرسپردگی و پرستش و خصائل تقوای مسیحیشان را نثار موسولینی میکردند. اماکن و تصاویر مقدسی برایش ساخته بودند و مردم سفرهای زیارتی میکردند و حتی امیدوار بودند مریضهایشان با لمس رهبر شفا پیدا کنند. گاهی اوقات تصویر او را به مثابه طلسمی برای اقبال خوب با خود حمل میکردند. مردم، بیش از هر چیزی، به فرستادهای از جانب خدا ایمان داشتند تا به ایدئولوژیِ فاشیسم.
goli
افسران ارتش سرخ، که انتظار همان جنگ پارتیزانیِ سختی را داشتند که در خانه از سر گذرانده بودند، از آرامیِ جمعیت یکه خوردند. همچنین وقتی دیدند که بسیاری از مردم صلیبهای شکستهٔ پرچمهای سرخ نازی را از جا میکنند و با آن پرچمهای کمونیستی میسازند، شوکه شدند. در برلین، این چرخش به این شکل تعبیر شد «درود بر استالین!». (۹۸)
abcd
یک قربانی بابت پیچیدن کتابی در روزنامهای که تصویر کیم ایلسونگ روی آن بود به پنج سال زندان محکوم شد. دیگری را برای دستکاریِ پوستری که خوب چاپ نشده بود پنج سال به اردوگاه کار فرستادند. برای یک روستایی که با اشاره به پرترهٔ رهبر از دستور مصادرهٔ غلات گلایه کرد و فریاد زد «تو مردم را بیخودی شکنجه میدهی»، هفت سال حبس بریدند. هزاران قربانی دیگر هم بابت جرائم مشابه محکوم شدند.
yazdaan
فردیت از تمامی جنبههای هنر رخت بست. هنر باید انقلاب را میستود. داستانهای جن و پری بهخاطر غیرپرولتاریایی بودنشان ممنوع شدند: کودکان باید مفتون کتابهایی دربارهٔ تراکتور و معدن زغالسنگ میشدند
abcd
«امروز من شادترین انسان جهانم. من رهبر بزرگمان، صدر مائو، را دیدهام!»
yazdaan
بهمدت چند سال، کیم بهندرت در انظار عمومی ظاهر شد و اکثر کارها را به زیردستانش سپرد. اما حضورش همهجا حس میشد. نقلقولهایش در همهٔ روزنامهها بود. هر مطلبی دربارهٔ هر چیزی منتشر میشد، از مهندسی عمران تا زیستشناسی مولکولی، حتماً باید به اثر او ارجاع میداد.
yazdaan
هفته بعد، دووالیه از طریق رادیو با مردم صحبت کرد. «من کشور را فتح کردهام. من قدرت را بردهام. من هائیتیِ جدیدم. کسانی که بهدنبال نابودیِ من هستند، بهدنبال نابودیِ هائیتیاند. هائیتی بهواسطهٔ من نفس میکشد؛ از قِبل هائیتی است که من وجود دارم ... خدا و سرنوشت مرا برگزیدهاند.»
yazdaan
ابتدایی باید با تصویر رنگیِ نیکولای و النا چائوشسکو آغاز میشدند. با حکم فوریِ کنداکتور، باید چائوشسکو و همسرش را در حالی نشان میدادند که «پیشتازان و شاهینها دورتادورشان حلقه زدهاند.» منظور از این گروه، دانشآموزان یونیفرمپوش دو سازمان حزبیای بودند که عضویت در آنها برای کودکان چهار تا چهاردهساله اجباری بود. (۴۳)
yazdaan
دیکتاتور باید ترس را به مردمش تلقین کند، اما اگر بتواند آنان را وادارد که ستایشش کنند احتمالاً مدت بیشتری دوام خواهد آورد. خلاصه، تناقض دیکتاتور مدرن این است که باید توهم حمایت عمومی را به وجود بیاورد.
در طول قرن بیستم، صدها میلیون نفر برای دیکتاتورهایشان هورا کشیدند، حتی آن هنگام که در مسیر بردگی حرکت میکردند. در جایجای کرهٔ زمین، چهرهٔ دیکتاتورها روی بیلبوردها و ساختمانها نمایان شد و تصاویر اینچنینی در تمام مدارس، ادارات و کارخانهها هم به چشم میخورد. مردم عادی باید به تصویر دیکتاتور تعظیم میکردند، از کنار تندیسش رد میشدند، آثارش را از بر میخواندند، نامش را گرامی میداشتند و نبوغش را میستودند. فناوریهای مدرن، از رادیو و تلویزیون تا پوستر، نشان و سردیس، دیکتاتورها را چنان در همهجا حیوحاضر نشان میداد که در زمانهٔ لویی چهاردهم خوابش را هم نمیدیدند.
ALI...
مردم سرودهای حمد و ثنا میخواندند. در اول آوریل، خود رئیسجمهور در میان مردم ظاهر شد و اعلام کرد «من مردی استثنایی هستم، از آن دسته افرادی که کشور هر ۵۰ یا ۷۵ سال فقط یکی از آنان را میزاید.»(۳۵)
yazdaan
س از اعلام سیاستِ «رفتن به سوی مردم» در سال ۱۹۳۲. تمام برنامهها را بهدقت صحنهآرایی میکردند. در آن روز مدارس و فروشگاهها تعطیل میشد و جوانان فاشیست و کنشگران حزب افرادی را از مناطق اطراف جذب میکردند و با اتوبوسهای اجارهای به میدان میریختند. آنها پس از دریافت دستور، حالوهوا، شادمانیها، شعارها و تشویقها را تنظیم میکردند. صبح آن روز، شهروندان عادی کارتی صورتی را از پست دریافت میکردند که به آنان دستور میداد در مراسم شرکت کنند. تمکیننکردن ممکن بود منجر به جریمهٔ نقدی یا زندان شود. پلیس قاطی مردم میشد تا از حسن رفتار آنان مطمئن شود. (۴۷
goli
نان و سیرک اصلی کهن بود که دیکتاتورهای مدرن بهخوبی آن را فهمیده بودند
yazdaan
استالین با هیجان گفت «هیتلر، عجب همقطار خوبی!» هیتلر نیز بهنوبهٔ خود وحشت بزرگ را بهشدت تأثیرگذار یافت. اما استالین نبرد من را با دقت خوانده بود، از جمله آن بخشهایی را که نویسندهاش قول داده بود که روسیه را از نقشه حذف کند. هیتلر نوشته بود «هرگز فراموش نکنید حاکمان امروز روسیه جنایتکارانی حقیر و خونخوارند. ما با زبالههای انسانی سروکار داریم.»
yazdaan
به شنوندگان میگفتند که دووالیه غولی در حدواندازهٔ کیپلینگ، والری، افلاطون، آگوستین قدیس و دو گل است. «او بزرگترین دکترینپرداز قرن است.»
yazdaan
بهای آزادی هوشیاریِ همیشگی است چراکه بهسادگی میشود قدرت را قاپید.
yazdaan
تناقض دیکتاتور مدرن این است که باید توهم حمایت عمومی را به وجود بیاورد.
Saeid Ghorbani
هدف کیش شخصیت، نه قانعکردن افراد یا باوراندن چیزی به آنها، بلکه کاشت بذرهای سردرگمی بود و تخریب عقل سلیم، تقویت فرمانبرداری، انزوای افراد و له کردن شرفشان. آدمها مجبور بودند خودسانسوری کنند، بعدش هم دیگران را بپایند و کسانی را که در حرفهٔ نمایشِ سرسپردگی به رهبر آنقدرها صادق به نظر نمیرسیدند تقبیح کنند.
احسان رضاپور
«بهتر آن است که بیش دوستمان بدارند تا از ما بترسند یا آنکه بیش بترسند تا دوستمان بدارند؟
yazdaan
کسانی که احساس راحتی و رهایی میکردند باید احساساتشان را پنهان میکردند.
yazdaan
از آنجا که او تجسم انقلاب بود، با فرارش انقلاب هم بر باد رفت.
yazdaan
موسولینی فهمید که برای مردم جلال و جبروت و مراسم باشکوه بسیار جذابتر از سرمقالههای آتشین است.
Hamid Adibzadeh
حجم
۷۶۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه
حجم
۷۶۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه
قیمت:
۱۲۶,۰۰۰
تومان