بریدههایی از کتاب همه چیز دربارهی عشق
۳٫۰
(۲۴)
بیایید به هم عشق ورزیم، همانا عشق خداست و آنکه عشق ورزد، مظهر خدا و با خدا آشناست
صبا بانو:)
وقتی میفهمیم عشق یعنی میل به پرورش رشد معنوی خود یا دیگری، برایمان روشن میشود که اگر به دیگری آسیب برسانیم یا تعدی کنیم، نمیتوانیم ادعا کنیم عاشقیم. عشق و تعدی در یک اقلیم نمیگنجند.
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
کارل یونگ هوشمندانه بر وجود این ابتذال تأکید کرد که «هر جا میل به قدرت بیشتر باشد، عشق وجود نخواهد داشت.»
پویا پانا
عشق شیرین میگوید
فقط بگو کجا، چطور و کِی
از من چه میخواهی؟...
من از آن توام، برای تو زاده شدهام:
بگو از من چه میخواهی؟
سانتا ترسا
پویا پانا
عشق واقعی همیشه به یک پایان خوش ابدی ختم نمیشود، و حتی اگر بشود، حفظش تلاش زیادی میطلبد.
تمام رابطهها بالا و پایین دارند. فانتزی رمانتیک اغلب به این باور دامن میزند که مشکل و ناراحتی نشان از فقدان عشق است، نه بخشی از فرایند. حقیقت این است که عشق واقعی از مشکلات تغذیه میکند. مبنای چنین عشقی بر این است که ما میخواهیم رشد کنیم و بسط پیدا کنیم، تا خود خود واقعیمان بشویم. هیچ تغییری نیست که یک جور احساس شکست و به چالش کشیده شدن در آدم به وجود نیاورد. وقتی عشق واقعی را تجربه میکنیم، شاید احساس کنیم زندگیمان به خطر افتاده؛ شاید احساس خطر کنیم.
پویا پانا
بدون عدالت، عشق وجود نخواهد داشت.
پویا پانا
هنر تزویر را (یعنی تظاهر به هر آنچه برای عبور از یک موقعیت لازم است) زودتر یاد میگیرند، و برای بعضیها پنهان کردن حس واقعی سخت است
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
هارولد کوشنر در وقتی همهٔ آنچه میخواستی هم برایت کافی نیست، همین بحث را مطرح میکند: «در کمال تأسف باید بگویم ما داریم نسلی را بار میآوریم که با ترس از عشق بزرگ میشود، ترس تعهد و تعلق به دیگری، اینها در نهایت میترسند مسئولیت خطیر عاشق شدن را بپذیرند و با شکست مواجه شوند. اینها بزرگ میشوند و به دنبال رابطهای غیرمسئولانه خواهند بود، به دنبال لذت بدون سرمایهگذاری هنگفت عاطفی. به قدری از رنجی که ناامیدی با خود میآورد، خواهند ترسید که امکان عشق و لذت را از خود دریغ خواهند کرد.»
پویا پانا
جداییهایی سختی که در بچگی اتفاق میافتد، به مغز آسیب احساسی میزند، چرا که به حیاتیترین رابطهٔ انسان حمله میکند: رابطهٔ ] والد-فرزند [که به ما میگوید دوستداشتنی هستیم. رابطهٔ] والد-فرزند[که چگونه عشق ورزیدن را بهمان یاد میدهد. ما بدون تغذیه از این وابستگی اولیه، انسانهای کاملی نیستیم، البته که انسان بودن سخت است.
جودیت ویورست
پویا پانا
آدم به تعداد رازهایی که پیش خودش نگه میدارد، بیمار است.
کاربر ۱۹۹۸۸۱۴
عشق ورزیدن یعنی بیپروا و صادقانه، توجه، محبت، احساس مسئولیت، احترام، تعهد و اعتماد را نشان دادن
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
ما مجبور نیستیم عشق بورزیم. ما انتخاب میکنیم که عشق بورزیم.» از آنجا که این انتخاب باید به رشد معنوی منجر شود، این تعریف با تعریف متداولتری که عشق ورزیدن را امری غریزی میداند، در تضاد است.
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
تونی موریسونِ رماننویس در اولین کتابش، آبیترین چشم، ایدهٔ عشق رمانتیک را یکی «از ویرانگرترین ایدههای تاریخ تفکر بشر» میداند. او ویرانگریاش را در این باور که ما بدون اختیار و قدرتِ انتخاب عاشق میشویم، میبیند. این خیال باطل که در افسانههای عاشقانه بهکرّات تکرار میشود، مانعی است برای یادگیری طریقهٔ عشق ورزیدن. ما برای حفظ فانتزیمان، رمانس را جایگزین عشق میکنیم.
پویا پانا
حالا مردم به جای عدالتجویی در دنیای بیرون رفتند سراغ زندگی شخصیشان، در پی جایی برای آرامش و فرار. اولش، خیلیها به خانواده و ازدواج پناه بردند تا دوباره بتوانند پیوند و ثبات را احساس کنند. اما مواجههٔ رو در رو با فقدان عمیق عشق در خانه، جامعه را در اندوه فرو برد. آدمها نه فقط نسبت به توانایی خود در تغییر دنیا، بلکه در ایجاد هر گونه تغییر مثبتی در وجه احساسی زندگی شخصیشان دچار ناامیدی شدند. آمار طلاقها اولین علائمی بود که نشان میداد ازدواج، بهشتی امن نیست. و افزایش آگاهی عمومی از خشونت خانگی و آزار و اذیت کودک در سطح گسترده، آشکارا نشان داد که خانوادهٔ پدرسالار نمیتواند پناهگاهی امن باشد.
سین هفتم
در مواجهه با جهانی که از قرار به لحاظ عاطفی غیرقابل کنترل است، عدهای یک اخلاق کاری پروتستانی تازه را در پیش گرفتند؛ متقاعد شدند که یک زندگی موفق با پولِ افراد و کالاهایی که میتوانند با این پول بخرند، ارتباط مستقیم دارد. زندگی خوب دیگر نه در گرو جامعه و ارتباط، که انباشتن و ارضای نیازهای ماتریالیستی لذتجویانه بود.
سین هفتم
از بین رفتن طمع و نفرت، زمینهساز آزادی است. آزادی همان «رهایی کامل روح» است؛ درک حقیقت با چنان قدرتی که هیچ راه فراری از آن نیست.
شارون سالزبرگ
پویا پانا
ثروتمندان هرگز سیر نمیشوند؛ هیچ چیز راضیشان نمیکند. با این حال، همه میخواهند مثل آنها باشند.
پویا پانا
وقتی میفهمیم عشق یعنی میل به پرورش رشد معنوی خود یا دیگری، برایمان روشن میشود که اگر به دیگری آسیب برسانیم یا تعدی کنیم، نمیتوانیم ادعا کنیم عاشقیم. عشق و تعدی در یک اقلیم نمیگنجند. تعدی و غفلت، بهذات، نقطهٔ مقابل پرورش و توجه است
fatima4030dgg
برای تطبیق با این جهش در ارزشها، از جامعهای مردممحور به جامعهای شیءمحور، ثروتمندها و آدمهای معروف، بهخصوص ستارههای سینما و موسیقی شدند تنها الگوهای فرهنگی مناسب. دیگر خبری از رهبران و فعالان سیاسی آرمانگرا نبود. به ناگاه دیگر مهم نبود که یک بعد اخلاقی به زندگی کاری داده شود، هدف پول درآوردن بود، به هر شکل ممکن. گسترش بیسابقهٔ فساد، هر گونه شانسی را برای احیای امید از طریق عشق از بین برد.
سین هفتم
نوآلا اُفائولِین، روزنامهنگار ایرلندی در کتاب خاطراتش، آیا آدم مهمی هستی؟، دربارهٔ ماهیت نجاتبخش کتاب این چنین میگوید که «اگر در دنیا به جز کتاب هیچ چیز دیگری نبود، کتاب خواندن ارزش زندگی کردن را میداشت.»
پویا پانا
اگر مدرسهها به ما یاد میدانند که چطور عشق بورزیم، کشورمان با مسئلهٔ بیکاری مواجه نمیبود. تقسیم عادلانهٔ مشاغل، نُرم جامعه میبود. اگر عشق در زندگیمان بود، کار معنای دیگری میداشت.
وقتی ما مشق عشق میکنیم، خدمتمان به دیگری بیشتر میشود. خودخواهی، اجتناب از پذیرش دیگری، یکی از دلایل اصلی ناکامی روابط رمانتیک است.
کاربر ۱۰۸۰۴۳۰
عشق دادن باعث همدلی و صمیمیت ما با دیگران میشود. مسیری است که از طریق آن میتوانیم بفهمم حقیقتاً همه چیز برای همه به اندازهٔ کافی وجود دارد. در مسیحیت، به ما یاد میدهند که عشق دادن «درهای بهشت را به روی ما میگشاید» تا «موهبتی بیپایان را نصیبمان کند.» در جامعهٔ پدرسالار مردهایی که میخواهند سلطهگری را رها کنند، میتوانند مشق عشق را با نثار کردن و بخشنده بودن آغاز کنند. دقیقاً به همین خاطر است که متفکران فمینیست، مردها را تشویق میکنند که نقش پرورش و سرپرستی بچهها در خانه را بپذیرند. مردهایی که این نقش را میپذیرند، میتوانند برای اولین بار لذت ناشی از خدمت کردن به دیگری را تجربه کنند.
کاربر ۱۰۸۰۴۳۰
حجم
۱۷۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۷۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۴۱,۰۰۰
تومان