
بریدههایی از کتاب آواز کافه غمبار
۳٫۵
(۶۵)
گاهی زندگی تبدیل میشود به تقلایی کشدار و غمبار برای به دست آوردن چیزهایی که زنده نگهمان میدارد.
pejman
قبل از هر چیز، عشق تجربهای است مشترک میان دو نفر، اما این موضوع به این معنا نیست که هردو طرف تجربهای مشابه را ازسر میگذرانند.
AmirHossein
تنها خود عاشق است که قدر و منزلت عشق را تعیین میکند.
به همین خاطر است که بیشتر ما آدمها ترجیح میدهیم عاشق باشیم تا اینکه کسی عاشقمان باشد. تقریباً همه میخواهند عاشق باشند. بیپرده اگر بگوییم، حقیقت این است که، درنهان، بسیاری تاب معشوقبودن را ندارند. معشوق از عاشق میترسد و از او بیزار است؛ و البته حق هم دارد، چراکه عاشق همواره بر آن است که معشوقش را بیدفاع کند. عاشق به هر شکلی در تمنای رابطه با معشوق است، حتی اگر این تجربه فقط برایش درد و رنج به همراه بیاورد.
zahrra.ga
وقتی یکبار با کسی زندگی کرده باشید، بعد از آن تنها زندگیکردن تبدیل به شکنجه میشود.
AmirHossein
میدانیم که اگر پیامی با آبِ لیمو روی ورق تمیز کاغذی نوشته شود هیچ اثری ازش بهجا نمیماند. اما اگر کاغذ را لحظهای روی آتش بگیرید، حروف به رنگ قهوهای درمیآید و پیامتان آشکار میشود. تصور کنید مشروب آتش است و پیامی که نوشته میشود مکنونات دل آدمی.
Hamide Alizade
اما او از آن مردهای خجالتی است، از نگاهش میشود فهمید که رنج میبرد و قلبی متورم دارد.
da☾
آدمها هیچوقت بهاندازهٔ زمانی که احتمال میدهند آشوب یا فاجعهای در راه باشد احساس آزادی و بیباکی نمیکنند.
Reza.golshan
ازدواجش ده روز بیشتر دوام نداشت. اهالی آبادی احساس رضایت خاطر خاصی داشتند، همان حسی که باقی آدمها دارند وقتی کسی بهطریقی شرمآور و مفتضحانه به ته خط میرسد.
Mitir
روی جان انسان هیچ قیمتی گذاشته نشده؛ مجانی به ما دادهشده است و موقع گرفتنش هم چیزی بابتش نمیدهند. چقدر میارزد؟ اگر به دوروبرتان نگاهی بیندازید، میبینید که گاهی ارزش چندانی ندارد و گاهی بیارزش است. بیشتر وقتها با عرقریزی و جان کندن هم اوضاع زندگیتان بهتر نمیشود و جایی در اعماق روحتان احساس میکنید که ارزش چندانی ندارید.
Reza.golshan
تنها خود عاشق است که قدر و منزلت عشق را تعیین میکند.
niloufar.dh
میدانیم که اگر پیامی با آبِ لیمو روی ورق تمیز کاغذی نوشته شود هیچ اثری ازش بهجا نمیماند. اما اگر کاغذ را لحظهای روی آتش بگیرید، حروف به رنگ قهوهای درمیآید و پیامتان آشکار میشود. تصور کنید مشروب آتش است و پیامی که نوشته میشود مکنونات دل آدمی. اینجاست که به ارزش مشروب میسآملیا پیمیبرید. چیزهایی که مجهول ماندهاند، افکاری که در تاریکترین نقاط ذهن روی هم تلنبار شدهاند، یکدفعه معنا پیدا میکنند و درک میشوند.
فاطمه مینایی
تقریباً همه میخواهند عاشق باشند. بیپرده اگر بگوییم، حقیقت این است که، درنهان، بسیاری تاب معشوقبودن را ندارند. معشوق از عاشق میترسد و از او بیزار است؛ و البته حق هم دارد، چراکه عاشق همواره بر آن است که معشوقش را بیدفاع کند. عاشق به هر شکلی در تمنای رابطه با معشوق است، حتی اگر این تجربه فقط برایش درد و رنج به همراه بیاورد.
razi
هفت عدد محبوبی است و خصوصاً عدد محبوب میسآملیا هم بود. هفت قلپ آب برای کسی که سکسکهاش گرفته، هفت دور دویدن دور حوض آسیاب برای کسی که گردنش گرفته و هفت قاشق از شربت محرک معجزهآسای میسآملیا برای کسی که انگل داشت؛ میشود گفت که همهٔ دوادرمانهایش به این عدد ربط داشت. هفت عددِ مجموعهای از احتمالات بههمپیوسته است و هرکسی که عاشق معما و طلسم باشد اهمیت هفت را میداند.
مصطفا جواهری
چیزهایی که مجهول ماندهاند، افکاری که در تاریکترین نقاط ذهن روی هم تلنبار شدهاند، یکدفعه معنا پیدا میکنند و درک میشوند.
نفیسه واشقانی
قلب بچهای که آزار دیده بهقدری فشرده میشود که تا سالها بعد تا آخر عمر مثل هستهٔ هلو سخت و سوراخسوراخ میماند؛ یا که قلب چنین بچهای میگندد و متورم میشود تاآنجاکه باری سنگین میشود بر سینهاش و پیشپاافتادهترین چیزها هم میتواند بهسادگی بخراشدش و جریحهدارش کند
کاربر ۳۱۶۳۳۹۰
فقط با آدمها بود که میانهٔ خوبی نداشت.
NeginJr
عشق تجربهای است مشترک میان دو نفر، اما این موضوع به این معنا نیست که هردو طرف تجربهای مشابه را ازسر میگذرانند. یکی عاشق است و دیگری معشوق، اما از دو دیار متفاوت.
pejman
گاهی زندگی تبدیل میشود به تقلایی کشدار و غمبار برای به دست آوردن چیزهایی که زنده نگهمان میدارد.
AS4438
فضای یک کافهٔ خوب متضمن چنین کیفیاتی است: رفاقت، شکمسیری، نشاط و ظرافت طبع.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
شبهایی که دوست داری آرام بنشینی و گیتاری به دست بگیری، یا فقط دراز بکشی و مطلقاً به چیزی فکر نکنی.
محمد جواد اخباری
وقتی یکبار با کسی زندگی کرده باشید، بعد از آن تنها زندگیکردن تبدیل به شکنجه میشود. وقتی که تیکتاک ساعت ناگهان متوقف میشود، سکوت اتاقی را که با نور شعلهها روشن شده فرامیگیرد، خانه پر از سایههای مخوف میشود... بهتر است، بهجای مواجهه با ترس تنها زندگیکردن، دشمن خونی خود را به خانه راه بدهید.
نسترن
میسآملیا در تمام زندگیاش تنها بود.
da☾
میسآملیا زن ساکتی بود، وقتی چیزی به ذهنش میرسید بلافاصله بهزبانش نمیآورد. بااینحال مسائلی بود که دوست داشت دربارهشان حرف بزند.
da☾
بااینحال ماروین میسی را از خانه بیرون نکرد، چون از تنها شدن میترسید. وقتی یکبار با کسی زندگی کرده باشید، بعد از آن تنها زندگیکردن تبدیل به شکنجه میشود.
صَبا
در مواجهه با این عشق تنها یک کار از دستش ساخته است، اینکه عشقش را هرقدر که میتواند در دل خودش نگه دارد.
zima blue
عشق تجربهای است مشترک میان دو نفر، اما این موضوع به این معنا نیست که هردو طرف تجربهای مشابه را ازسر میگذرانند. یکی عاشق است و دیگری معشوق، اما از دو دیار متفاوت.
مجهول
عشق تجربهای است مشترک میان دو نفر، اما این موضوع به این معنا نیست که هردو طرف تجربهای مشابه را ازسر میگذرانند.
Mary gholami
گاهی زندگی تبدیل میشود به تقلایی کشدار و غمبار برای به دست آوردن چیزهایی که زنده نگهمان میدارد. و اما مسئلهٔ بغرنج این است: هر چیز بهدردبخوری قیمتی دارد و فقط با پول میشود آن را خرید و جهان به این ترتیب اداره میشود.
razi
قبل از هر چیز، عشق تجربهای است مشترک میان دو نفر، اما این موضوع به این معنا نیست که هردو طرف تجربهای مشابه را ازسر میگذرانند. یکی عاشق است و دیگری معشوق، اما از دو دیار متفاوت.
soniya
گاهی زندگی تبدیل میشود به تقلایی کشدار و غمبار برای به دست آوردن چیزهایی که زنده نگهمان میدارد. و اما مسئلهٔ بغرنج این است: هر چیز بهدردبخوری قیمتی دارد و فقط با پول میشود آن را خرید و جهان به این ترتیب اداره میشود.
فرشته علیجانی
حجم
۱۲۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۲۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۹۲,۰۰۰
۵۵,۲۰۰۴۰%
تومان