بریدههایی از کتاب چیزهایی که کاش میتوانستم یه او بگویم
۲٫۹
(۲۴)
در انتهای داستان، همهچیز همانطور که مقرر شده بود اتفاق افتاد. در هرچیزی که از سر گذراندم، درسی نهفته بود که کمک کرد رشد کنم و التیام بیابم. هرچیزی که فکر میکردم در حال خردکردن من است، در اصل داشت مرا به فرم زن فوقالعادهای که امروز هستم شکل میداد.
aysan
احمقانه عاشقبودن
باعث میشود ابلهانهترین کارها را انجام دهی.
فاطمه
هرگز خودت را در شرایطی قرار نده که همیشه تو آن کسی باشی که دنبال دیگری است.
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
زنِ خوبیبودن برای خودتان،
مهمتر از زنِ خوبیبودن برای هر مردی است.
bhreh_ka
کنترل اینکه چه کسی را دوست داشته باشی دست تو نیست، اما تو مسئول نحوهٔ رفتار دیگران با خودت هستی.
اگر حس میکنی آنطور که لیاقت توست با تو برخورد نمیکنند، این را به آنها بگو و مطمئن شو که رفتارشان را نسبت به تو اصلاح میکنند،
اما اگر نمیتوانی حست را به آنها بگویی، بیهوده امیدوار نباش که خودشان متوجه شوند و تغییر کنند.
تو مهمی!
هیچوقت
این را فراموش نکن
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
زمانهایی هست
که سرم را بالا میگیرم و خیره به ستارهها نگاه میکنم
و بیوقفه از خودم میپرسم آیا تو هم به آنها زل زدهای؟
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
زمان مرهمی برای تمام زخمها خواهد بود، اما گاهیاوقات زخمها آنقدر عمیقند که خوبشدنشان تا ابد زمان میبرد
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
من
دوباره تو را پذیرفتم
بارهاوبارها؛
چون فکر میکردم تغییر کردهای،
اما مهم نبود چقدر سعی میکردیم،
تو همیشه خود واقعیات را
با شکستن قلب من نشان میدادی.
مرضیه
چون او سردرگم است و دقیقاً نمیداند چه میخواهد،
به این معنا نیست که تو باید وقتت را برای منتظرماندن به پای او هدر دهی.
فاطمه
اگر میخواهد برود،
در را برایش بازنگهدار و بگذار برود.
هیچچیزی بدتر از التماسکردن برای ماندن کسی،
آنهم وقتی ارزش چیزی را که از دست میدهد نمیداند،
نیست.
Mahyar Shahlou
بهترین تصمیمی که میتوانی برای دل و روح و روانت بگیری، این است که وقتی میبینی کسی سمی است، رهایش کنی.
جنگیدن برای کسی که مدام زندگیات را جهنم میکند هیچ فایدهای ندارد
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
قولهای نصفهونیمهای که هیچوقت عملی نشدند و حالا تمام چیزی که برایمان مانده
خاطرات است.
کاربر ۴۰۵۵۹۵۹
خسته از سعیکردنی!
خسته از اینکه وقتی آزار میبینی لامتاکام حرف نمیزنی،
خسته از شبهایی که بیقراری،
خسته از اینکه تظاهر میکنی همهچیز خوب است
و خسته از محکم چنگزدن به او،
زمانیکه میدانی باید رهایش کنی.
Soohaiii79
سرانجام با تمام تکههای شکستهٔ گذشتهام کنار آمدم و دراینبین، بخشیدن خودم نخستین قدم برای پشتسرگذاشتن تو بود.
Soohaiii79
به پای کسی صبوریکردن، دردناک است؛ اما دشوارتر از آن
فراموشکردن اوست.
🌿sepidar🌿
زنِ خوبیبودن برای خودتان،
مهمتر از زنِ خوبیبودن برای هر مردی است.
فاطمه
کنترل اینکه چه کسی را دوست داشته باشی دست تو نیست، اما تو مسئول نحوهٔ رفتار دیگران با خودت هستی.
اگر حس میکنی آنطور که لیاقت توست با تو برخورد نمیکنند، این را به آنها بگو و مطمئن شو که رفتارشان را نسبت به تو اصلاح میکنند،
اما اگر نمیتوانی حست را به آنها بگویی، بیهوده امیدوار نباش که خودشان متوجه شوند و تغییر کنند.
تو مهمی!
هیچوقت
این را فراموش نکن.
negar
تو مرا داشتی و این همیشه کافی بود.
bhreh_ka
زنِ خوبیبودن برای خودتان،
مهمتر از زنِ خوبیبودن برای هر مردی است
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
میتوانی هر چقدر میخواهی انکارش کنی،
اما من میدانم که تکهای از من همیشه همراهت خواهد بود
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
من رهایت نمیکردم، چون همیشه قدری امید در من بود که باور داشت تو برمیگردی... یکروزی!
moonchild
حقیقت این است که من هنوز عاشقت هستم
و احتمالاً همیشه هم عاشقت خواهم ماند؛
ولی به تمام اطرافیانم دروغ میگویم، چون نمیخواهم بدانند هنوز درگیر توأم.
احمقانه عاشقت هستم.
🌿sepidar🌿
حتی بعد از اینکه رفتی، من صبورانه منتظر ماندم که برگردی.
تا وقتیکه متوجه شدم تو از من گذشتهای.
او جدید بود و تروتازه!
کسی که تمام نقایصت را نمیدانست.
او همهچیزت شده بود و من فقط
شریک سابق دیوانهات بودم.
مرضیه
من هر روز با خودم در جنگم، چون بهجای اینکه با حقیقت روبهرو شوم و به مغزم گوش دهم به حرف دلم گوش میدهم.
الی هستم
انتظار داری بعد از تمام کارهایی که با من کردی لبخند بزنم؟ من از هم فروپاشیدهام. تهیام. دیگر آن من قبلی نیستم. روزها و شبها بیدار ماندم و به این فکر کردم که کجا و با چه کسی هستی. مشوشم. من مجموعهای از این کلماتم و با اینهمه، بازهم از خود میپرسم آیا هیچوقت واقعاً مرا دوست داشتی؟
deli
فکر میکردم بدون خوابیدنت در کنارم
ناتمامم،
اما خوابیدن در کنار کسی که هر شب به من حس تنهایی میداد
بدتر بود.
ASMA
مدام سعی میکردی دوباره درون زندگیام بخزی، چون از کسی که تلاش کرده بودی جایگزینم کنی خسته شده بودی.
شرم بر من که باور کردم تو به من اهمیت میدهی.
ASMA
تنها چیزهایی که درحالحاضر بر آنها متمرکز هستم، رشدکردن، التیامیافتن و مطمئنشدن از این است که دیگر هیچگاه احساس درماندگی نکنم. من در حال ساختن آدم قویتری از خودم هستم و هیچکس قرار نیست سر راهم قرار بگیرد.
absolute darkness
بزرگترین درسی که از تو آموختم این بود
که بدانم وقتی رابطهای از دست رفته است، بروم.
yasinds
و همینطور بهیکباره باهم غریبه شدیم.
moonchild
حجم
۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان