بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روی چرخ زندگی | طاقچه
تصویر جلد کتاب روی چرخ زندگی

بریده‌هایی از کتاب روی چرخ زندگی

نویسنده:جیمی سامنر
امتیاز:
۴.۴از ۲۳ رأی
۴٫۴
(۲۳)
آدم‌ها هرچه دلشان می‌خواهد بهت می‌گویند و بعد نظرشان را عوض می‌کنند.
Book
همدلی و دلسوزی، الی! همهٔ ما به این دوتا نیاز داریم. همدلی و دلسوزی.»
ناشناس خاص
حالا دنیا شبیه اقیانوس است. من بی‌وزنم و مهم نیست نمی‌توانم راه بروم؛ چون می‌توانم شنا کنم.
ناشناس خاص
«باید و نباید مال بچه‌کوچولوهاست مامان بزرگ! خودت این رو گفتی. حقیقت رو بهم بگو.» «باید و نباید مال بچه‌کوچولوهاست؛ قبول دارم. اما درست نیست نوجوون‌ها از همه‌چیز باخبر باشن.»
=o
نه اینکه بچهٔ بدی باشم؛ واقعاً نیستم. موضوع فقط این است که مردم فکر می‌کنند دختربچه‌هایی که روی صندلی چرخ‌دار می‌نشینند، حتماً باید مهربان و دوست‌داشتنی باشند. ببخشید که من هم برای خودم عقایدی دارم.
melik
پروردگارا به من آرامش بده.
Dr.Kimiya
درست کردن چرخ ماشین با درست کردن آدم‌ها فرق دارد
ناشناس خاص
توانستند چنین چیزِ محشری بسازند؛ چون به آن عشق داشتند. برایشان مهم نبود دیگران آن را دوست داشته باشند یا به نظرشان عجیب‌وغریب باشد.
ناشناس خاص
چیز مهمی نبود؛ اما آن‌قدر درباره‌اش هیاهو کردند که مهم شد.
melik
غیرعادی بودن برای من عادی شده است.
Book
تنها چیزی که دربارهٔ مامان مطمئنم، این است که تقریباً از عهدهٔ هر کاری برمی‌آید.
Book
فکر کنم خانواده تا وقتی خانواده حساب می‌شود که همه‌چیز خوب‌وخوش باشد.
Book
هیچ‌کس نمی‌داند چه در انتظارش است.
وردة الحمراء...
چرا اصلاً کسی باید از ترسیدن خوشش بیاید؟
=o
وقتی مشغول کاری هستی که تمام ظرفیت مغزت را درگیر می‌کند، مثل این است که دنیا ازت دور می‌شود و راحتت می‌گذارد
مسافر کتاب ها
حس می‌کنم با اینکه تازه همدیگر را دیده‌ایم، اما خیلی به‌هم نزدیکیم.
Book
هیچ‌وقت مجبور نیستی روزِ اول رو دوباره تکرار کنی. یه بار پشت سر گذاشتی‌ش. به عقیدهٔ من، «اولین‌ها» همیشه بدترینند. اولین ملاقات، اولین روز، اولین شغل. حالا روز دوم رو پیشِ‌رو داری
وردة الحمراء...
غذا در همهٔ دنیا آدم‌ها را به‌هم وصل می‌کند.
وردة الحمراء...
هیچ‌چیز توی این دنیا جدید نیست.
وردة الحمراء...
چیز مهمی نبود؛ اما آن‌قدر درباره‌اش هیاهو کردند که مهم شد.
rozhin
فکر کنم برایش خرج کردن پول، راحت‌تر از صرف کردن زمان است
=o
چند دقیقهٔ بعد، می‌چرخم، چشم‌هایم را می‌بندم، شناور را رها می‌کنم و خودم را به دست جریان آب می‌سپارم. همان‌طور که امواج، من را با خودشان می‌برند، با خودم فکر می‌کنم، هرجا می‌خواهی، من را ببر. صدای فریاد کورالی را می‌شنوم که می‌گوید: «هی! صبر کن ما هم برسیم!» اما چون گوش‌هایم زیر آب است، صدایش را گنگ‌ومبهم می‌شنوم. غوطه می‌خورم.
SARINA
«بعضی‌وقت‌ها، بهترین کار همونیه که از قبل براش برنامه‌ریزی نکرده بودی.»
وردة الحمراء...
شما شگفت‌انگیزید. حرفم را تکرار می‌کنم: شما شگفت‌انگیزید. اجازه ندهید کسی به‌جز خودتان، شما را وصف کند.
rozhin
مردود، مردود است؛ چه فرقی می‌کند این کلمه را با چه رنگی بنویسیم؟
rozhin
«چرا من باید به حرف‌های تو گوش کنم؟ وقتی تو هیچ‌وقت به حرف‌های من گوش نمی‌دی؟!»
rozhin
درست کردن چرخ ماشین با درست کردن آدم‌ها فرق دارد.
rozhin
دیدن آدم‌های جدید برایم خسته‌کننده است
rozhin
با تماشای آن از خودم می‌پرسم: «چرا مردم فیلم وحشتناک دوست دارند؟» منظورم این است که چرا اصلاً کسی باید از ترسیدن خوشش بیاید؟
rozhin
ما در اوج ناتوانی، تواناییم. صدای غرش ما رو خواهید شنید. وای پسر. اما آن‌طور که از همین اول می‌بینم، مشکل این است که هیچ‌کس پیدایش نیست تا بتوانیم برایش غرش کنیم
rozhin

حجم

۲۰۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۲۰۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان