بریدههایی از کتاب مدرسه... است، لطفا جای خالی را پر کنید؛ جلد اول
۴٫۴
(۳۶)
اصلاً چهجور آدمی هستین؟ ذاتتون چه جوریه؟ آدم خوب و محترمی هستین؟ ازنظر کی؟ ازنظر خودتون؟ ازنظر مامان و باباتون؟ ازنظر خواهر و برادرتون؟
ILOVEBOK
معلما میخوان شکستم بدن؛ ولی من شکستناپذیرم
ILOVEBOK
: قوانین برای شکستهشدنه
ILOVEBOK
داری میری مدرسه، تاریکه؛ داری میآی از مدرسه، تاریکه.
کلاً تاریکِ تاریکه. زندگی منم اون روزا خیلی تاریک بود.
ILOVEBOK
قانونشکنیِ خالی کافی نبود.
ILOVEBOK
قوانین برای همه نیست.
Ŀįŀą
تا برگشتم، محکم خوردم به میلر (در آینده وقتی امکان نصب چشم پشت سر بهوجود بیاد، من حتماً اولین کسی میشم که این کارو میکنه
ILOVEBOK
میبینین چی میگم؟
تازه، اگه اینکه میگن یه تصویر بیشتر از هزار تا کلمه میارزه، درست باشه، احتمالاً لیو از هرچی آدم میشناسم، پرحرفتره. فقط کافیه بدونین چطوری بهش گوش کنین.
خلاصهش اینکه لیو بیحرف بهترین دوست منه؛ چه تو هیلز ویلج و چه تو جاهای دیگه. البته قبل از اینکه اینقدر هندونه بدم زیر بغلش که از در نتونه بیاد تو، باید بگم لقب «بهترین دوست من» چندان طرفداری هم نداره به اون صورت. راستش من از اونایی نیستم که بشه بهشون گفت «محبوب». تو هر فرهنگ لغتی هم نگاه کنین، فرقی نداره!
حالا رسیدیم به اتفاق بعدیِ اون روز.
خانم مقدم
فقط یه جو همت و یه تُن جرئت میخواست. شایدم دو تُن.
پسری که الان هستم!!
هروقت فکر میکنه من ناامید شدهم، همینو بهم میگه: «کم نیار. شجاع باش.»
بنت الزهرا
«قوانین برای شکستهشدن بهوجود آمدهاند!»
Book worm
آدما همهش میگن بزرگشدن خیلی خوبه؛ ولی تنها چیزی که من میدیدم، قانونای بیشتر و بکننکنای دائمی بزرگترا بود.
✓
نگفتن کل حقیقت، با دروغگفتن فرق داره.
Amaya:) ~
لیوی خاموش، خاموش کرد، رفت.
سعید شیرغلامی
: قوانین برای شکستهشدنه
Amaya:) ~
تا اینکه آقای دوایت بهم گفت: «بکش دستی رو پسر جون!
پسری که الان هستم!!
این روزا دقیقاً همون موقعیان که ساعتا رو یه ساعت میکشن عقب: داری میری مدرسه، تاریکه؛ داری میآی از
سعید شیرغلامی
«قوانین برای شکستهشدن بهوجود آمدهاند!»
الکسا
قوانین برای همه نیست
الکسا
معلما میخوان شکستم بدن؛ ولی من شکستناپذیرم
الکسا
داری میری مدرسه، تاریکه؛ داری میآی از مدرسه، تاریکه.
کلاً تاریکِ تاریکه. زندگی منم اون روزا خیلی تاریک بود.
الکسا
آدما همهش میگن بزرگشدن خیلی خوبه؛ ولی تنها چیزی که من میدیدم، قانونای بیشتر و بکننکنای دائمی بزرگترا بود.
کاربر ۶۱۱۷۶۷۲
«زنتان زشت و از آن بدترتر دخترتان،
داستانتان چرند است ای فلان و بهمان،
افتضاح است این فضا و این کلام و این زبان،
بای بایی بر شماها، ما که رفتیم زین جهان!»
n.m🎻Violin
مامانم همیشه تنها آدمِ واقعی بود که میتونستم بهش اعتماد کنم.
Hadis
حجم
۶٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۶٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان