
بریدههایی از کتاب عمارت هلندی
۳٫۵
(۲۲)
"بزرگترین دروغ اینه که میگم پول، پول میاره.
mahii
یعنی تا آخر عمر باید همینو بگم مگه نه؟ باید بگم الان وقتش نیست." هرچند که دکتر ایبل به من یاد داده بود اصلا اینطور نیست. گفت سال اول از همه سخت تره، بعد سال دوم و بعد هم سال سوم. گفت فقط باید یک سیستم جدید یادگیری را یاد بگیرم. و این که هرچی بیشتر پیش بروم، بیشتر سیال و انعطاف پذیر میشم.
اِلی
میخواستم از خواهرم در برابر مادرم حفاظت کنم. در برابر هر کسی که میخواست او را با بیتوجهی رها کند و بعد در بدترین موقعیت برگردد.
اِلی
وقتی در شرایطی کاری از دست ما برنمی آید بهتر است آن را از ذهنمان بیرون کنیم.
Aa
تنها راه برای فهمیدن معنی پول اینه که فقیر بوده باشی.
یك رهگذر
وقتی در شرایطی کاری از دست ما برنمی آید بهتر است آن را از ذهنمان بیرون کنیم.
یك رهگذر
تنها راه یاد گرفتن اینه که خودت هر چیزی رو به دست بیاری.
یك رهگذر
مادرها مظهر امنیت بودند،
استودیوس
بعد چیزی که پدر به من گفته بود را به یاد آوردم، این که وقتی در شرایطی کاری از دست ما برنمی آید بهتر است آن را از ذهنمان بیرون کنیم. امتحانش کردم و فهمیدم خیلی آسانتر از آن چیزی بود که تصورش را میکردم. فقط به گذشتن این دنیا از پنجرهٔ شیشه قطار نگاه میکردم: اول شهرها، بعد خانهها، درختها و گاوها، بعد درختها و خانهها و همینطور دوباره پشت سر هم.
اِلی
جوسلین به من گفته بود آدمهایی که ناامید میشوند نمیتوانند مفید باشند.
اِلی
زمانهایی در زندگی هست که از جا میپرید وقتی که گذشتهای که به آن تعلق داشتید را پشت سر گذاشته و هنوز جای خود را در آیندهای که میخواهید داشته باشید پیدا نکرده اید، و برای یک لحظه در حالت تعلیق میمانید، انگار هیچ چیز نمیدانید و هیچ کس را نمیشناسید، حتی خودتان را.
mahii
میو گفت:"من گذشته رو همونطوری که بود میبینم." به درختها نگاه میکرد.
"اما ما زمان حال رو از گذشته داریم. به همه چیز اونطور که میدونستیم نگاه میکنیم، برای همین از دید آدمایی که بودیم بهش نگاه نمیکنیم، از دید آدمایی که هستیم میبینیم، و این یعنی گذشته خیلی تغییر کرده."
اِلی
از وقتی مشخص شده بود که میو از تمام دختران دیگر و بیشتر پسرها قد بلندتر است، کمی قوز پیدا کرده بود.
HeLeN
گفت:"وای از آدما! آدما همیشه بچه هاشونو ترک میکنن و دنیا هم براشون جشن میگیره. بودا و ادیسه هم رفتن و هیچ کس حتی به بچه هاشون اهمیت نداد. اونا فقط به فکر سفرهای عجیب شون بودن تا هرکاری میخواستن بکنن و هزاران سال بعد ما هنوز در مورد اونا میخونیم. مادر ما رفت و حالا برگشته و ما هم حالمون خوبه. ما دوست نداشتیم اما ازش جون سالم به در بردیم. اصلا برام مهم نیست که تو دوستش نداری یا ازش خوشت نمیاد اما باید باهاش خوب رفتار کنی حتی اگه دلیل دیگهای برات نیارم. اینو بهم بدهکاری."
اِلی
حجم
۳۱۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۱۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان