بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اینجا همه آدم‌ها این جوری‌اند | طاقچه
تصویر جلد کتاب اینجا همه آدم‌ها این جوری‌اند

بریده‌هایی از کتاب اینجا همه آدم‌ها این جوری‌اند

۱٫۰
(۱)
به نظر من انسان‌ها بی‌رحم می‌شوند چون خوشبخت نیستند و خوشبخت نیستند چرا که مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند و در جایی این چرخه باید شکسته شود: از طریق آنهایی که مهربان هستند. و این هدف همان چیزی است که موردنظر من است ـ مهربان بودن.
bookwormnoushin
آن سال در پاریس، اوقات خوشی داشتیم. پول و دوستان فراوان و هوا هم عالی بود. صبح‌ها قهوه و شب‌ها شراب می‌نوشیدیم. بله، صبح‌ها قهوه و شب‌ها شراب می‌نوشیدیم.
پویا پانا
آغاز، پایان، انگار هیچ‌کدام وجود ندارد. تمامی ماجرا مانند ابری است که فقط پایین می‌آید و یکپارچه باران است.
bookwormnoushin
به نظر من انسان‌ها بی‌رحم می‌شوند چون خوشبخت نیستند و خوشبخت نیستند چرا که مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند و در جایی این چرخه باید شکسته شود: از طریق آنهایی که مهربان هستند. و این هدف همان چیزی است که موردنظر من است ـ مهربان بودن.
bookwormnoushin
دروغ‌هایی هستند که آدم آن را باور دارد و دروغ‌هایی هستند که آدم آنها را باور ندارد.
پویا پانا
عصبانیت ـ برای بسیاری از انسان‌ها نوعی تفنن محسوب می‌شود. از این کار لذت می‌برند چه تفریح مسخره‌ای؟
پویا پانا
فقط احمق‌ها به هیچی می‌خندن.
پویا پانا
حس می‌کند که به نوعی در دام جهل و نادانی خود گرفتار شده است.
پویا پانا
میلیون‌ها مشکل در ذهنش خروش می‌کنند و او با خود می‌گوید یک میلیون و یک مشکل را می‌خواهم.
پویا پانا
«زندگی یه مشکل بزرگه»
پویا پانا
در زندگی وقتی جایی فقط قابل تحمل و غیرقابل تحمل باشد، نفس راحت کشیدن نوعی شور و شعف است.
پویا پانا
تردد پرجنب‌وجوش مسافران امیدی در ما به وجود می‌آورد و این حس را به ما القا می‌کند که ما همگی مسافران گذری هستیم.
پویا پانا
قناعت و صرفه‌جویی‌شان در روز بود، اما در شب این افراد جوان مبالغ گزافی را صرف نوشیدن در کلوب‌های شبانه و کافه‌ها می‌کردند
پویا پانا
«زمانی که در خارج از فرانسه هستم ذهنم بازتره و تمام وجودم‌رو نوعی کاوش فرا می‌گیره و به راحتی می‌تونم بین رخدادهای زندگی ارتباط برقرار کنم. حتی اگر این دوری طولانی هم باشه، برام لذت‌بخشه.»
پویا پانا
تنها ارتشی که با یهودی جماعت خوب هستند ارتش اسرائیل است.
پویا پانا
شاید یه کمی از کتاب‌های ژوزف کانرادرو بخونی برات خوبه هرولد. دیدتو به جهان هستی باز می‌کنه.
پویا پانا
من برای خودم رؤیاها و آرزوهایی داشتم! و برنامه‌هایی برای زندگی!
پویا پانا
مردی پویا بود؟ خوب، نه پدر مردی پویا نبود، زندگی او را از پا درآورده بود.
پویا پانا
همسرم علیه من شکایت کرده و ادعا می‌کنه که من اونو کتک زدم.» صورتش حالت مرموز و غمگین به خود گرفت. «حالا این کاررو کردی؟» «دفاع از خود بود. اون جسم و روحمو به قهقرای محدودیت کشوند.»
پویا پانا
ترس مثل پتو می‌ماند ـ همه چیز را می‌پوشاند،
پویا پانا
به سادگی جهان به طور برگشت‌ناپذیری تغییر می‌کند. راهی برای آنکه بتوانم همه چیز را به عقب برگردانم وجود نداشت
پویا پانا
کنم. تنها چیزی که آنها به آن اهمیت می‌دهند و برای آن به سینه‌هایشان می‌کوبند و اشک می‌ریزند خالی شدن از گناهانشان و فارغ‌البالی خودشان است. باشد، لعنت بر گناهانشان و لعنت بر حس تأسفشان لعنت بر همه آنها.
پویا پانا
مغزشان به اندازه کودکان خردسال است و نمی‌توانند به درستی همه چیز را بفهمند و درک کنند.
پویا پانا
حس کرد تنهایی هم بد نیست. دوری از جایی که او نفس می‌کشد. مشکل با او نفس کشیدن نبود، بلکه مشکل خود ترپر بود.
پویا پانا
زمستان بینایی‌اش را آزار نمی‌داد، چرا که همیشه همه چیز برایش مثل زمستان یک دست بود.
پویا پانا
صدای زوزه گرگ‌ها او را آرام می‌کند و تسکین می‌دهد، گویی اینکه مقدر است تا هر کجا باشند غم و اندوه را از او بگیرند و از آن خود کنند.
پویا پانا
آدم می‌تواند موجود وحشتناکی باشد. ترپر روی کنده درختی می‌نشیند، زوزه می‌کشد و گریه می‌کند به نظر می‌آید که راه فراری نیست ـ و حتی نمی‌داند که به کجا فرار کند.
پویا پانا

حجم

۲۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

حجم

۲۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

قیمت:
۵۸,۵۰۰
تومان