- طاقچه
- ادبیات
- طنز
- کتاب دکتر بازی
- بریدهها
بریدههایی از کتاب دکتر بازی
۳٫۸
(۲۴)
از مدرسه بیفایدهتر هیچ مکان نیست
بیهودهتر از مدرسه جایی به جهان نیست
"Shfar"
ای مدرسه ویران شوی، ای درس بمیری!
تا بیخودی از نسل جوان وقت نگیری
Of.the.sun
در رونق بازار به دانش چه نیازی؟
تا بانک و پاساژ هست، چرا مدرسهسازی؟
این شهر پر از بانک و پاساژ است، چه عالی
بازار پر از جمعیت و مدرسه خالی
سیّد جواد
از مدرسه بیفایدهتر هیچ مکان نیست
بیهودهتر از مدرسه جایی به جهان نیست
سیّد جواد
محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گشود
مست گفت: اي محتسب! اين پاچۀ شلوار نيست
گفت: امشب زهرماري از كجا آوردهاي؟
گفت: پيدا كردن اين چيزها دشوار نيست
گفت: ميداني كه مستي عيب دارد هر زمان؟
گفت: اما عيب آن اندازۀ سيگار نيست
سیّد جواد
چیست جادوی رنگ و نیرنگت؟
آه اینترنت! آه اینترنت!
"Shfar"
عدهای گفتند تنها ما فقط پاکیم، ما
بعدها معلوم شد کی تا کجا آلوده است
محسن غضنفری
به جای ربنای خط قرمز
صدای دلنشین افتخاری
به آوازی حزین شعری بخواند
زند یک چهچهِ زرد قناری
دهد مژده که بعد از چند لحظه
به پایان میرسد چشم انتظاری
چه افطاری! که صاحبمنصبان را
کند مشغول خود یک شیفت کاری
چه افطاری! کجایی ای گرسنه
که از دیدارش آه از دل برآری؟
از اینسو برۀ بریان و میگو
از آنسو جوجه و مرغ سوخاری
فسنجان و هلیم و قورمهسبزی
خورشت اردک و قیمه نثاری
کباب غاز و ترشیجات اعلا
f_altaha
ادعای گُندۀ یک عده هم این گونه بود:
هرکه هر جا هست، یا با ماست، یا آلوده است
«هر کسی با ماست پاک است» آه از این ادعا
هر کسی «بیماست» بود از ابتدا آلوده است
هرکسی با ماست، کارش ماستمالی میشود
کار دارد سالها با ماست تا آلوده است
«پرسشی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس»
واقعاً این روزها آیا هوا آلوده است؟
محمدرضا
بر اساس گزارش رسمی، علم و آزادی و رفاه اینجاست
غیر ما، در تمام کشورها از فساد و گرسنگی غوغاست
f_altaha
گفتن شعر طنز و چاپیدن
بهترین شغلهای کشور ماست
farzanepoursoleiman
در قدیم اینقدر وضع شیخها عالی نبود
«شیخ صنعان خرقه رهنخانۀ خمّار داشت»
farzanepoursoleiman
نه خبرچین و خبرساز و خبرخر داشتیم
نه کسی از صبح تا شب کار با اخبار داشت
آن زمان حتی لباس ورزشی پوشیده بود
توی گود زورخانه پهلوان شلوار داشت
در قدیم اینقدر وضع شیخها عالی نبود
«شیخ صنعان خرقه رهنخانۀ خمّار داشت»
"Shfar"
در گذشته آدمی از صبح تا شب کار داشت
هر که سالم بود از بیکار ماندن عار داشت
مردمانی کاری و فعال بودند آن زمان
در گذشته جامعه کی این همه بیکار داشت؟
"Shfar"
بر اساس گزارش رسمی هیچکس، هیچوقت، هیچ نگفت
نه صدای گلولهای برخاست، نه کسی روی خاک در خون خفت
بر اساس گزارش رسمی عدهای ناگهان یهو مُردند
عدهای نیز ناگهان خود را بیخودی پشت میلهها بردند
f_altaha
کردار اگر کم شده، گفتار که خوب است
اوضاع سخنرانی و آمار که خوب است
غم نیست اگر رونق بازار هنر نیست
از بیهنران رونق بازار که خوب است
خلاقیت و بدعت اگر مُرد، بمیرد
تقلید و کپیکاری و تکرار که خوب است
آن روز که از خنده و شادی خبری نیست،
لبخند یخ مجری اخبار که خوب است
اخبار سراسر همه شادی و نشاط است
خوب است خبرها همه انگار که خوب است
f_altaha
من نگویم، شاعران فرمودهاند
رخش و رستم هر دو دکتر بودهاند
گرچه باشد قصهها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بیگمان دارند هر یک دکتری
شعلههای عشق چون گُر میگرفت
آتشی در خیل دکتر میگرفت
عشق با دکتر نظامی قصهگو
عشق با دکتر سنایی رازجو
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایاننامۀ او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
Fateme
گفت: امشب زهرماري از كجا آوردهاي؟
گفت: پيدا كردن اين چيزها دشوار نيست
سپهر
کرم کن اعتبار و آبرویی
چه غم گر نیست کارت اعتباری؟
عنایات تو باشد، گو نباشد
پسانداز ریالی و دلاری
f_altaha
بر اساس گزارش رسمی روزنامه زیاد و آزاد است
شاید آزادی زیادی هست چندتا روزنامه مازاد است
Of.the.sun
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایاننامۀ او مثنوی
Fateme
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایاننامۀ او مثنوی
Fateme
در رونق بازار به دانش چه نیازی؟
تا بانک و پاساژ هست، چرا مدرسهسازی؟
ahmadi
کیفی که در آن دفتر و خودکار و کتاب است،
آویخته از هر که شود، بار عذاب است
سپهر
طنز اغلب قصهگوی عالم وارونههاست
سپهر
بر اساس گزارش رسمی دشمنان بیشعور و ناداناند
«بیست و سی» را چرا نمیبینند؟ «ایرنا» را چرا نمیخوانند؟
تا ببینند کارها خوب است، تا بخوانند وضع مطلوب است
ملت آزاد و راضی و خندان، دولت از هر لحاظ محبوب است
بر اساس گزارش رسمی هیچکس، هیچوقت، هیچ نگفت
نه صدای گلولهای برخاست، نه کسی روی خاک در خون خفت
Amir Reza
بر اساس گزارش رسمی، مُرد بیکاری و، تورم مُرد
چند موجود زنده را اما موشک ما به آسمانها برد
Amir Reza
آن روز که شد مدرسه کم، بانک فراوان
شد نسل جوان راهی بازار و خیابان
آزاد شد از محبس تعلیم و تعلم
از نمره و کنکور و گرفتاری دیپلم
در کوچه و بازار پس از یک دو سه هفته
کیفش شده انبار دلار و چک و سفته
f_altaha
تو که با دیگران رفتار کردی
چرا با ما فقط گفتار کردی؟
همان گفتار را هم، چون که دیدی
خرت از پل گذشت، انکار کردی
به ما گفتی که: من این کاره هستم
به خلوت رفتی و آن کار کردی
بله، دیوار حاشا که بلند است
چه کاری پشت آن دیوار کردی؟
محمد
«از در درآمدی و من از خود بهدر شدم»
در رفت راز دربهدری از دهان دوست
s.a.h
حجم
۴۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان