
بریدههایی از کتاب فرمول نجات پی
۴٫۹
(۲۱)
هیچوقت ازم ایراد نمیگیری که چرا از نمایشهای موزیکال خوشم میآد یا چرا هدفهای بزرگی توی سرمه. سعی نداری مردم رو عوض کنی. انگار فقط میخوای بقیه رو درک کنی.»
Hossein shiravand
لبخند زدن کسی رو نکشتهها
ShzD:)
جو، مسئول تأسیسات، برای بههوش آوردنم از دستگاه الکتروشوک استفاده کرد
ن. عادل
دختری به اسم سیسیلیا بازی میکردم که طوفان و رعد و برق شروع شد.
ن. عادل
وانمود کن موفقی تا موفق بشی
rozhin
احتمالاً در هشتسالگی از آن آدمهای بیکله بودهام؛ الان در دوازدهسالگی که اصلاً اینجوری نیستم.
Y25
«مدرسهٔ راهنمایی باید هم بدترین باشه. تبدیل شدن به یه بزرگسال خیلی دردناکه. همهمون باید این رو پشت سر بذاریم.»
rozhin
«اَاَاَه. همهٔ ما از گوش دادن به حرفهای شما سه نفر زجر میکشیم.»
لوی فوری جوابش را کف دستش میگذارد: «خب گوش نکنین.»
rozhin
لابد فقط وقتی هیچکس دیگری دور و برش نباشد، من میشوم تنها دوستش!
rozhin
آقایی را که فقط بعد از چند بار گوش دادن به هر زبانی میتواند به همان زبان صحبت کند
rozhin
ثابت موردعلاقهام در ریاضی عدد پی است. ولی از آن جاییکه ارقام عدد پی بعد از ممیز تا ابد ادامه دارند، به خودم اجازه میدهم فقط تا ۳۱۴ عدد بعد از ممیز را از حفظ بگویم.
π=۳.۱۴۱۵۹۲۶۵۳۵۸۹۷۹۳۲۳۸۴۶۲۶۴۳۳۸۳۲۷۹۵۰۲۸۸۴۱۹۷۱۶۹۳۹۹۳۷۵۱۰۵۸۲۰۹۷۴۹۴۴۵۹۲۳۰۷۸۱۶۴۰۶۲۸۶۲۰۸۹۹۸۶۲۸۰۳۴۸۲۵۳۴۲۱۱۷۰۶۷۹۸۲۱۴۸۰۸۶۵۱۳۲۸۲۳۰۶۶۴۷۰۹۳۸۴۴۶۰۹۵۵۰۵۸۲۲۳۱۷۲۵۳۵۹۴۰۸۱۲۸۴۸۱۱۱۷۴۵۰۲۸۴۱۰۲۷۰۱۹۳۸۵۲۱۱۰۵۵۵۹۶۴۴۶۲۲۹۴۸۹۵۴۹۳۰۳۸۱۹۶۴۴۲۸۸۱۰۹۷۵۶۶۵۹۳۳۴۴۶۱۲۸۴۷۵۶۴۸۲۳۳۷۸۶۷۸۳۱۶۵۲۷۱۲۰۱۹۰۹۱۴۵۶۴۸۵۶۶۹۲۳۴۶۰۳۴۸۶۱۰۴۵۴۳۲۶۶۴۸۲۱۳۳۹۳۶۰۷۲۶۰۲۴۹۱۴۱۲۷۳۷۲۴۵۸۷۰۰۶۶۰۶۳۱
rozhin
«همین تازگیها دبیرستان رو تموم کردم.»
«واقعاً؟ تو که فقط ده سالته.»
«دوازده سالمه.»
rozhin
چی باعث میشود یک نفر با آدم دوست شود؟ علاقهٔ مشترک؟ آدم باید حداقل چقدر با دوستش وقت بگذراند؟ یعنی آن نفر دیگر هم باید به آدم بگوید دوست؟
rozhin
میتوانم رنج و عذاب یک سال بودن در مدرسهٔ راهنمایی را تحمل کنم، ولی هنوز هم به نظرم وقت تلف کردن است.
rozhin
میتوانم ادای عادی بودن دربیاورم، و بالاخره تبدیل به یک آدم عادی میشوم.
rozhin
دوست دارد بزرگ فکر کند و باید کسی باشد تا او را از آسمان خیالات به زمین واقعیتها بیاورد. من برایش حکم نیروی جاذبه را دارم.
rozhin
«اگه همیشه شکلات و بیسکویت همراهم نبود، باز هم باهام دوست میموندی؟»
میگوید: «معلومه. ولی احتمالاً دوست صمیمیت نمیشدم.» میدانم که شوخی میکند. یعنی این نشان میدهد که دو نفر واقعاً با هم دوست هستند؟ یعنی وقتی آدم میداند ته حرفهای طرف مقابل یک "شوخی کردم بابا!" هست.
rozhin
انتخابهامون نشون میدن چهجور آدمی هستیم، نه تواناییهامون.
کاربر ۸۸۷۰۱۴۹
مدی از کنارمان که میگذرد با لحنی شاکی میگوید: «اَاَاَه. همهٔ ما از گوش دادن به حرفهای شما سه نفر زجر میکشیم.»
لوی فوری جوابش را کف دستش میگذارد: «خب گوش نکنین.»
ومبت بدعنق
چهار سال پیش زندگیام در یک لحظه از اینرو به آنرو شد، ولی خودم آن لحظه را به یاد نمیآورم. میشود بهش گفت اثر جانبیِ برخوردِ صاعقه. سوختگی ناشی از آن جرقهٔ الکتریکی، سوراخی کوچک در حافظهام ایجاد کرد. این اتفاق باعث شد مغزم از نو برنامهریزی شود و تبدیل شوم به لوسیل فَنی کالاهان، نابغهٔ ریاضیدان.
rozhin
صاعقه بهطور متوسط هر سال ۴۷ نفر رو تو آمریکا میکشه
rozhin
هر کاری دوست داری بکن. حداقل داری یه چندتا مهارت بازیگری یاد میگیری
rozhin
وقتی کسی از آدم توقعی ندارد، زندگی سادهتر میشود.
rozhin
«بابام دیگه اینجا زندگی نمیکنه. مامانم پارسال از خونه پرتش کرد بیرون. مثلاً من نباید دلیلش رو بدونم، ولی میدونم. میخواین بهتون بگم؟»
نانا در جواب میگوید: «نه.»
rozhin
اگر هر دو را دوست دارم، مجبور نیستم یکی را انتخاب کنم.
rozhin
لازم نیست از همهٔ زندگیام باخبر باشد.
rozhin
«به نظرت من نمیتونم رازنگهدار باشم، درسته؟»
«نه.» جوابم بیشتر از روی واکنش است تا اینکه واقعاً به حرفم اعتقاد داشته باشم.
rozhin
میخواهد با چشمهایش من را بسوزاند. دلم میخواهد بهش بگویم با زل زدن نمیتواند من را بکشد.
rozhin
دقیقاً دوستی ندارم که بخواهم از دستش هم بدهم.
rozhin
«میدونستم اینجوری میشه.»
«چی میشه؟ که بچهها دربارهٔ متفاوت بودنت حرف میزنن؟ پنج دقیقه که بگذره، بهجای تو دربارهٔ یکی دیگه حرف میزنن.»
«این ماجرا تمومی نداره. مثل این نیست که کتونی مزخرفی پوشیده باشم یا یه سینی ماکارونی توی کافهتریا از دستم افتاده باشه. من یه خلوچلم. این مردم رو میترسونه.»
rozhin
حجم
۲۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۶۰۰
تومان