بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پیش از آنکه باران ببارد | طاقچه
تصویر جلد کتاب پیش از آنکه باران ببارد

بریده‌هایی از کتاب پیش از آنکه باران ببارد

ویراستار:سارا بحری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۷ رأی
۳٫۹
(۱۷)
وقتی مسیرت را هموار کرده باشند، سخت است بفهمی واقعاً در کاری خوب هستی یا نیستی.
n re
«قطره‌های باران در سنگ نفوذ می‌کنند، نه از شدت بارش؛ بلکه به سبب بارش مداوم.»
نسیم رحیمی
«این نردبون بلنده. سقوطش هم حسابیه.»
n re
«همیشه همه‌چیز اون‌جوری نیست که به‌نظر می‌آد
نسیم رحیمی
چطور بدی‌های زندگی می‌توانند رشد کنند و دوام بیاوردند درحالی‌که خوشی‌ها بی‌هیچ امیدی از بین می‌روند.
نسیم رحیمی
«بعضی‌وقت‌ها بهترین کار اینه که یک زن رازهاش رو برای خودش نگه داره.»
نسیم رحیمی
الان فقط از اینکه اینجا کنار تو نشسته‌م خوشحالم و سعی می‌کنم از این گرما ذوب نشم.
n re
تضاد تلخی بود که گیاهان هرز می‌توانستند در این خشکسالی این‌طور راحت دوام بیاورند، درحالی‌که هر گیاه دیگری برای بقا می‌جنگید. شبیه استعاره‌ای بود از زندگی
n re
داستان خونه‌خراب‌کن یک نفر، داستان آینده‌ساز یک نفر دیگه‌ست
نسیم رحیمی
عشق در محدودهٔ زمان نمی‌گنجد. عشق می‌توانست در یک هفته اتفاق بیفتد یا در هفتاد سال. این قلب آدمی بود که تعیین می‌کرد
نسیم رحیمی
احساس می‌کرد کوچک و تنهاست و دارد درون گودالی که او را می‌بلعد غرق می‌شود.
n re
زندگی‌اش ازاین‌به‌بعد دست خودش نبود و مجبور بود به هرجایی که او را می‌برند برود.
n re
وقتی مسیرت را هموار کرده باشند، سخت است بفهمی واقعاً در کاری خوب هستی یا نیستی.
نسیم رحیمی
بعضی کارها رو آدم به‌خاطر درست بودنشون انجام می‌ده نه به این خاطر که راحتن.
نسیم رحیمی
یک مرد هیچ‌وقت نمی‌فهمید لگد زدن بچه به شکم چه حسی دارد. یک مرد هیچ‌وقت شوق خارج شدن رگه‌های شیر از سینه برای تغذیهٔ موجودی دیگر را حس نمی‌کرد. هیچ‌چیز جای ارتباط مادرفرزندی را نمی‌گرفت.
نسیم رحیمی
فداکاری کردن راهی برای پذیرش توبه است. فضیلت قرار دادن نیازهای دیگران پیش از نیازهای خودت
نسیم رحیمی
هیچ‌چیزی تا این لحظه، نه راننده، نه شبی که در مسافرخانه گذشت، نه گرفتن اثر انگشت این‌طور طنین آخر خط بودن را منعکس نکرده بود. او پشت این درهای وحشتناکِ سنگین زندانی شده بود.
n re
شصت‌درصد جمعیت اینجا رو زن‌های سیاه‌پوست تشکیل می‌دن که توی مزرعه کار می‌کنن. زن‌های سفیدپوست اگه رفتار خوبی داشته باشن امور داخلی رو انجام می‌دن، مثل خشک‌شویی، خیاطی و...
n re
حالا دو نفر بودند که در سادگی به زیبایی رسیده بودند. دو نفر که در جایی که در بیشتر نقشه‌ها حتی اسمی از آن نبود دگرگون شده بودند.
Ashakiba
داشتن کسی که تو را این‌قدر خوب بشناسد حس خوبی بود.
نسیم رحیمی
فهمیدن اینکه تمام آنچه همیشه می‌دانستی و به آن امید داشتی دیگر از دست رفته است به جای خود، اینکه تمام این چیزها را در عینیت تیره‌وتارش ببینی کُشنده بود.
نسیم رحیمی
«این نردبون بلنده. سقوطش هم حسابیه.»
نسیم رحیمی
«خب، این قانون اول روزنامه‌نگار بودنه، هیچ قانونی وجود نداره.» «انگار حرفه‌م رو اشتباه انتخاب کردم. دکتر بودن چیزی جز رعایت قوانین نیست.»
نسیم رحیمی
تجربهٔ این موارد بهم می‌گه با دو جور آدم سروکار دارین، عده‌ای که می‌خوان معجزه رو باور کنن و عده‌ای که می‌خوان ازش سود ببرن.»
نسیم رحیمی
برخلاف آنچه سیاست‌مداران می‌خواستند مردم باور کنند، اما خاطرات خوب هم وجود داشت؛ آدم‌های خوب
hamtaf
روزنامه‌نگاران و سیاست‌مداران درست مثل هم بودند. بیشترشان برای دلایل بشردوستانه وارد عرصه می‌شدند؛ که صدای بی‌صدایان باشند اما برق قدرت، پول و غرور، تمام عیوب اصلی، وسوسه‌برانگیز بودند. آنها که به‌واقع خوش‌قلب بودند از میدان به در می‌شدند. آنها که بازی را یاد می‌گرفتند باقی می‌ماندند.
hamtaf
اگه خودت نباشی هدیه‌ها فایده ندارن.
hamtaf
محکومیت من زندگی بدون داشتن توست
LeNa
«قطره‌های باران در سنگ نفوذ می‌کنند، نه از شدت بارش؛ بلکه به سبب بارش مداوم.» ـ لوکرتیوس
fatemeh1991
اگر جرئت فکر کردن به آن روزها را داشت، آنها را «روزهای پیش از این» می‌نامید.
Nadine Tomlinson

حجم

۳۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۳۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۵۰۰
۴۱,۶۵۰
۳۰%
تومان