بریدههایی از کتاب کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمیدهد...
۳٫۴
(۸)
ما یک نفر بودیم
و آن یک نفر
تو بودی...
از ما یک نفر،
یکی عاشق بود،
و آن یک نفر
تو نبودی...
Lea
پس چرا به هدف نمیخورد
این گلوله که سالهاست
در مغزم میچرخد...؟
تو که کِشیدی وقتِ رفتن،
ماشهٔ تمام تفنگهای جهان را
رویِ شقیقهام...
دختر پاييزي
باران
شیوهٔ جدید گریههای من است،
همهٔ شهر
پاییزها،
با من همدردی میکنند...
sama
چه فرق میکند چه کسی عاشقتر است؟
مسئله اینست
که آخر این بازی
تو سهم من نیستی...
sama
سر و ته این حرفها را که بزنم،
باز هم
تویی
که در سرم
تهِ حرفها را میزنی...
Lea
اعتراف کنم
تمام کِشیشها
عاشقت میشوند،
من
جهنم را
ترجیح میدهم...
Lea
تو بودنِ مرا انکار میکنی
و من
نبودنت را،
مسئله این است...
abbas5549
ستارهٔ من
جایی، قبلتر از هزار سال نوریِ پیش
مرده است،
من قرنهاست
به «هیچ» زُل زدهام...
sama
قِلقِ موهات دستم آمده،
بس که شعر میبافم،
موهای تو
دستاوردِ پیچیدهٔ شعرهای من است...
راحله
چرا هنوز
سر از شعرهای دیگران درمیآوری؟
نکند ازینکه مینویسم
زیباتر باشی...؟
sama
در من ازدحام کردهای،
مثل جنگلی
که درختانش
نمیگذارند
ببینمت...
abbas5549
کوتاه بیا!
عمرم
به نیامدنت
قد نمیدهد...
abbas5549
پیش بیا!
این روزها
بیشتر از همیشه
به این پیشامد
نیاز دارم...
sama
مادر
سالخوردگی دخترکی تنهاست
که عروسکهاش
حرف میزنند،
بزرگ میشوند،
راه میافتند
و میروند...
sama
نخواستی،
وگرنه نقشهٔ جهان این نبود،
و دنیا
کشورِ آزادی داشت
که پرچمش
رنگِ چشمهای تو بود...
راحله
این چه زندگیست
که برای من درست کردهای!؟
به خودت نگاه کن!
تو چرا اینقدر زیبایی...!؟
راحله
این چه فُرمِ نبودن است!؟
به من نگاه کن!
نیستی،
اما
هستی...
abbas5549
از این تلختر که من
شراب کهنهای باشم
پشت تنهاییِ رَف...؟
ازین تلختر که سرنَکشی
حتی جرعهای از مرا...؟
من این کهنگیِ تلخِ بی تو را چه کُنم...؟
abbas5549
بیدار شدم
اما برعکس...
حالا، در گذشته زندگی میکنم
ملالی نیست
بر عکس همیشه خوبم،
تو هستی
خاطراتمان هستند
و من بر عکس تو
عاشقم...
abbas5549
دلم بهار میخواهد،
عاشقم شو...!
sama
حجم
۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان