بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مهمان ناخوانده | طاقچه
تصویر جلد کتاب مهمان ناخوانده

بریده‌هایی از کتاب مهمان ناخوانده

نویسنده:شاری لاپنا
انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۳۲ رأی
۳٫۳
(۳۲)
شاید کسی لبخند بر لب داشته باشد، اما باطنش سرشار از شرارت باشد.
n re
ضربه‌های روحی آدم‌ها را تغییر می‌دهد.
n re
مردم چیزی را باور می‌کنند که می‌خواهند باور کنند.
n re
مرگ که برسد، دیگر بازگشتی در کار نیست.
n re
تلاش می‌کنی باهاش کنار بیای تا وقتی که دیگه نمی‌تونی و می‌شکنی. منم دیگه نتونستم ادامه بدم.»
n re
ذهن آدم عدم قطعیت رو دوست نداره.
n re
دیوید می‌داند که تقریبآ هر کاری از آدم‌ها بر می‌آید و نباید آنها را دست‌کم گرفت. می‌داند که آدم‌ها پیچیده‌اند و زندگی پیچیده‌تر.
گلابتون بانو
من حقیقت رو گفتم. اما فهمیدم که مردم فقط چیزی رو که دوست دارن باور کنن، باور می‌کنن. کاری از دست من ساخته نیست.
گلابتون بانو
یک نفر نمی‌تواند مسئول خوشحالی دیگری شود.
n re
دانا برف را از روی شانه‌ها و موهای او می‌تکاند. از این نمایش کوچک که حس مالکیت به او می‌دهد، لذت می‌برد.
n re
چیزی در زنان بسیار زیبا وجود دارد که باعث می‌شود فکر کنند مستحق هر چه می‌خواهند، هستند.
n re
زمان به همین سادگی از شما می‌گریزد.
n re
تقریبآ هر کاری از آدم‌ها بر می‌آید و نباید آنها را دست‌کم گرفت. می‌داند که آدم‌ها پیچیده‌اند و زندگی پیچیده‌تر.
n re
هیچ کس نمی‌داند بین آدم‌ها چه می‌گذرد و رابطهٔ آنها چگونه است. شاید همیشه با هم بحث و جدل داشته‌اند و چیز مهمی نباشد.
n re
افرادی که می‌ترسند، غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک‌اند.
n re
اولین قانون نجات این است که وحشت‌زده نباشی.
n re
آدم‌ها وقتی می‌ترسند، چقدر خطرناک می‌شوند.
n re

حجم

۱۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۱۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۷۲,۵۰۰
تومان