بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تقصیر باران نیست | طاقچه
تصویر جلد کتاب تقصیر باران نیست

بریده‌هایی از کتاب تقصیر باران نیست

امتیاز:
۴.۴از ۳۲ رأی
۴٫۴
(۳۲)
آدم‌ها اشتباه می‌کنند که می‌گویند آدم برای کسی که ندیده و نشناخته دلش تنگ نمی‌شود.
آبی ترین مرواریدِ آسمونی
کسی که مثل آب‌وهوا مدام تغییر کند دیگر دوست نیست.
بنت الزهرا
وقتی یه نفر می‌گه هیچی، یعنی همه‌چی
Shakiba Ebrahimi
دوستی مثل موج‌سواری است؛ باید یاد بگیری کِی بچسبی به آن و کِی ولش کنی.
بنت الزهرا
ندونستن بدترین احساس دنیاست.
Shakiba Ebrahimi
خانواده بودن هیچ ربطی به خون و فامیلیِ مشترک ندارد. خانواده یعنی آدم‌هایی هستند که دوستت دارند، کسانی که نگرانت می‌شوند و از تو دفاع می‌کنند، کسانی که یک نگاه به تو می‌اندازند و می‌فهمند که نیاز داری با آن‌ها حرف بزنی و برایت چای فرح‌بخش بیاورند.
کاربر... :)
بابابزرگم همیشه می‌گفت هرچیزی رو که به‌دست بشر ساخته بشه می‌شه با یه چیز دیگه عوض کرد، اما چیزی رو که به‌دست خدا ساخته شده باشه نه.»
بلاتریکس لسترنج
احساس حماقت می‌کنم که باران را مقصر می‌دانستم و همیشه به خاطر زندگی کردن زیر ابرها غر می‌زدم. واقعیت این است که خورشید همیشه توی آسمان است، فقط گاهی وقت‌ها پنهان می‌شود.
کاربر... :)
مامانی همیشه می‌گوید وقتی دیگران سنگ پرت می‌کنند، می‌توانی هم پل بسازی هم دیوار. مامانی از آن‌هایی است که پل می‌سازند.
بلاتریکس لسترنج
«اما رونان، تنها سؤالی که باید از خودت بکنی اینه که... می‌خوای مثل یه قربانی به زندگی‌ت ادامه بدی؟ یا کسی که جون سالم به در برده؟»
Ariana☀️⛵️
«من بعضی وقت‌ها گریه می‌کنم. شماها نمی‌کنین؟»
rozhin
کسی که مثل آب‌وهوا مدام تغییر کند دیگر دوست نیست.
rozhin
اشتباه‌هایی که آدم‌ها می‌کنن شخصیت اون‌ها رو نمی‌سازه، تصمیمی که در مورد اون اشتباه می‌گیرن اون‌ها رو می‌سازه.
rozhin
همهٔ ما اشتباه می‌کنیم و بهترین کار اینه که سعی کنیم جبرانش کنیم.
Shakiba Ebrahimi
همیشه بهم می‌گفت حرف نداری، با اینکه خودم می‌دانستم لیاقتش را ندارم
rozhin
خانواده بودن هیچ ربطی به خون و فامیلیِ مشترک ندارد. خانواده یعنی آدم‌هایی هستند که دوستت دارند، کسانی که نگرانت می‌شوند و از تو دفاع می‌کنند، کسانی که یک نگاه به تو می‌اندازند و می‌فهمند که نیاز داری با آن‌ها حرف بزنی و برایت چای فرح‌بخش بیاورند.
کاربر ۱۴۲۱۸۶۰
هِنری می‌گوید: «گر صبر کنی ز طعمه ماهی سازی.»
بنت الزهرا
منظورش را می‌فهمم، چون همسایهٔ بغلی‌مان اِزمه هم ناخن‌هایش را درست می‌کند، ولی من تا حالا این کار را نکرده‌ام؛
ن. عادل
آدم‌ها اشتباه می‌کنند که می‌گویند آدم برای کسی که ندیده و نشناخته دلش تنگ نمی‌شود.
rozhin
شخصیت آدم‌ها با الگوی رفتاری‌شون ساخته می‌شه یا از بین می‌ره، نه با یه اشتباه
rozhin
«بعضی وقت‌ها کارت‌های بازی خوبی دست آدم نمی‌آد و این منصفانه نیست. اما فکر می‌کنم اگر با همون دست بد با شجاعت و همدلی بازی کنی، آدم قوی‌تری می‌شی. سخته، می‌دونم یه وقت‌هایی دنیا می‌زندت زمین و با خودت فکر می‌کنی که قراره زندگی همین‌جوری بمونه.» رونان سرش را می‌آورد بالا و به هِنری نگاه می‌کند. «آره، دقیقاً همین حس رو دارم.» «اما رونان، تنها سؤالی که باید از خودت بکنی اینه که... می‌خوای مثل یه قربانی به زندگی‌ت ادامه بدی؟ یا کسی که جون سالم به در برده؟»
dm
«اما یه چیز دیگه رو می‌دونستی؟» «هوم؟» «من بهت ایمان دارم. شرط می‌بندم که یه روز تاج برگ زیتون می‌ذاری روی سرت و مردم برات هورا می‌کشن.» «ها؟» «می‌دونی کی تاج برگ زیتون رو توی بوستون می‌گیره؟ کسی که توی ماراتُن بوستون اول شه.» لبخند می‌زنم. خوشحالم که فکر می‌کند می‌توانم یک کار خاص بکنم.
Ariana☀️⛵️
تکیه کردن به آدم‌ها با نگه داشتن ماهی خیس توی دستت فرقی ندارد
rozhin
وقتی دیگران سنگ پرت می‌کنند، می‌توانی هم پل بسازی هم دیوار.
Shakiba Ebrahimi
به نظرم بعضی دوست‌ها مثل اکلیل هستند، و بعضی‌ها مثل چسب.
Shakiba Ebrahimi
صبور بودن خیلی مهم است
Shakiba Ebrahimi
اگر بخوای بدونی چقدر دوستت داره، باید بشینی تمام موج‌های دریا رو بشمری.
Shakiba Ebrahimi
«مامانی می‌گه آدم‌ها موقع اذیت شدن دیگران رو هم اذیت می‌کنن، اما قصدش رو ندارن.
Shakiba Ebrahimi
وقتی مسابقه می‌دهی، باید جلویت را نگاه کنی، نه پشت سرت را.
Shakiba Ebrahimi
کلمه‌های این عادلانه نیست از توی دلم بالا می‌آیند و بیرون می‌ریزند و وقتی عکس را پرت می‌کنم، خرده‌شیشه‌ها روی زمین بالا و پایین می‌پرند. با دیدن خرده‌شیشه‌ها، خودم هم می‌شکنم. تکه‌های شیشه من را یاد پازل‌های مادربزرگ می‌اندازند. البته هیچ‌وقت نفهمیده‌ام پازل چه فایده‌ای دارد و اصلاً چرا باید ساعت‌ها بنشینی و برای درست کردن یک تصویر صدها تکه را به هم بچسبانی. تازه، عکسِ روی جعبه تصویر اصلی را لو می‌دهد. به نظرم من هم یک‌جورهایی مثل مُشتی تکهٔ پازل هستم که روی زمین رهایم کرده‌اند. اما نمی‌توانم تکه‌ها را به هم بچسبانم، چون نمی‌دانم تصویر روی جعبه چه شکلی است. نمی‌دانم کی هستم، یا چند تکه‌ام گم شده. و از وقتی اِیمی واقعیتی را پیش چشمم آورده، از خودم می‌پرسم که چشمم را روی چه چیزهای دیگری بسته‌ام.
کاربر ۵۵۳۰۲۱۲

حجم

۲۰۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۲۰۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان