ثروت خودنمایانه برای تعداد کمی از مردم
محرومیت برای بسیاری از مردم
سمیرا میرزایی
شاید اصلاً دشمنی وجود ندارد؟ شاید همه عاشق این حکومت هستند؟ شاید هیچکس آرزوی از بین رفتن کارهای ما را ندارد؟ شغل ما فاش کردن جرم است، نه اینکه ناشیانه امیدوار باشیم جرمی وجود نداشته باشد.
سمیرا میرزایی
شاید عشق اینگونه آغاز میشود؟
عشق اینگونه آغاز میشود؛ جملهای احساساتی بود، سازگار با خلقوخوی خیالی کسی که یادداشتهای روزانهٔ بیضرری مینویسد، ولی آن را چنان با دقت پنهان میکند که گویی محتوای آن خیانت و توطئه است. چه کار احمقانه و خطرناکی.
سمیرا میرزایی
کسانی که بهنظر میرسد بیگناهند، اغلب همانهایی هستند که باید بیشتر مراقبشان باشیم.
سمیرا میرزایی
آیندهای از آزادی برای تمام مردها و زنها، بدون توجه به پیشینه، یا نژادشان. اینجا آزادی شما حقیقی است.
سمیرا میرزایی
خانهٔ هر کسی اسرار خود را همانطور آشکار میکند، که مظنونی گناه خود را، با کوچکترین جزئیات.
سمیرا میرزایی
اعتماد حسن تعبیری از عشق بود.
سمیرا میرزایی
امیدواریم کودکان امروز در زندگی خود فقط صلح را بشناسند.
سمیرا میرزایی