بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب لبخند ماه | طاقچه
تصویر جلد کتاب لبخند ماه

بریده‌هایی از کتاب لبخند ماه

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۴ رأی
۳٫۹
(۲۴)
هنوز هم ادامه دارد این نبرد زندگی ولی کسی برنده نیست
آبنوس' تیناز
اشعار حافظ هم تفسیر عشقم نیست
юля
تا چشم قلبم به دنیا مانند بودا بخندد
юля
وقتی بهشت سیب را از ریشه برچیدی بیا قلبم یکی، خدا یکی، مفهوم واژه‌ها یکی عشق من و دعای من هر یک جداجدا یکی
юля
این کودکی‌های پر از نان و پنیر را با اضطراب مدرسه پیوند می‌زند
юля
آن‌قدر طولانی، آن‌قدر طولانی از یاد من رفتی اما نمی‌دانی دست زمان گم کرد دل مهرۀ من را دنیا گرفت از دل شوق تپیدن را وقتی‌که طوفانی شد فصل بارانم می‌شست عشقم را حرف «نمی‌دانم»
юля
و من هزار سال فکر می‌کنم به حرف تو
💜ghazal💜
عشق من محدود است حد یک‌خانه و خورشید و یک کوه و درخت حد بیهودۀ یک‌عمر کلاس برگه بی‌پاسخ و یک نمرۀ سخت عشق من محدود است به قوانین ادب حد یک بیماری مثل جان کندن این ساعت دیواری
юля
شکوفه‌های ترس را یکی‌یکی به دست باد می‌دهد و این من همیشگی به فکرهای بی تعلقش
юля
احساس می‌کنم تقدیر این نبود گم شد ستاره‌ام در گنبد کبود شب را صدا بزن حتی ستاره را عشقی که رد شد از تقویم پاره را امشب به دور دل دیوار می‌زنم این عشق تیره را گیتار می‌زنم آیینه‌ای که بود با چشم روبرو در چشم من شکست بی‌هیچ گفتگو احساس می‌کنم در گنبد کبود گم شد ستاره‌ام وقتی یکی نبود
юля
این روزها فصل زردم مهمان ناخوانده‌ام من یک‌عمر پای پیاده از عشق جامانده‌ام من ابر بهارم که در من دریای موج روانی گاهی شکستم خودم را تا نم‌نم این را بدانی
юля
که فاصلۀ ابعاد پنجره ظرفیت توحش انسانی من است آرامشی که ساقۀ جنگل به سایه داد هرگز به سمت فکر زمین خم نمی‌شود
юля
غروب تیره نقطه‌نقطه می‌کشد
юля
سلام ای همیشگی سلام ای هوای تازه از تنفس درخت من آن دریچه‌ام که روبروی تو تولد هزار پیله را شمرده‌ام و پر کشیدن هزار آرزو و تکه رنگ‌های پر زده و گوشوار خون به گوش‌های کر زده سلام ای همیشه رقص عشق در وجود خالی قفس سلام ای بخار رابطه نشسته روی شیشه نفس تمام آن دریچه یک نیاز می‌شود سلام ای شیارهای نور تا دریچه باز می‌شود
بهنام محمودی
دوباره می‌نویسم آنچه را که دیده‌ام
юля
سلام ای همیشگی سلام ای هوای تازه از تنفس درخت من آن دریچه‌ام که روبروی تو تولد هزار پیله را شمرده‌ام
юля
قلبم یکی، خدا یکی، مفهوم واژه‌ها یکی در آتش تبم ولی می‌سوزدم جدا یکی جان را به زندان می‌بری، ای یوسف آزاد من مصر فلک را دلبری، ای‌داد من، ای‌داد من چون چهره پنهان می‌کنی، در آتش درگاه دل
юля
سلام ای همیشگی سلام ای هوای تازه از تنفس درخت من آن دریچه‌ام که روبروی تو تولد هزار پیله را شمرده‌ام و پر کشیدن هزار آرزو و تکه رنگ‌های پر زده و گوشوار خون به گوش‌های کر زده سلام ای همیشه رقص عشق در وجود خالی قفس سلام ای بخار رابطه نشسته روی شیشه نفس تمام آن دریچه یک نیاز می‌شود سلام ای شیارهای نور تا دریچه باز می‌شود
بهنام محمودی
این منم شبیه مادرم
_SOMEONE_
و شرم می‌چکد همیشه از سکوت روزگار
هنرمند هنردوست
صدای زنگ قافله به گوش می‌رسد
Autumn
احساس می‌کنم در گنبد کبود گم شد ستاره‌ام وقتی یکی نبود
usofzadeh.ir
من را به من واگذاری دل را به گل می‌کشاند این خود که خود آفریدم، دیوانگی؟ می‌تواند در بازی عشقم امشب طوفان و باد و تگرگ است برگ برنده به دست این عشق بی‌ساز و برگ است باید حقیقت، تو باشی تا خودبه‌خود دل ببندد
юля
امروز فکر پنجره شفاف و ساده نیست
юля
دل می‌برد حکم سلیمانی
юля
تمام سایه در طلوع و تکه‌تکه کوچ می‌کنند گله‌های ابر تیره با حضور باد دوباره روح پیچ‌خورده‌ی صدف به روی ماسه‌های خیس پر از صدای کودکانه است
юля
سلام مهربان همیشه آسمان پر از پرنده نیست بخار مرده آب‌های گمشده زننده نیست هنوز هم ادامه دارد این نبرد زندگی ولی کسی برنده نیست
جو مارچ
و من هزار سال فکر می‌کنم به حرف تو
_SOMEONE_
و شاهد تمام خواب‌های دودی و زغالی‌ام
юля
چراغ دل به راهم ده، شب رویائیش با من
هنرمند هنردوست

حجم

۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۵ صفحه

حجم

۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۵ صفحه

قیمت:
رایگان