
بریدههایی از کتاب کافکا و عروسک مسافر
۴٫۱
(۱۷)
موضوع بر سر امید بود.
چیزی بسیار مقدستر از زندگی.
پریسا
هر یک از ما در یاد دیگری زندگی خواهد کرد، و این همان جاودانگیست،
پریسا
هر یک از ما در یاد دیگری زندگی خواهد کرد، و این همان جاودانگیست، السی، چون ورای عشق، زمان وجود ندارد. خوب میدانم که وقتی رفتم، تو گریه کردی. اما من دوست دارم که تو بخندی و ترانه بخوانی و همیشه به این فکر کنی که آینده مسئلهای برای حل کردن نیست، بلکه رازیست برای کشف کردن.
دختر آفتاب
«السی، باید بدانی که زندگی کردن یعنی پیش رفتن، و از هر لحظه و موقعیتی استفاده کردن. تو هم چند سال دیگر همین کار را میکنی. ما آدمها و عروسکها با گذشت عمر مجبور میشویم که ذره ذره روی خیلی از احساسات و علاقههایمان پا بگذاریم. این نیروی حیات ماست.
Maria
اولین درد همیشه سخت و تلخ است. اولین رو در رویی با واقعیت، بیداری.
Maria
بیشتر از هر چیز آرزو دارم که در همهٔ خوشیها با تو شریک باشم.
Maria
موضوع بر سر امید بود.
چیزی بسیار مقدستر از زندگی.
پریسا
روزی، وقتی نوشتن برای تو را کنار بگذارم، هر دوی ما میفهمیم که یکی بدون دیگری هرگز نمیتوانیم به جای خیلی دوری برویم. هر یک از ما در یاد دیگری زندگی خواهد کرد، و این همان جاودانگیست، السی، چون ورای عشق، زمان وجود ندارد. خوب میدانم که وقتی رفتم، تو گریه کردی. اما من دوست دارم که تو بخندی و ترانه بخوانی و همیشه به این فکر کنی که آینده مسئلهای برای حل کردن نیست، بلکه رازیست برای کشف کردن.
Mohammad Beykverdilou
گاهی ناخودآگاه کارهایی میکنیم که دست خودمان نیست، یا واکنشهایی غیرمنتظره به آنچه غریزهمان به ما حکم میکند، و برخلاف میلمان باعث رنجش دیگران میشویم. با تو بد کردم، درست است؟ اما واقعیتش این است که خداحافظیها همیشه تلخاند، و من نه میخواستم که تو گریه کنی، و نه اینکه وادارم کنی تا بیشتر از این پیشات بمانم.
Maria
اما باورپذیری بزرگترین دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که با آن بیان میشود.
arezoo karimi
تسلیم شد، چرا که خیلی وقتها زندگی راه دیگری پیش پایت نمیگذارد.
ne145gy
و به امید بیش از واقعیت نیاز بود.
ne145gy
موضوع بر سر امید بود.
چیزی بسیار مقدستر از زندگی.
ne145gy
امیدی آمیخته با ناامیدی.
ne145gy
سرش دیگی جوشان بود.
ne145gy
«روزی، وقتی نوشتن برای تو را کنار بگذارم، هر دوی ما میفهمیم که یکی بدون دیگری هرگز نمیتوانیم به جای خیلی دوری برویم. هر یک از ما در یاد دیگری زندگی خواهد کرد، و این همان جاودانگیست، السی، چون ورای عشق، زمان وجود ندارد. خوب میدانم که وقتی رفتم، تو گریه کردی. اما من دوست دارم که تو بخندی و ترانه بخوانی و همیشه به این فکر کنی که آینده مسئلهای برای حل کردن نیست، بلکه رازیست برای کشف کردن. جاهایی در دنیا وجود دارند که میتوانند آدمها را تغییر دهند و آفریقا یکی از آن جاهاست. البته امیدوارم که آدمها هرگز نتوانند این مکانها را تغییر بدهند. از صمیم دل، در این شب ستارهباران، به تو میاندیشم و به آنچه در انتظار توست حسادت میکنم...»
مــریم
حجم
۲۸۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۲۸۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان