بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راز پاریس | طاقچه
تصویر جلد کتاب راز پاریس

بریده‌هایی از کتاب راز پاریس

امتیاز:
۳.۷از ۴۴ رأی
۳٫۷
(۴۴)
درد در همه‌جای دنیا با یک زبان حرف می‌زند.
Mary gholami
فِرِدی همیشه به او می‌گفت که در دنیایی رؤیایی زندگی می‌کند، گرچه این خصوصیتش را بیشتر از هرچیز دیگری دوست داشت ـ یک خوش‌بینی همیشگی! طوری‌که به دنیا نگاه می‌کرد، چیزی که می‌توانست باشد اما در واقعیت این‌طوری نبود.
Yasaman
این فقط زخم دیگری از جنگ است. چه بسیار مردانی که شکست خوردند و بعداز تمام این جنگ‌ها تازه فهمیدند که درنهایت هیچ پیروزِ واقعی‌ای وجود ندارد. تنها چیزی که از جنگ باقی می‌مانَد زخم و آسیب است. حتی بعداز گذشت سال‌ها پس‌از جنگ مصیبت‌ها همچنان ادامه دارند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«برای خودمان چای درست می‌کنم و می‌توانیم برای چند لحظه هم که شده وانمود کنیم این دنیا کاملاً هم دیوانه نشده است.»
z.gh
قبل‌از جنگ، مردم نان‌های بیاتشان را داخل آب می‌ریختند تا به آنها غذا بدهند، اما آن روزها دیگر تمام شده بودند، حالا با همان نان‌ها باید خودشان را سیر می‌کردند.
بهنوش
کنار رود سن می‌ایستاد و اردک‌ها را تماشا می‌کرد و یا گاهی هم رژهٔ بچه‌های مدرسهٔ ابتدایی لِوانت را می‌دید که دقیقاً رأس ساعت چهار بعدازظهر همراه مادران و پرستارهایشان به‌سمت نانوایی محل می‌رفتند تا یک میان‌وعده بخرند که تا زمان شام آنها را سیر نگه‌دارد.
fahime
داستانی از عشق، ترس و شجاعت در هوای سنگین و گرفتهٔ پاریسِ تحت‌اشغال که هنوز می‌توان صدای چکمه‌های سربازان را روی سنگ‌فرش‌های کوچه‌پس‌کوچه‌هایش شنید...
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«برای بعضی‌ها حقیقت چیزی نیست جز باری از غم و غصه؛ باری که روی دلشان سنگینی می‌کند؛ چیزی که به‌محض اینکه فاش شود دیگر هیچ‌چیزی درست نمی‌شود
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«فرانسه سرانجام کودکان جنگش را پذیرفت»
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
وَلری به دل کتاب‌ها پناه برده بود. درست مانند زنانی که به مردانی محکم تکیه می‌کنند
Mary gholami
همیشه داستان‌های خوب به تو یاد می‌دهند که اگر سعی کنی می‌توانی چه کسی باشی.
Mary gholami
«می‌دانی، مردم در جنگ خودشان را نشان می‌دهند.»
Parinaz
این فقط زخم دیگری از جنگ است. چه بسیار مردانی که شکست خوردند و بعداز تمام این جنگ‌ها پی بردند که درنهایت هیچ پیروز واقعی‌ای وجود ندارد. تنها چیزی که از جنگ باقی می‌مانَد زخم و آسیب است. حتی پس‌از گذشت سال‌ها پس‌از جنگ این مصیبت‌ها همچنان ادامه دارند.
sania
همیشه داستان‌های خوب به تو یاد می‌دهند که اگر سعی کنی می‌توانی چه کسی باشی. اگر فقط از دایرهٔ راحتی، امنیت و چیزهای شناخته‌شده پا را فراتر بگذاری به آن چیزی که می‌خواهی می‌رسی.
یك رهگذر
«من خودم دو تا برادر دارم. می‌توانم بگویم آنها هیچ‌وقت آن‌قدر نگران من نشدند که برای دیدنم به خودشان زحمت بدهند و به شهر دیگری بیایند. نه عزیزم، من به تو می‌گویم که این کارهای یک پسر عاشق است.»
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
چه بسیار مردانی که شکست خوردند و بعداز تمام این جنگ‌ها تازه فهمیدند که درنهایت هیچ پیروزِ واقعی‌ای وجود ندارد. تنها چیزی که از جنگ باقی می‌مانَد زخم و آسیب است.
mehdi.delara
جوان‌ترها که اصلاً این‌طوری به پیرزن و پیرمردها فکر نمی‌کنند. آنها زخمی را که گذر زمان بر روحشان به جا گذاشته نمی‌بینند؛ زخمی از درد و رنج و عذاب. تنها چیزی که می‌بینند چهرهٔ خالی و بی‌روح پیری است که روبه‌رویشان نشسته است؛ همین!
محبوبه غلامی
«داخل چمدانم فقط خاطراتم قرار دارند و سنگین‌تر از زمانی هستند که گرفته شدند! مخصوصاً وقتی قاب هم شوند.»
محبوبه غلامی
«می‌فهمم... هرجا می‌روی خانهٔ توست. واقعاً زیباست.»
محبوبه غلامی
زمانی‌که آن بیرون دنبال داستان جدید می‌گردی دیگر وقت زیادی برای زندگی عاشقانه نداری.
محبوبه غلامی
«برای بعضی‌ها حقیقت چیزی نیست جز باری از غم و غصه؛ باری که روی دلشان سنگینی می‌کند؛ چیزی که به‌محض اینکه فاش شود دیگر هیچ‌چیزی درست نمی‌شود، اما برای من این‌طور نیست. برای من حقیقت لنگری است به گذشته. به من حس تعلق می‌دهد، حتی اگر حقیقتی دردناک باشد.
mina
«برای بعضی‌ها حقیقت چیزی نیست جز باری از غم و غصه؛ باری که روی دلشان سنگینی می‌کند؛ چیزی که به‌محض اینکه فاش شود دیگر هیچ‌چیزی درست نمی‌شود، اما برای من این‌طور نیست. برای من حقیقت لنگری است به گذشته. به من حس تعلق می‌دهد، حتی اگر حقیقتی دردناک باشد.
mina
وَلری به دل کتاب‌ها پناه برده بود. درست مانند زنانی که به مردانی محکم تکیه می‌کنند.
Farzane H
اگر فقط از دایرهٔ راحتی، امنیت و چیزهای شناخته‌شده پا را فراتر بگذاری به آن چیزی که می‌خواهی می‌رسی. تنها چیزی که او آن لحظه نیاز داشت این بود که شجاع باشد؛
Farzane H
برای من حقیقت لنگری است به گذشته. به من حس تعلق می‌دهد، حتی اگر حقیقتی دردناک باشد.»
مسلم عباسپور
«من حالا به کروسان‌هایی که صبح‌ها می‌خری عادت کرده‌ام.»
zhar
تمام رازها امشب داشتند برملا می‌شدند؛ مثل قطاری پرشتاب که داشت از ریل خارج می‌شد و نمی‌توانست جلویش را بگیرد. حتی اگر هم سعی می‌کرد نمی‌توانست.
zhar
تنها اظهارنظرش درمورد اشعار وردزورث این بود که زیادی انگلیسی است! بعد کتابش را در قسمتی گذاشته بود به اسم «انگلیسی دیوانه!»
Par
«این فقط زخم دیگری از جنگ است. چه بسیار مردانی که شکست خوردند و بعداز تمام این جنگ‌ها پی بردند که درنهایت هیچ پیروز واقعی‌ای وجود ندارد. تنها چیزی که از جنگ باقی می‌مانَد زخم و آسیب است. حتی پس‌از گذشت سال‌ها پس‌از جنگ این مصیبت‌ها همچنان ادامه دارند.»
zhar
«این فقط زخم دیگری از جنگ است. چه بسیار مردانی که شکست خوردند و بعداز تمام این جنگ‌ها پی بردند که درنهایت هیچ پیروز واقعی‌ای وجود ندارد. تنها چیزی که از جنگ باقی می‌مانَد زخم و آسیب است. حتی پس‌از گذشت سال‌ها پس‌از جنگ این مصیبت‌ها همچنان ادامه دارند.»
فرشته

حجم

۱۸۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۸۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰
۳۰%
تومان