آنها چِیس را از بدو تولد میشناختند و رشدش را از یک کودک بامزه تا یک نوجوان زیبا دیده بودند؛ ستارهٔ تیم بیسبال و آدمی توانمند برای کار کردن با پدر و مادرش. دست آخر هم باید گفت که او مرد بسیار جذابی بود که با زیباترین دختر شهر ازدواج کرده بود. آن لحظه آنجا روی زمین تنها افتاده و حتی از لجنزار هم پستتر شده بود. این گلچین ظالمانهٔ مرگ است و مثل همیشه نمایش روزگار را از
Ali Salek Nemati
توی دلش غنج زد که بابا به او گفته «عسل من».
فوقِ معمولی
زندگی وقیحانه آهنگ خودش را مینواخت.
فوقِ معمولی
پدرش بارها به او گفته بود که مرد واقعی مردی است که بدون خجالت گریه میکند، با تمام احساس شعر میخواند، از اُپرا با تمام وجود لذت میبرد و هر کاری برای حمایت از یک زن لازم است انجام میدهد
ریحانه :»
زندگی به او یاد داده بود که احساساتش را به اندازهای تقسیم کند که توی وجودش جا شوند.
ریحانه :»