
بریدههایی از کتاب الفبای فرهنگ
دانشجویان کسب و کار در ظاهر با هم همکاری میکنند، اما واقعیت این است که آنها در جریانی میافتند که روانشناسان آن را «مدیریت جایگاه» مینامند. آنها مدام در تلاشند بفهمند در تصویر کلی جایگاهشان کجاست: چه کسی رئیس است؟ آیا پذیرفته است عقیدهٔ کسی را نقد کنند؟ اینجا چه قوانینی حاکم است؟ تعاملاتشان روان به نظر میآید، اما رفتارشان در باطن آکنده از ناکارآمدی، تردید و رقابتهای پیچیده است. آنها به جای تمرکز بر انجام کار غرق در عدم اطمینانشان به یکدیگر میشوند.
علیرضا
ما معمولاً فکر نمیکنیم امنیت مسألهٔ خیلی مهمی باشد. آن را معادل یک سامانهٔ جوی احساسی در نظر میگیریم که محسوس هست، اما فرق چندانی نمیتواند ایجاد کند. اما آنچه اینجا شاهد آن بودیم دریچهای به سمت دیدگاهی قدرتمند روبهرویمان میگشاید. امنیت صرفاً نوعی سامانهٔ جوی احساسی نیست، بلکه شالودهای است که فرهنگ قوی بر پایهٔ آن استوار میشود.
علیرضا
وقتی از افراد در گروههای فوقالعاده موفق میخواهید نوع روابطشان را با یکدیگر توصیف کنند، معمولاً همگی از یک واژه استفاده میکنند. آن واژه دوست و رفیق، تیم یا قبیله یا هر اصطلاح موجه دیگری در این سطح نیست. واژهای که به کار میبرند خانواده است. ن
علیرضا
گوش دادنتان را بیاندازه به نمایش بگذارید:
علیرضا
همان ابتدا جایزالخطا بودنتان را برجسته کنید، بهویژه اگر رهبر گروهید:
علیرضا
حامل خبر را در آغوش بگیرید:
علیرضا
مردم معمولاً آسیبپذیری رو نوعی بروز احساسات میدونن، اما این واقعیت امر نیست. اذعان به آسیبپذیری یعنی فرستادن سیگنالی کاملاً روشن مبنی بر اینکه ضعفهایی در شما هست و به کمک نیاز دارید. و اگه این رفتار به مدلی برای دیگران بدل بشه اون وقته که میتونید احساس عدمامنیت رو کنار بگذارید و وارد عمل بشید، به هم اعتماد کنید و به داد هم برسید. اما اگه هیچوقت اون لحظهٔ اعتراف به آسیبپذیری رو نداشته باشید اونوقت دیگران هم سعی میکنن روی ضعفهاشون سرپوش بذارن و هر کار کوچک و جزئی به عرصهٔ تجلی حس عدمامنیت تبدیل میشه
علیرضا
حجم
۲۶۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۲۶۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
قیمت:
۱۹,۵۰۰
تومان