بریدههایی از کتاب عمارت مرموز؛ جلد اول
۴٫۲
(۲۹)
دلتنگی باز هم، مثل این لحظه، فوقالعاده آزارش میداد؛ دقیقاً مانند باران سیلآسایی که با آمدن آن ماشین سیاه شدت گرفته بود، دلتنگی خیلی شدید و ناگهانی بهش هجوم میآورد.
..
این بغل قطعاً خیلی بیشتر از صدوبیست هزار دلار میارزید.
پری ناز
«خوکه هشتش گروی نُهشه. دوزاریتون افتاد چی گفتم؟ مثل همون مَثَل معروف که میگه فلانی هشتش گروی نُهشه دیگه.»
..
میدانست دنیا وقت خوشحالی یا غم یکجور نیست
..
به مادر نازنینم،
برای لالاییها و قصههایی که یادم ماند و نماند،
برای تمامِ تنهاییهایش، زمین خوردنهایش،
و فرصت کوتاه دوباره دیدنش.
به پدرم،
برای خاطرهٔ شیرین کودکیهایم،
برای کیهان بچهها و سروش کودکانی که هر هفته و هر ماه برایم میخرید.
و برای ذوق و نشاط پاک و بیغلوغش آن روزها.
Yasaman Mozhdehbakhsh
همیشه دلتنگی اینطور سراغش میآمد... خیلی پرقدرت و درست وقتی که اصلاً انتظارش را نداشت...
..
آقای تینکر یکی از آن گوشیهای تاشوی قدیمی داشت. وانتی هم که سوارش بودند خیلی قبلتر از اختراع سیستمهای جهتیابی ساخته شده بود.
..
چیزی از فرط هیجان راه گلوی لوسی را بست. حداقل میتوانست چند هفته وانمود کند پولدار است
..
«دیرینهترین و نیرومندترین احساس بشر ترس است، و قدیمیترین و قویترین نوع آن وحشت از ناشناختههاست.»
اچ. پی. لاوکرافت
zohreh
لوسی اعتقاد داشت باید با مشتهایی که زندگی بهسمت آدم میپراند، ساخت و کنار آمد.
zohreh
و برای ذوق و نشاط پاک و بیغلوغش آن روزها.
پری ناز
«دیرینهترین و نیرومندترین احساس بشر ترس است، و قدیمیترین و قویترین نوع آن وحشت از ناشناختههاست.»
اچ. پی. لاوکرافت
پری ناز
«دیرینهترین و نیرومندترین احساس بشر ترس است، و قدیمیترین و قویترین نوع آن وحشت از ناشناختههاست.»
اچ. پی. لاوکرافت
..
به نظر لوسی این بغل خیلی فرق داشت؛ این بغل قطعاً خیلی بیشتر از صدوبیست هزار دلار میارزید.
..
فقط، آخرسر خودشه که ضایع میشه چون تینکرها بیپولن.»
..
امید، پادزهر ترس و وحشته.»
..
معمولاً چیزی رو که نمیفهمیم مسخره میکنیم
NeginJr
نگهبان یک خانهٔ جادویی در مأموریتی به همراه موشی جادویی تا یک دسته حیوان جادویی را از دست یک هیولای درختی جادویی، که توی جنگلی جادویی زندگی میکرد، نجات بدهد!
𝓮𝓵𝓮𝓷𝓪
... خیلی پرقدرت و درست وقتی که اصلاً انتظارش را نداشت...
H
در واقع، حالا که آنجا زیر نور خورشید نشسته بود، همهچیزِ دیشب دودی و خاکستری به نظر میرسید. نزدیک ولی درعینحال دور... درست مثل جنگل سایه بیرون پنجره
H
«کیمیاگری فقط فرمول و جادو نیست. یه جور تغییره، یه جور تلاش برای بهتر کردن چیزها. موقعی که شما تینکرها رسیدین اینجا، شروع کردین به بهتر کردن همهچیز. پس فکر کنم بشه گفت شما تمام مدت کیمیاگر بودین.»
H
واکنش بچهها به ناراحتی متفاوته، آقای تینکر. اما من همیشه باور داشتم اونها، بیشتر از هر چیز، فقط کسی رو لازم دارن که حرفهاشون رو بشنوه.
zohreh
دیگر تجربهاش را داشت و میدانست دنیا وقت خوشحالی یا غم یکجور نیست؛ فرقی هم ندارد که از پنجرههای سهمتری به دنیا نگاه کنی یا نه.
zohreh
دنیا وقت خوشحالی یا غم یکجور نیست؛ فرقی هم ندارد که از پنجرههای سهمتری به دنیا نگاه کنی یا نه.
NeginJr
نگهبان یک خانهٔ جادویی در مأموریتی به همراه موشی جادویی تا یک دسته حیوان جادویی را از دست یک هیولای درختی جادویی، که توی جنگلی جادویی زندگی میکرد، نجات بدهد!
𝓮𝓵𝓮𝓷𝓪
نگهبان یک خانهٔ جادویی در مأموریتی به همراه موشی جادویی تا یک دسته حیوان جادویی را از دست یک هیولای درختی جادویی، که توی جنگلی جادویی زندگی میکرد، نجات بدهد!
𝓮𝓵𝓮𝓷𝓪
دنیا وقت خوشحالی یا غم یکجور نیست؛ فرقی هم ندارد که از پنجرههای سهمتری به دنیا نگاه کنی یا نه.
🌿𝒷ℯ𝓇𝓀ℯ🌿
نظر لوسی این بغل خیلی فرق داشت؛ این بغل قطعاً خیلی بیشتر از صدوبیست هزار دلار میارزید.
کاربر ۷۰۴۱۸۳۱
به نظر لوسی این بغل خیلی فرق داشت؛ این بغل قطعاً خیلی بیشتر از صدوبیست هزار دلار میارزید.
کاربر ۷۰۴۱۸۳۱
کیمیاگری فقط فرمول و جادو نیست. یه جور تغییره، یه جور تلاش برای بهتر کردن چیزه
اِملی کتابدار کوچک
حجم
۹۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۹۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
قیمت:
۷۶,۰۰۰
تومان