بریدههایی از کتاب از کدام سو
۴٫۶
(۱۲۱)
- من فکر میکنم که چرا اولین کسی که دلمان میخواهد کنار بذاریمش! اولین کسی که باهاش قهر میکنیم! اولین کسی که سرش داد میزنیم. اولین کسی که دعوامون میشه باهاش خداست. چرا؟
• Khavari •
کاش قبول میکردید که خدا آدم رو آفریده تا از دنیا لذت ببره،
s_mousavi
خدایا تو شاهد باش که ما برای حرف حقی که میزنیم سنگ میخوریم!
سلام
اگه خدا که بالا دست ماست، بهمون نمیگفت؛ چی بخوریم، چرا بخوریم، کی بخوریم یا برعکسش. نمیگفت چی بپوشیم؟ چرا بپوشیم؟ کی بپوشیم و بر عکسش و خلاصه همهٔ این راهنماییها. بعد هم توقع داشت سالم زندگی کنیم، به نظرتون ظالم نبود؟ شما حاضر نیستید یه بچهٔ کوچیک رو تو شهر تنها ول کنید تا به مدرسهای که بهش آدرس ندادید بره.
نگار
آدمیزاد تا این همه عقلش رو آکبند نگه میداره نیاز به شیطون نداره.
منکسر
خدا وعدهٔ لذت میدهد. آدمها عجله دارند. آدمها خودخواهند. قید خدا را میزنند به خاطر یک انسان دیگر، به خاطر یک لیوان نوشیدنی، چند میلیون کاغذ به اسم پول. قید خدا که همه چیز است میزنند به خاطر تمام آن چیزهایی که زود هیچ میشود.
فآطمه
ما این کمک و راهنمایی دیگران رو از روی محبت میدونیم، اما راهنمایی خدا رو از روی محبت که هیچ، نشانهٔ بد خلقی و تحکم خدا میدونیم که داره دخالت میکنه.
کتابخوار
- میدونی نَفْس چیه؟
نه نمیدانم! بد نیست کمی سربهسرش بگذارم، نگاهش میکنم و میگویم:
- همین که میگه بیخیال همهٔ دنیا، برو خوش باش دیگه!
- گاهی نَفْس انسان، با همین شعار خامت میکنه، تو هم میافتی دنبال بخور و ببین و ببرِ دنیا. بعد یهو خیلی محکم ضربه میزنه. تو اگر آمادگی نداشته باشی، دفاع درستی نمیکنی. پرت میشی بیرون. هر چقدر هم بدوی، امتیاز از دست رفته است.
منکسر
جالبه که ما این کمک و راهنمایی دیگران رو از روی محبت میدونیم، اما راهنمایی خدا رو از روی محبت که هیچ، نشانهٔ بد خلقی و تحکم خدا میدونیم که داره دخالت میکنه.
فآطمه
- من فکر میکنم که چرا اولین کسی که دلمان میخواهد کنار بذاریمش! اولین کسی که باهاش قهر میکنیم! اولین کسی که سرش داد میزنیم. اولین کسی که دعوامون میشه باهاش خداست. چرا؟
شاهد
نیاز دارم که کسی مرا به خاطر خودم بخواهد. وجودم را درک کند. پله نبیندم. برای من و همه هم پله باشد.
امالبنین
آدمها هیچ مشکلی با خدا ندارند. مشکلشان با خودشان است. بفهمند که هستند، چرا هستند، قرار است چه کنند، کجا بروند و در این دنیای رو به مرگ دارند چه غلطی میکنند که لذتشان را خراب کرده!
حُسنیه'
- مگه من گفتم راحتی بَده. من میگم راحتی وقتی نصیب آدم میشه که یه تلاشی کردی. یعنی یه سختی رو به جون خریدی، نتیجهاش نفسِ راحتیه که میکشی
!...𝙼𝚎𝚑𝚛𝚊𝚗
یه تعریف کوتاه از زندگی: سختی + تلاش کردن.
امالبنین
من همینم که هستم. هر کس مشکل دارد و ناراحت است از مدرسه برود
سلام
- تو رو قرآن نخواب، تنهایی دیوونه میشم. اگه بگم میترسم از تنهایی و خواب باور میکنی.
دستم را دراز میکنم. آرام میکشمش به سمت زمین. مجبورش میکنم تا سرش را روی دستم بگذارد. چقدر بشریت بیپناه است. کاش خدا را داشت. لذت آغوش گرمش، حتماً آرامش میکرد.
نور
نیاز دارم که کسی مرا به خاطر خودم بخواهد.
رئیس قبیله کتاب خوار ها 🍒🌿
- جلوی لذت رو که نگرفته. گفته از مسیر صحیحش برو.
کتابخوار
- آره دیگه، فقط یه کلمه بهش اضافه کنید که هر چی لذتش کم باشه حرامه. عقلتون هم همین رومیخواد دیگه: لذت بیشتر.
...
روح و روان انسانهای راحتطلب دچار مشکلاتی میشه که دیگه با فشار یه دکمه و داد و پول حل نمیشه. فقط این رو بدونید که گاهی سختیها، وقتی سخت میشه که آدم نخواد از هوسش بگذره. یعنی یه هوسیه که گذشتن ازش سخته، اما اگر از اون شهوت نگذری و بری سراغش، سختیهای بیشتری میآد سراغت. اصل رو خوشی خودت قرار میدی با خیال اینکه دنبال هوسم برم رنجی نمیکشم و راحتتر زندگی میکنم. ولی تجربه دقیقاً برعکسش رو نشون داده و میده.
حُسنیه'
- حالا وحیدجان، فحشی که دادی به ظالم هم بوده!
نگاهم نمیکند.
- به اون که ضرری نرساند، اما خودت رو آلوده کردی.
gomnam🌸
فقط بدون که خدا خودش گفته: هیچ اجباری تو روش زندگیت نیست. خدا فقط راه و بیراهه رو برات مشخص کرده. خواستی مسیر آسمون رو برو، نخواستی هم، مسیر سرسرهٔ دنیا رو برو. فقط بدون که انتخاب با خودت بوده. اختیار داشتی و آزاد هم هستی. اگه همهٔ دنیا اشتباه کردند، مجوز برای اشتباه کردن تو نیست. خالقت تو رو فهیم میخواد، نه یک بازیگر پر نقش تقلبی.
حُسنیه'
دخترایی که دوستش بودند. ماهایی که دوستش بودیم نتونستیم هیچ غلطی بکنیم. فقط سر قبرش زار زدیم... پول و پلهٔ ننهباباش هم این دوسه روزه شد غذا تو حلق آدمای مفتخور. دستهگلهای چند صد تومانی رو قبرش که باد همه رو برد. بقیه کاراشم که همش با هم به لعنت خدا نمیارزه. شراب... سیگار و زیر شکم و شکم سروتهش بود. اینا به دردش میخورده؟ به کارش میآد؟ خداتون چه جوری حساب میکنه؟
دوباره صدایش میلرزد. چقدر بد حساب و کتاب کرد. آدم زنده هم ترس میگیردش. چه برسد به مردهای که صاحب این کارهاست.
ژنرالیسم
آدمیزاد تا این همه عقلش رو آکبند نگه میداره نیاز به شیطون نداره. هوای پیچیده در سرش و خودِ مغرور و پر بادش براش بسه.
سین.ح
- میخوام بگم کشاورز به طمع کاه که گندم نمیکاره! به امید گندم زراعت میکنه. ولی خب آخرش کنار گندم، کاه هم نصیبش میشه. میخوام بگم اونی از زندگی لذت میبره که توی دعوای بین خوشی فوری و لذت دایمی، بخواد دومی پیروز بشه. حداقل به خاطر اینکه زندگی خودش بهتر باشه بره سراغ دومی.
کتابخوار
آدمها هیچ مشکلی با خدا ندارند. مشکلشان با خودشان است. بفهمند که هستند، چرا هستند، قرار است چه کنند، کجا بروند و در این دنیای رو به مرگ دارند چه غلطی میکنند که لذتشان را خراب کرده!
درست میشود البته. جواد باید برگردد به خودش. خودش را بین خوشیهای کوچک گم کرده. باید بریزد دور آنها را و خودش را پیدا کند.
کتابخوار
آدمها هیچ مشکلی با خدا ندارند. مشکلشان با خودشان است. بفهمند که هستند، چرا هستند، قرار است چه کنند، کجا بروند و در این دنیای رو به مرگ دارند چه غلطی میکنند که لذتشان را خراب کرده!
من:)
قبل از هر چیزی توی زندگی، این خود تویی که باید به فکر خودت باشی
!...𝙼𝚎𝚑𝚛𝚊𝚗
خدا وعدهٔ لذت میدهد. آدمها عجله دارند. آدمها خودخواهند. قید خدا را میزنند به خاطر یک انسان دیگر، به خاطر یک لیوان نوشیدنی، چند میلیون کاغذ به اسم پول. قید خدا که همه چیز است میزنند به خاطر تمام آن چیزهایی که زود هیچ میشود.
امالبنین
پای پول که وسط میآید انسانها خوب عاقلانه عمل میکنند.
کتابخوار
حجم
۱۲۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۲۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۴۳,۲۰۰
۱۲,۹۶۰۷۰%
تومان