بعد علیپور رو به جمع گفت: «برای سلامتی فرماندهمان ...»
نگاهها به میرشجاعی دوخته شد. میرشجاعی محجوب و لبخندزنان سر پایین انداخت.
- ... آقا امام زمان صلوات!
✓
با نگاهی که دو صد معنا داشت
داد آن عاشق، سربسته جواب
کوزهای را که پی آب برند
عاقبت میشکند در ره آب
کاربر شماره n ام
در تاریخ ۱۳۶۶/۱۲/۱۴ در ناحیهٔ شمالی جنگل کانی مؤّلا، مشغول گشت بودیم که متوجه تیراندازی شدید در بیرون جنگل شدیم. وقتی به خارج جنگل رسیدیم متوجه شخصی شدیم که بهسوی جنگل در حال دویدن است و سربازان عراقی و همچنین یک هلیکوپتر عراقی در تعقیبش هستند. از نشانهها معلوم بود که قصد دارند او را سالم دستگیر کنند. شخص فراری با نارنجکی که داشت هلیکوپتر را منهدم کرد و سپس خودش مجروح شد و ما هم به سوی عراقیها آتش گشودیم و آنها را فراری دادیم. وقتی بالای سر آن شخص رسیدیم که حالش وخیم بود و بهشدت میلرزید. او خودش را مجتبی صفاری از واحد اطلاعات قرارگاه رمضان معرفی کرد. بهسختی صحبت میکرد و پشت سر هم کلمهٔ اسکاد. بی را تکرار میکرد.
وِهدار
- ناد علیاً؟
- بله، باید بگه: «ناد علیاً مظهر العجائب. تجده عونا لک فی النوائب، کل هم و غم سینجلی، بولایتک یا علی، یا علی یا علی، ادرکنی.» آنوقت هر حاجتی داشته باشی، مولا علی (ع) برآورده بهخیر میکنه.
وِهدار