بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رهایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب رهایی

بریده‌هایی از کتاب رهایی

نویسنده:ام. سوسا
انتشارات:داهی
امتیاز:
۳.۳از ۳۶ رأی
۳٫۳
(۳۶)
به افتخار قلبم کلاه از سر برمی‌دارم، چون بارهاوبارها شکسته، اما هنوز می‌تواند عمیقاً عشق بورزد.
کاربر ۱۹۳۶۸۰۴
هرچه سنم بالاتر می‌رود، بیشتر متوجه می‌شوم برای ساختن رابطه‌ای که می‌دانم به هیچ کجا نمی‌رسد، وقت ندارم.
Nazanin
می‌دانم باورش سخت است اما یک روز از خواب بیدار خواهی شد و دیگر او اولین چیزی نیست که به ذهنت می‌آید.
الی هستم
با کسی که با تو درست رفتار نمی‌کند راه نیا.
کاربر ۴۱۸۱۱۳۴
زجر می‌کشم وقتی می‌بینم شاد و خوشحال زندگی‌ات را می‌گذرانی، انگار که هیچ کار اشتباهی انجام نداده‌ای. هیچ‌چیز در دنیا برایت اهمیتی ندارد و تمام غم و اندوهی را که به من تحمیل کردی فراموش کرده‌ای. تو مرا با بوسه و دروغ خام کردی و نمی‌توانم مانع از اندیشیدن به این فکر شوم که چند نفر دیگر را به همین شیوه فریب داده‌ای.
.
به ندای دلت گوش کن؛ چون تو را به‌سمت کسانی می‌برد که می‌توانی به آن‌ها اعتماد کنی
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
یکی از سخت‌ترین درس‌های زندگی رهاکردن است؛ سخت‌ترین درسی که رهایی‌بخش‌ترین هم هست.
Z...
وقتی بدانی لیاقتت بیشتر از این‌هاست، ندای درونت مدام به تو یادآوری می‌کند با کسی که با تو درست رفتار نمی‌کند راه نیا.
Z...
همین‌طور اجازه می‌دهی با تو بدرفتاری کنند چون نمی‌دانی چه حسی دارد وقتی با تو خوب رفتار کنند.
الی هستم
دوست‌داشتن تو هیچ‌وقت کار سختی نبوده است، آن‌هایی که کنارت بودند چنین حسی به تو دادند چون نمی‌دانستند چطور خودشان را دوست داشته باشند.
فاطمه بانو
می‌خواهم آن‌قدر شجاعت پیدا کنم تا سرانجام بگویم «دیگر بس است!» ولی می‌ترسم اگر این حرف را بزنم، تو هم موافق باشی و برای همیشه خداحافظی کنی.
bhreh_ka
اگر تمام دردی را که به تو تحمیل کردند پس می‌گرفتند، تو دیگر این آدمی که امروز هستی نبودی.
Anahid
پذیرفتن آن چیزی که رفته و دیگر هم برنخواهد گشت، جزو دردناک‌ترین احساساتی است که کسی می‌تواند تجربه‌شان کند
bhreh_ka
زن جدیدی را که به آن تبدیل شده‌ام دوست دارم. هر بار که به آینه نگاه می‌کنم، کسی را می‌بینم که از پس دل‌شکستگی پس از دل‌شکستگی، از پس دروغ و بی‌وفایی برآمده و هیچ‌گاه تسلیم نشده است.
Tasnim:)
ای کسی که این را می‌خوانیِ عزیز! تو فوق‌العاده‌ای، حتی وقتی چنین حسی نداری. شاید الآن احساس سردرگمی کنی، اما اتفاق‌های خوبی در راهند. تو از چیزی که فکر می‌کنی قوی‌تری و خیلی چیزها هستند که باید به دستشان بیاوری، پس جا نزن. یادت باشد، تو مهم هستی و تنها نیستی
Sky_Blue
اشکالی ندارد اگر از ترک‌کردن یک رابطهٔ سمی بترسی، چون از نو شروع‌کردن هیچ‌وقت آسان نبوده و نیست، اما وقتی یک نفر هر روز اشکت را درمی‌آورد، زمان آن فرارسیده که ببینی کجا ایستاده‌ای. بهتر است تنها باشی تا با کسی باشی که مدام دروغ می‌گوید و به تو آسیب می‌رساند.
.
شما دوام آوردید و حالا دیگر فناناپذیرید،
کاربر ۴۱۸۱۱۳۴
اگر احساساتت را بیرون نریزی، هیچ‌وقت نمی‌توانی بگذری و به جلو حرکت کنی. همه‌چیز به انتخاب‌هایت بستگی دارد.
sajjad90
دل من همین‌طور در حال غرق شدن است و تو داری تنها به‌سمت ساحل شنا می‌کنی.
bhreh_ka
یکی از سخت‌ترین درس‌های زندگی رهاکردن است؛ سخت‌ترین درسی که رهایی‌بخش‌ترین هم هست.
yasinds
بهتر است تنها راه بروی تا با کسانی که مانع پیشرفتت می‌شوند.
Sky_Blue
هرچه سنم بالاتر می‌رود، بیشتر متوجه می‌شوم برای ساختن رابطه‌ای که می‌دانم به هیچ کجا نمی‌رسد، وقت ندارم.
کاربر ۲۴۰۱۰۰۳
ما بازی «بی‌اعتنایی به همدیگر» را به‌جای صحبت‌کردن باهم انجام دادیم. درست باهم ارتباط برقرار نکردیم، چون هیچ‌وقت یاد نگرفتیم پایه و اساس واقعی یک رابطه، چه چیزی است.
کاربر ۴۱۸۱۱۳۴
من خودم نیستم و مدت طولانی‌ای خودم نخواهم بود، اما چیزی که یاد گرفتم این است که این نیز بگذرد. لازم نیست صددرصد خوب باشم. می‌توانم هرچقدر خواستم برای بهبودیافتن وقت بگذارم و هرچقدر لازم است زمان صرف دوباره پیداکردن خودم کنم.
کاربر ۴۱۸۱۱۳۴
خیلی طول کشید، اما حالا دیگر می‌دانم که دل‌تنگ‌شدن برایت طبیعی است، همان‌طور که نپذیرفتن دوباره‌ات طبیعی است.
pikomi
باید گذشته را فراموش کنم و به یاد داشته باشم که تو بخشی از خاطراتم هستی، نه سرنوشتم.
sajjad90
اگر تمام دردی را که به تو تحمیل کردند پس می‌گرفتند، تو دیگر این آدمی که امروز هستی نبودی
sajjad90
رهاکردن به این معنا نیست که دیگر دوستش نداری. رهاکردن به این معناست که سرانجام آماده‌ای به زندگی‌ات بپردازی و پذیرفته‌ای که بعضی‌چیزها شدنی نیستند.
sajjad90
به پیشروی ادامه بده. تو خوشحال‌بودن را به خودت مدیونی. به خودت مدیونی که دوباره سر پا شوی. مهم نیست چقدر اوضاع سخت شود یا چقدر دلت بخواهد جا بزنی، درهرصورت بجنگ!
sajjad90
ممنون که قلبم را شکستی. حال پر از تکه‌های تیزم و از همیشه قوی‌ترم. *** لحظه‌ای که از قانع‌شدن به کم دست برداشتم، لحظه‌ای بود که کنترل زندگی‌ام را دوباره به دست گرفتم؛ چون او متوجه ارزشم نبود نمی‌توانستم خودم هم ارزشم را پایین بیاورم. می‌دانستم اگر کسی بتواند در خوب و بد کنارم باشد می‌توانم همه‌جوره در کنارش باشم، اما او چنین کسی نبود. او برایم ارزشی قائل نبود. به‌جای اینکه مرا بالا بکشد به زیر می‌کشید و فقط می‌خواست من باشم تا بتواند از روح‌وروانم سوءاستفاده کند
sajjad90

حجم

۲۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان