بریدههایی از کتاب پیامبران جدید سرمایه
۲٫۵
(۱۱)
محققان بسیاری نئولیبرالیسم را همچون پروژهای طبقاتی تعریف میکنند که طراحی شده است تا قدرت طبقاتی و ثروت نخبگان جامعهٔ آمریکا را در پی آشفتگیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دههٔ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بازسازی کند. تجدید ساختار نئولیبرالی مستلزم دو بُعد است: یک بعد سیاسی-اقتصادی در سازماندهی دوبارهٔ قوانین و روشها و یک بعد ایدئولوژیک که در آن مسائل اجتماعی تبدیل به مشکلات فردی میشود. منبع توجه در نئولیبرالیسم «خود» است. همهٔ ما بازیگران خودمختار و مستقلی هستیم که در بازار با همدیگر روبهرو میشویم، تقدیر خود را رقم میزنیم و به همین منوال جامعه را میسازیم. قدرتِ نیروهایی ساختاری مثلِ سرمایهداری برای ایجاد نابرابری و محدودکردن انتخابهای زندگی کماهمیت جلوه داده شده یا نادیده گرفته میشود، بهویژه در میان نسل جوان.
maryhzd
برای فهمیدنِ امکانهایی که پیش روی هر فرد وجود دارد، باید از قصهٔ شخصی و محیطِ پیرامونش فراتر رویم و او را در خلال ساختارهای اقتصادی و سیاسی جامعهای در نظر بگیریم که در آن زندگی میکند. تنها کسی میتواند «فرصتهای زندگی خود را دریابد که از فرصتهای همهٔ افراد در شرایطِ خاص خودشان آگاه شود».
maryhzd
ایجاد فضایی برای کالازدایی ریشهای از زندگیمان مقتضیِ آن است که منافعِ اجتماعیای مانند آموزش عالی رایگان، پرداختهای دولتی برای نظام سلامت جهانی، و حداقل درآمد پایه برای همهٔ افراد فارغ از سطح درآمدشان مهیا باشد.
اهداف عاجلِ پروژهها و ایدههایی که اصول دموکراتیزاسیون و کالازدایی را میپذیرند ممکن است متفاوت از همدیگر باشد، اما هدف بلندمدت همیشه بهبودبخشیدن به زندگی روزمرهٔ مردم بوده است. برای دستیابی به این اهداف، گروهها و پروژهها باید بر اصل نهایی تأکید داشته باشند: بازتوزیع.
maryhzd
روایت رؤیای آمریکایی در تجسمِ فعلیاش میگوید اگر سرمایهٔ فرهنگی لازم (مهارت و آموزش) و سرمایهٔ اجتماعی کافی (ارتباطات، دسترسی به شبکههای مختلف ارتباطی) را به دست بیاورید، قادر خواهید بود که آن را هم به سرمایهٔ اقتصادی (پول نقد) و هم به خوشبختی تبدیل کنید. به سرمایهٔ فرهنگی و سرمایهٔ اجتماعی بهمثابهٔ عناصر اصلیِ موفقیت نگاه میشود (مخصوصاً با پیشرفت تکنولوژی اینترنت). بنابراین تنها عناصرِ اضافیِ لازم سماجت و اشتیاق و پشتکار هستند و همهٔ اینها مؤید این جمله است که همه چیز از درون ما نشئت میگیرد.
maryhzd
دومین و چهبسا بزرگترین مشکل بنیادها (و بسیاری از ان.جی.اوها) این است که عمیقاً غیردموکراتیک هستند. آنها میتوانند از پولشان برای تأمین مالی هر چیزی که اراده میکنند استفاده نمایند. جیبهای پرپولشان به آنها امکان دسترسی بیقیدوشرط به تالارهای قدرت را میدهد و آنها در قبال عواقب منفیای که در نتیجهٔ برنامههایشان اتفاق میافتد هیچ مسئولیتی را بر عهده نمیگیرند.
maryhzd
دومین اصلی که پروژهٔ رادیکال و ضدسرمایهدارانه به اشتراک میگذارد کالازدایی است. تبدیل جنبههای هرچه بیشتر زندگی انسانها به کالا، بهموازاتِ تغییر شکل انتظارات، ارزشها و هنجارهای ما برای همتراز شدن با نیازهای کسبوکار، از خصیصههای تاریخ سرمایهداری است. جزء اساسی هر دیدگاه انتقالی جنگیدن برای بازپسگیری زندگیهایمان از بازارهای سرمایهداری است: اعلام اینکه سلامتی ما، اشتیاقمان به یادگیری، و داشتن سقفی بالای سرمان نباید وابسته به توانایی پرداخت ما باشد. این چیزها باید جزء حقها باشد، نه کالاها.
maryhzd
وجودِ داشتنِ فقط ۵ درصد از جمعیت جهان، ۲۵ درصد زغال سنگ، ۲۶ درصد نفت و ۲۷ درصد گاز طبیعیِ جهان را ایالات متحده مصرف میکند.
Ali Kheyri
بخش اعظمی از جمعیت باید بهصورتی فعالانه، یا حداقل منفعلانه، باور داشته باشند که جامعهٔ سرمایهداری سزاوار خلاقیت، انرژی و شوروشوق آنهاست و مفهومی از معنا را خواهد آفرید که پاسخگوی نیازشان به عدالت و امنیت خواهد بود.
maryhzd
زندگی پس از سرمایهداری نهتنها محتمل بلکه حتی ممکن نیز نبود. افسونِ روبهرشد فرهنگ عمومی و رسانه، به همراه روایات آخرالزمانی و نمایشنامههای پایان جهان، احساس گستردهای را منعکس میکرد که در آن تخریب جامعه بهدست خود از زندگی بعد از سرمایهداری محتملتر به نظر میرسید. سرمایهداری بهشکلی موفقیتآمیز نقدها را در خود جذب و جایگزین کرد و باعث آشفتگی، بههمریختگی فکری و حس شدید سرنوشتگرایی شد.
maryhzd
در این مرحله، نسل جدیدی از قصهگوها پدید آمدند که به ما بگویند مشکل جامعه چیست و چگونه باید آن را برطرف کرد. قدرتمندترینِ این قصهگوها آدمهایی فقیر یا کارگر نیستند، بلکه ابَرنخبگان هستند. امروزه برجستهترین منتقدان سرمایهداری کسانیاند مانند بیل گیتس که فقر و نابرابری را تقبیح میکند و شریل سندبرگ که برای تبعیض جنسیتی مزمن ابراز تأسف میکند، اما آنها خواستار پایان سرمایهداری نیستند. درعوض بخشی از همسرایان نغمهای هستند که نخبگان جدید سر میدهند و خواستار نوع متفاوتتری از سرمایهداریاند.
maryhzd
مشکل داستان سندبرگ با اعتقاد او به همبستگی خواهرانه عمیقتر میشود. نگرانی اصلیْ پیام غالب بهپیش است. پیامی که میگوید مسیر خودشکوفایی و برابری زنان در «شتابدهی پیوستهٔ نیروی کارشان»، در تقاضای ثابت برای رشد، و اعطای نتیجهٔ این رشد به کارفرمایانشان جای گرفته است. در این فرمول، رشد شرکت و رشد کارمندان جداییناپذیرند.
maryhzd
کتی ویکس، اندیشمند سیاسی، معتقد است مادامیکه نزاع برای «کار بهتر و پردرآمدتر» موضوع حیاتی است، مهم است در نظر داشته باشیم که چگونه «تعیین ارزش کار» بر «چهارچوب تحلیلیِ فمینیستی و برنامههای سیاسی» غالب می شود. (۳۱) از نظر ویکس، اخلاق کاری -ارتباط تنگاتنگ بهنجار بین کار مزدی و شادی، موفقیت، مقام و کرامت- انسانی را میسازد که امیدها، آرزوها، باورها و تمام فعالیتهایش حول مداری با مرکزیت کار میچرخد. (۳۲) تأثیر روایت سندبرگ از پیشرفت شخصی این است که کلِ وجود زنان -برآیند انرژی و آرزوهایشان- بهسمت سختکوشی و اضافهکاری بسیج شود.
maryhzd
اشتیاق ۵۰۰ شرکت موجود در فهرست فورچون، مانند والمارت (شرکتی که از آن به علتِ تبعیض علیه زنان شکایت شد)، برای پیام بهپیش نشان میدهد که چگونه قصهٔ سندبرگ به شکلی شستهورفته با اشتیاق شرکتها برای داشتن کارمندانی باهوش، سختکوش و جاهطلب جفتوجور میشود.
maryhzd
مککی معتقد است که سرمایهداری واقعی یا سرمایهداریِ رقابت آزاد (بازار آزاد + مردم آزاد) سیستمی بیهمتا و ذاتاً فضیلتمند است که بهدرستی مهار شده و میتواند زخمهای سیارهمان را التیام بخشد.
منتقدان سرمایهداری میگویند که سرمایهداری سیستمی است استثماری و مجموعصفر که در آن ثروت عدهای وابسته به فقر دیگران است. مککی مخالف است. او ادعا میکند که درواقع سرمایهداری بر آزادی استوار شده است، نه بر روی اجبار یا استثمار.
maryhzd
در گذشته مصرفکنندگان، در مقایسه با آلایندههای صنعتی بزرگ، بهمنزلهٔ «آلایندگان کوچک» در نظر گرفته میشدند اما در سالهای اخیر این دیدگاه تغییر یافته است. چهارچوب جهانی رایج قدرتِ زیستمحیطی مصرفکنندگان را در سطحی برابر با دولت، ابرشرکتها و بازیگران جامعهٔ مدنی قرار میدهد.
این ادراکِ جدیدْ مصرف را با سیاست و شهروندی تلفیق کرده و به کاربستِ گسترده از «مصرفگرایی اکولوژیک» و «سیاستهای سبک زندگی» بهمنزلهٔ توصیفی برای آگاهی و نگرانی زیستمحیطی منجر شده است.
maryhzd
سیاست سبک زندگیْ محدودهٔ بسیار گستردهای را برای ابرازِ احساسات عمومی دربارهٔ وحشت و ناراحتی از سرمایهداری «متأخر» مهیا میکند. به مردمی که تحت فشار بدهیهای شخصی هستند، یا مبهوت سیاستهای ناعادلانه تجاری شدهاند، یا اخیراً به جنبش جهانی غذا و عدالت اجتماعی جهانی علاقهمند شدهاند میگویند که با خرید بهترین چیزها، مثلِ غذای ارگانیک و لوازم خانگی پایدار، میتوانند تغییر ایجاد کنند. «مصرف اخلاقی با تحت کنترل درآوردن قدرت انتخاب مصرفکنندگان بازار را طوری شکل میدهد که از محیطزیست محافظت کند، به مسئلهٔ فقر بپردازد و دموکراسی را ترویج کند». در چهارچوب اخلاقی مصرف، مصرفکننده-شهروند عاملی قدرتمند میشود که از طریق انتخاب خرید خود قادر به تقویت استقلال و عاملیت روبهکاهش نهاد دولت است و میتواند رفتار شرکتها را نیز شکل دهد.
maryhzd
خرید چیزهای بهتر بدیلی برای تصمیمات سخت سیاسیای نیست که جوامع باید بگیرند، تصمیماتی دربارهٔ محدودکردن مصرف و استفاده از منابع و پیداکردن جایگزینی برای اثرات روانی مصرف. دولتها در برابر تخریب محیطزیست بیدفاع به نظر میرسند، اما آنها ذاتاً ضعیف نیستند. آنها صرفاً تعادل نیروهای طبقاتی موجود را نشان میدهند. اگر ما نمیخواهیم که در یک زبالهدان زیستمحیطی زندگی کنیم، باید نهادهای دموکراتیکی بسازیم که تولید و مصرف را حول محور نیازهای انسان سازماندهی کنند، نه حول اقتضائاتِ سرمایهداری.
maryhzd
بسیاری از مردم مشکلات نظام سرمایهداری را شناختهاند، اما در امکان وجود راه بهتری برای سازماندهی جامعه شک دارند.
پیامبران جدید سرمایه نیز، علیرغم ثروت و موفقیت عظیمشان، این مشکلات را به رسمیت شناختهاند اما ایمانشان را به امکاناتِ سرمایهداری از دست ندادهاند. آنها معتقدند راهحل مشکلات ما در این نهفته است که نظام اقتصادی و سیاسی موجود را بپالاییم، دسترسی به بازارهای سرمایهداری را گسترش دهیم، جنبههای هرچه بیشتری از زندگیهایمان را به منطق بازار تسلیم کنیم، و مبارزاتمان را برای یک زندگی بهتر بهدستِ شرکتها بسیج کنیم.
maryhzd
حجم
۱۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
۱۵,۳۰۰۷۰%
تومان