این عادت دور نریختن هیچچیزی، گویی با نگه داشتن یادگاریهای بیهوده، بخشی از جوانی از دسترفتهمان را حفظ میکنیم.
نیتا
فراموش کردن رؤیاهای کودکی آسان است، فقط کافی است دیگر به آنها فکر نکنیم.
SaLaR
اگر چیزی را در کودکی کمبود داشته باشی تا ابد هم کمبود خواهی داشت. به قول معروف: کسی که در خانهٔ پدریاش به اندازهٔ کافی غذا نخورده باشد، هیچوقت سیر نخواهد شد.
نیتا
گاهی تمام عمر باید تاوان یک انتخاب را پس بدهیم
نیتا
میتوان اتاق را عوض کرد، میتوان محله، شهر یا کشور را عوض کرد، اما اندوه و رنج را همهجا با خود میبریم.
نیتا
وقتی کلمات ناتواناند باید وارد عمل شد.
نیتا
پیشروی شما سالهای شکوهمند و پرافتخاری قرار دارد، به شرط اینکه آن را بخواهید. پس با دلوجرئت به پیش بروید.
نیتا
او را خوب درک میکند. خودش هم یک بازماندهٔ تنهایی است. او هم خلأ و سکوت را میفهمد. آپارتمانهایی که در آنها گم میشویم چون کسی را نداریم که با او حرف بزنیم. اضطرابی که با فرارسیدن شب خفهمان میکند. آشفتگی و تشویشی که صبحها وقتی تنها از خواب بیدار میشویم به سراغمان میآید. دلشورهٔ آخر هفتهها و روزهای تعطیل که چیزی جز پیوستگی روزهای بلند تنهایی نیستند و در آنها فقط زمان را میکُشیم چون نمیتوانیم خودمان را بکشیم. این احساس که زمان مثل دانههای شن از میان انگشتانمان سُر میخورد. مثل قطاری که نمیخواستیم سوارش شویم و حالا نمیتوانیم آن را متوقف کنیم.
فاطمه کشوری ( خاکستری)