بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شازده کوچولو | طاقچه
تصویر جلد کتاب شازده کوچولو

بریده‌هایی از کتاب شازده کوچولو

امتیاز:
۴.۶از ۱۰۱ رأی
۴٫۶
(۱۰۱)
خوب، من اگر بخواهم با پروانه‌ها دوست شوم، باید حضور دو یا سه کرم را تحمل کنم.
پس تو باید خودت را محاکمه کنی. این دشوارترین کار است. محاکمهٔ خود سخت‌تر از محاکمهٔ دیگران است. اگر بتوانی خودت را درست قضاوت کنی، معلوم می‌شود مرد خردمندی هستی.
اگر کسی تن به اهلی شدن بدهد، باید خودش را در معرض گریه و دلتنگی هم قرار دهد...
فراموش کردن یک دوست ناراحت کننده است. همه کس که دوست ندارند؛ و اگر من او را فراموش کنم، ممکن است مثل آدم‌بزرگ‌ها بشوم که دیگر علاقه‌ای به چیزی جز اعداد و ارقام ندارند…
arman mehdipor
روباه گفت: «آدم‌ها این حقیقت رو فراموش کرده‌اند. اما تو نباید اونو فراموش کنی. تو همیشه مسئول اون چیزی هستی که اهلی کرده‌ای. تو مسئول گل سُرخت هستی...»
Ali Mtd
شما مثل روباهه من هستین
M.R.A
«اگر کسی گلی را دوست داشته باشه که در میان میلیون‌ها میلیون ستاره تنها در یه ستاره رشد می‌کنه، و برای خوشحال شدن کافیه فقط ستاره‌هارو تماشا کنه. اون می‌تونه به خودش بگه، گل من یه جایی توی یکی از این ستاره‌هاست... اما اگه یه گوسفند گل رو بخوره، در یه لحظه تمام ستاره‌هاش تاریک می‌شن... و تو باز فکر می‌کنی که این مهم نیست!»
M.R.A
شازده کوچولو گفت: «انسان‌های سیارهٔ تو، پنج هزار گل سُرخ در یک باغ پرورش می‌دن، بعد نمی‌تونن گُل سُرخی رو که در جستجوی اون هستن رو میان اون همه گُل پیدا کنن.» جواب دادم: «بله اون رو پیدا نمی‌کنن.» «با این حال آنچه که اونا به دنبالش می‌گردن رو می‌شه در یه گُل سرخ یا در کمی آب پیدا کرد.» گفتم: «بله، درسته.» شازده کوچولو باز گفت: «اما چشم‌ها کورن. باید با چشم دل نگاه کرد.»
مهران
وقتی یک راز بیش از حد قدرت داشته باشد، کسی جرات نمی‌کند نافرمانی کند.
Meleegirl
و شازده کوچولو قهقههٔ مستانه‌ای سر داد که مرا خیلی عصبانی کرد. آخر من دوست دارم همیشه بدبختی‌هایم جدی گرفته شود.
Meleegirl
«چیزی که مهمه با چشم دیده نمی‌شه...»
Meleegirl
من مانند یک ملوانی غرق شده توی یک قایق شکسته، وسط اقیانوس منزوی بودم؛
Meleegirl
«و هنگامی که اندوهت تسکین یابد، (زمان همهٔ اندوه‌ها رو تسکین می‌ده) از آشنایی با من خشنود خواهی شد.
Meleegirl
روباه گفت: «آدم‌ها این حقیقت رو فراموش کرده‌اند. اما تو نباید اونو فراموش کنی. تو همیشه مسئول اون چیزی هستی که اهلی کرده‌ای. تو مسئول گل سُرخت هستی...»
Ali Mtd
«سلام. چرا فانوست رو خاموش کردی؟» فانوس‌بان جواب داد: «دستور اینه، سلام، صبح بخیر.» «دستور چیه؟» «دستور اینه که من چراغم رو خاموش کنم. سلام، عصر بخیر؛» و دوباره فانوس خود را روشن کرد. «اما چرا دوباره روشنش کردی؟» فانوس‌بان جواب داد: «دستور اینه.» شازده کوچولو گفت: «اصلاً نمی‌فهمم.» فانوس‌بان گفت: «فهمیدن نداره. دستور دستوره. صبح بخیر.»
Ehsan
سپس با دستمالی که مزین به مربع‌های قرمز بود، عرق پیشانی‌اش را پاک کرد. «من کارم خیلی طاقت‌فرساست. قبلاً خیلی بهتر بود. چراغو صبح خاموش می‌کردم و شامگاهان باز روشنش می‌کردم. بقیهٔ روز رو استراحت می‌کردم و شب رو می‌خوابیدم.» «و بعد از آن دستورها تغییر کرد؟» فانوس‌بان گفت: «دستورات تغییر نکرد. مصیبت من هم همینه! هر سال سرعت سیارک سریع‌تر و سریع‌تر شد ولی دستورات تغییر نکرده.» شازده کوچولو پرسید: «بعدش چی؟» «پس از آن سیارک هر دقیقه یه بار دور خودش می‌چرخه و من دیگه حتی یه ثانیه هم وقتی برای استراحت ندارم. هر دقیقه یه بار باید فانوس رو خاموش و روشنش کنم!»
Ehsan
شازده کوچولو گفت: «سیارک شما خیلی زیباست، آیا اقیانوس هم داره؟ جغرافی‌دان گفت: «من از کجا بدونم.» شازده کوچولو که مأیوس شده بود گفت: «آه! - آیا کوه داره؟» جغرافی‌دان گفت: «من از کجا بدونم.» «شهر و رودخانه و بیابان چی؟» «این را هم نمی‌دونم.» «ولی شما جغرافی‌دانید.» جغرافی‌دان گفت: «دقیقاً.» اما من کاشف نیستم. من حتی یه کاشف هم تو سیاره‌م ندارم. این وظیفهٔ جغرافی‌دان نیست که بِرِه شهرها، رودخونه‌ها، کوه‌ها، دریاها، اقیانوس‌ها و بیابون‌ها رو بِشمارِه. شأن جغرافی‌دان بالاتر از اونه که دوره‌گردی کنه.
Ehsan
«قشنگی ستاره‌ها به خاطر گُلیه که نمی‌شه دید.»
Ehsan
«چیزی که صحرا را زیبا کرده؛ اینه که در جایی، چاهی را پنهان کرده...»
Ehsan
فردا عصر برگرد.» اما من خاطرجمع نبودم. حرف‌های روباه را به یاد آوردم. اگر کسی تن به اهلی شدن بدهد، باید خودش را در معرض گریه و دلتنگی هم قرار دهد...
Ehsan
«من به غروب خیلی علاقه دارم. بیا بریم غروب آفتاب رو تماشا کنیم.»
younes
پرسیدم: «پس آن روز که چهل و چهار مرتبه غروب آفتاب رو نگاه کردی، خیلی دلت گرفته بود؟» اما شازده کوچولو هیچ پاسخی نداد.
younes
پس واقعاً فکر می‌کنی که گل‌ها...
younes
روباه گفت: «آدم‌ها این حقیقت رو فراموش کرده‌اند. اما تو نباید اونو فراموش کنی. تو همیشه مسئول اون چیزی هستی که اهلی کرده‌ای. تو مسئول گل سُرخت هستی...»
Ali Mtd
قدم‌های دیگه منو به سوراخم در زیر زمین می‌فرسته. ولی صدای قدم‌های تو مثل موسیقی، منو از سوراخم بیرون می‌کشه؛
nazanin mehrbakhsh
«آدم فقط چیزهایی رو که رام می‌کنه رو می‌فهمه. آدم‌ها دیگر وقتی برای فهمیدن چیزی ندارن. اونا همه چیز رو حاضر و آماده از مغازه‌ها می‌خرن. اما هیچ فروشگاهی نیست که بتوان دوستی خرید، بنابراین دیگر هیچ دوستی وجود نداره. اگه یه دوست می‌خوای، منو رام کن
nazanin mehrbakhsh

حجم

۳۵۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۳۵۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان