بریدههایی از کتاب آتش در خانه وحی
۴٫۲
(۱۸)
با این همه سفارشهای مؤکد، متأسفانه برخی حرمت آن را نادیده گرفته، و به هتک آن پرداختند، و این مسئلهای نیست که بتوان آن را پردهپوشی کرد.
سپیده دم اندیشه
دخترم فاطمه! خداباخشم توخشمگین، وباخشنودی تو، خشنود میشود».
پناه
علی و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند که ابوبکر، عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطّاب با مقداری آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبهرو شد. دختر پیامبر گفت: ای فرزند خطّاب آمدهای خانه ما را بسوزانی؟ او در پاسخ گفت: بلی مگر اینکه در آنچه امّت وارد شدند، شما نیز وارد شوید! ».
ادریس
ابوبکر به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند؛ ولی علی علیه السلام از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبهرو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطّاب، میبینم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است! ».
سپیده دم اندیشه
وقتی علی علیه السلام و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامی پیامبر به علی علیه السلام و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامی که شما در آن هستید آتش میزنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام میدهد! ».
سپیده دم اندیشه
(إِنَّمَا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرآ).
ادریس
حضرت زهرا علیها السلام در لسان رسول خدا صلی الله علیه و آله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است». ناگفته پیداست که خشم رسول خدا صلی الله علیه و آله مایه اذیت و ناراحتی اوست و سزای چنان شخصی در قرآن کریم چنین بیان شده است:
«(وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ) ؛ آنان که رسول خدا را آزار دهند، برای آنان عذاب دردناکی است».
پناه
«یا فاطِمَةُ إِنَّ اللهَ یغْضِبُ لِغَضَبِکِ وَ یرْضی لِرِضاکِ؛ دخترم فاطمه! خداباخشم توخشمگین، وباخشنودی تو، خشنود میشود».
ادریس
این تعبیرات به خوبی نشان میدهد که تهدیدهای عمر عملی شد و درِ خانه را به زور (یا با آتش زدن) گشودند.
ح) باز هم ابن عبد ربّه و «عقد الفرید»
ابن عبد ربّه اندلسی مؤلف کتاب العقد الفرید (م۴۶۳) در کتاب خود از عبدالرحمن بن عوف نقل میکند:
«من در بیماری ابیبکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت: آرزو میکنم کهای کاش سه چیز را انجام نمیدادم و یکی از آن سه چیز این است: «وَدَدْتُ أنّی لَمْ أکشِفُ بَیتَ فاطِمَةَ عَنْ شیءٍ وَإنْ کانُوا أَغْلَقُوهُ عَلَی الْحَرْبِ؛ ای کاش خانه فاطمه را نمیگشودم، هر چند آنان برای نبرد درِ خانه را بسته بودند».
ادریس
«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است».
فاطمه
«عبدالرّحمن بن عوف میگوید: در بیماری ابوبکر برای عیادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوی زیاد گفت: ای کاش سه چیز را که انجام دادهام، انجام نمیدادم، ای کاش سه چیز را که انجام ندادهام، انجام میدادم. همچنین آرزو میکنم سه چیز را از پیامبر سؤال میکردم؛ یکی از آن سه چیزی که انجام دادهام و آرزو میکنم ای کاش انجام نمیدادم این است که: «وَدَدْتُ أنّی لَمْ أکشِفْ بَیتَ فاطِمَةَ وَ تَرَکتُهُ وَ إنْ أُغْلِقَ عَلَی الْحَرْبِ؛ ای کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمیگشودم و آن را به حال خود وامیگذاشتم، هر چند برای جنگ بسته شده بود».
ابوعبید هنگامی که به اینجا میرسد به جای جمله: «لم أکشف بیت فاطمة و ترکته... » میگوید: «کذا و کذا» و اضافه میکند که من مایل به ذکر آن نیستم!
پناه
حضرت زهرا علیها السلام در لسان رسول خدا صلی الله علیه و آله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است». ناگفته پیداست که خشم رسول خدا صلی الله علیه و آله مایه اذیت و ناراحتی اوست و سزای چنان شخصی در قرآن کریم چنین بیان شده است:
«(وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ) ؛ آنان که رسول خدا را آزار دهند، برای آنان عذاب دردناکی است».
ادریس
(إِنَّمَا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرآ).
السلام علیک یاقمربنی هاشم
ابوبکر به هنگام مرگ، اموری را تمنا کرد و گفت: ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم، سه چیز را انجام میدادم و سه چیز را از رسول خدا سؤال میکردم: «أمّا الثَّلاثُ اللّائی وَدَدْتُ أنّی لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، فَوَدَدْتُ أنّی لَمْ أَکنْ أکشِفَ بَیتَ فاطِمَةَ وَ تَرَکتُهُ...؛ آن سه چیزی که آرزو میکنم که ای کاش انجام نمیدادم، آرزو میکنم ای کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمیکردم و آن را به حال خود واگذار میکردم! ».
فاطمه
(إِنَّمَا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرآ).
ادریس
ابراهیم بن سیار نظّام معتزلی (۱۶۰-۲۳۱) که به دلیل زیبایی کلامش درنظم ونثر به نظّام معروف شده است در کتابهای متعددی، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه علیهاالسلام را نقل میکند. او میگوید:
«إِنَّ عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یوْمَ الْبَیعَةِ حَتّی ألْقَتِ الْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها؛ عمر در روز اخذ بیعت برای ابیبکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد! ».
سعید نعمتی
در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش میزنم. مردی به عمر گفت: ای اباحفص (کنیه عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد! ».
السلام علیک یاقمربنی هاشم
در کتاب المعجم الکبیر که کرارآ چاپ شده، آنجا که درباره ابوبکر و خطبهها و وفات او سخن میگوید، یادآور میشود:
ابوبکر به هنگام مرگ، اموری را تمنا کرد و گفت: ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم، سه چیز را انجام میدادم و سه چیز را از رسول خدا سؤال میکردم: «أمّا الثَّلاثُ اللّائی وَدَدْتُ أنّی لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، فَوَدَدْتُ أنّی لَمْ أَکنْ أکشِفَ بَیتَ فاطِمَةَ وَ تَرَکتُهُ...؛ آن سه چیزی که آرزو میکنم که ای کاش انجام نمیدادم، آرزو میکنم ای کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمیکردم و آن را به حال خود واگذار میکردم! »
ادریس
هنگامی که مردم با ابیبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره میپرداختند، و این مطلب به عمر بن خطّاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: ای دختر رسول خدا، محبوبترین فرد برای ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستی؛ ولی سوگند به خدا این محبّت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.
این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی علیه السلام و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامی پیامبر به علی علیه السلام و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامی که شما در آن هستید آتش میزنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام میدهد! ».
ادریس
عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند، نزد ابیبکر بردند و به او گفتند: بیعت کن، علی علیه السلام گفت: اگر بیعت نکنم چه میشود؟ گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست، گردن تو را میزنیم... ».
السلام علیک یاقمربنی هاشم
حجم
۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
قیمت:
رایگان