بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آن اصل کاری | طاقچه
تصویر جلد کتاب آن اصل کاری

بریده‌هایی از کتاب آن اصل کاری

۳٫۸
(۲۰)
هرکه همیشه بیشترین تلاش خود را می‌کند هیچ‌گاه پشیمان نمی‌شود. ــ جرج هالاس
حسین یزدی
فقط یک چیز می‌تواند از همه مهم‌تر باشد. بسیاری از امور ممکن است مهم باشند، اما تنها یکی از آن‌ها مهم‌ترین است.
Anahid
پیرنگِ داستانِ موفقیت‌های خارق‌العاده این است: علاقهٔ زیاد به چیزی موجب صرف زمانِ بیش‌از حد روی آن می‌شود. زمان صرف‌شده درنهایت به مهارت منجر می‌شود و هنگامی که مهارت بهبود می‌یابد، نتایج بهبود می‌یابند. نتایجِ بهتر به‌طور کلی به لذتِ بیشتر منجر می‌شوند و اشتیاق بیشتر و زمان بیشتری را به همراه دارند. این چرخه‌ای مفید برای رسیدن به نتایج خارق‌العاده است.
احسان رضاپور
سیدنی هاوارد، فیلم‌نامه‌نویس فیلم بربادرفته، توصیه کرد: «نیمی از علم به اینکه چه می‌خواهید دانستنِ این است که چه‌چیزی را باید قبل‌از رسیدن به آن از دست بدهید.»
Anahid
وقتی کار درست را انجام دهید، این امر شما را از نظارت بر همه‌چیز رهایی می‌بخشد.
Anahid
حالا دوباره مکث و کمی حساب‌وکتاب کنید. یک ایده ازبینِ صد ایده؛ این همان بسطِ پارتو است. این بزرگ فکر کردن و کوچک عمل کردن است. این به‌کارگیری «اصلِ‌کاری» برای مشکلاتِ کسب‌وکار به‌روشی بسیار قدرتمند است. اما این مسئله فقط درمورد تجارت صدق نمی‌کند. در چهلمین سالگرد تولدم، شروع کردم به یادگیریِ گیتار و به‌سرعت فهمیدم که فقط بیست دقیقه در روز می‌توانم تمرین کنم. چندان زیاد نبود، بنابراین می‌دانستم که باید آنچه را آموخته‌ام محدود کنم. از دوستم، اریک جانسون، از بزرگ‌ترین گیتاریست‌های دنیا، مشاوره خواستم. اریک گفت اگر فقط یک کار می‌توانم انجام دهم، باید گامها را تمرین کنم. بنابراین به توصیهٔ او گوش کردم و گامِ بلوز مینور را انتخاب کردم. فهمیدم که اگر آن گام را یاد بگیرم، می‌توانم بسیاری از تک‌نوازی‌های گیتاریست‌های فوق‌العادهٔ راک، از اریک کِلپتون گرفته تا بیلی گیبونز و شاید روزی حتی اریک جانسون را بزنم. این گام «اصلِ‌کاریِ» من برای گیتار شد و درِ دنیای موسیقیِ راک اَند رول را به روی من باز کرد.
حسین یزدی
آیا تابه‌حال شنیده‌اید که رئیستان داستانِ قورباغه در آب‌جوش را بگوید؟ «قورباغه را در ظرف آب‌جوش بیندازید، فوراً ًبیرون می‌پرد. اما اگر آن را در آبِ ولرم قرار دهید و درجهٔ حرارت را به‌آرامی بالا ببرید، قورباغه می‌ماند تا در آب‌جوش می‌میرد.» این دروغ است، دروغی حقیقت‌گونه. کسی تاکنون به شما گفته «ماهی‌ها از سرشان می‌گندند»؟ دروغ است. دروغی دیگر: «روی سوارکار شرط ببند، نه روی اسب.» این مدت‌هاست که شعاری برای امیدبستن به مدیر و رهبرِ شرکت بوده. بااین‌حال، به‌عنوان راهبردِ شرط‌بندی، این مسئله شما را در مسیرِ نزولی قرار می‌دهد و باعث می‌شود تعجب کنید که چگونه اصلاً به قاعده‌ای کلی تبدیل شده است. با گذشت زمان، تصورات غلط و اشتباهات آن‌قدر تکرار می‌شوند که از آن پس آشنا به نظر می‌رسند و شکلِ واقعیت به خود می‌گیرند. سپس شروع می‌کنیم به تصمیم‌گیری‌های مهم براساسِ آن‌ها.
فرشاد بهرام پوری
هنری دیوید ثورو می‌گوید: «مشغول‌بودن کافی نیست، مورچه‌ها هم مشغول‌اند. مسئله این است که به چه کاری مشغولیم.»
Chandlerbing
مانند تمبر پستی باشید؛ به یک چیز بچسبید تا به مقصد برسید. جاش بیلینگز
حسین یزدی
میچ: «عالیه، اما اون "اصلِ‌کاری" چیه؟» کارلی: «این چیزیه که خودت باید بفهمی.»
حسین یزدی
مانند تمبر پستی باشید؛ به یک چیز بچسبید تا به مقصد برسید.
mahdi12464
مشکلی که در تلاش برای انجام کارهای زیاد وجود دارد این است که حتی اگر این روش جواب هم بدهد، اضافه‌کردن چیزهای بیشتر به کار و زندگی قطعاً نتایجِ بدی به همراه دارد: عقب‌افتادن از برنامه‌های کاری، نتایج ناامیدکننده، استرس زیاد، ساعات کار طولانی، کمبود خواب، رژیم غذاییِ ضعیف، ورزش‌نکردن و ازدست‌رفتنِ بودن با خانواده و دوستان.
احسان رضاپور
اگر دو خرگوش را تعقیب کنید، هیچ‌کدام را شکار نخواهید کرد. (ضرب‌المثل روسی)
حسین یزدی
هیچ‌کس خودساخته نیست. اُپرا وینفری همواره از پدرش نام می‌بَرَد. او به جیل نِلسون از مجلهٔ واشنگتن‌پست گفت: «اگر به‌سمت پدرم نرفته بودم، به جهتی دیگر می‌رفتم.» برای او، کار به‌طور حرفه‌ای با جِفری یاکوب، وکیل، مدیر برنامه و مشاور مالی شروع شد. وقتی اپرا به دنبال مشاوره درمورد قراردادِ کار بود، جفری او را ترغیب کرد شرکتِ خودش را تأسیس کند، نه اینکه فقط دنبالِ استخدام‌شدن باشد. این‌گونه بود که شرکتِ فیلم‌سازیِ هارپو متولد شد.
حسین یزدی
هرکس یک نفر را دارد که یا بیشترین ارزش را برای او داشته یا اولین کسی بوده که او را تحت‌تأثیر قرار داده، آموزش داده و مدیریتش کرده است. هیچ‌کس به‌تنهایی موفق نمی‌شود، هیچ‌کس.
حسین یزدی
به سرگذشت موفقیت‌های خارق‌العاده توجه کنید تا ببینید همیشه «اصلِ‌کاری» در آن‌ها وجود دارد. این «اصلِ‌کاری» در هر کسب‌وکارِ موفق و در زندگیِ حرفه‌ایِ هر شخصِ موفقی ظاهر می‌شود؛ درمورد علاقه و مهارت‌های شخصی نیز همین‌طور است. هرکسی علاقه و مهارت‌هایی دارد، اما همیشه یک علاقه یا تواناییِ آموخته‌شده است که باعثِ درخششِ افرادِ فوق‌العاده موفق می‌شود، آن‌ها را تعریف می‌کند و بیش‌از هرچیزِ دیگری به جلو می‌برد. شما باید تک‌بعدی باشید و به‌سمت یک چیز حرکت کنید. ــ ژنرال جُرج پَتِن
حسین یزدی
ادامه دهید. شما درواقع می‌توانید ۲۰ درصد از ۲۰ درصدِ ۲۰ درصد را بگیرید و تا رسیدن به مهم‌ترین چیز ادامه دهید (شکل ۵ را ببینید)! مهم نیست وظیفه یا مأموریت یا هدف چیست، چقدر بزرگ یا کوچک است. با فهرستِ بزرگی شروع کنید و هر کاری را که دلتان می‌خواهد در آن بنویسید، اما این طرز فکر را پرورش دهید که راهتان را از فهرستِ کارهای بسیار به کارهای اندک مهم پیدا کنید و متوقف نشوید تا به یک کارِ بسیار مهم برسید، به یک ضرورت، به آن «اصلِ‌کاری».
حسین یزدی
اگر کمی جست‌وجو کنید، نابرابریِ تلاش دربرابرِ نتایج در همه‌جای زندگیِ شما وجود دارد. اگر این اصل را به کار ببرید، به موفقیت در هرآنچه برایتان مهم است دست پیدا می‌کنید. همیشه فقط چند مورد وجود خواهند داشت که بیشتر از بقیه اهمیت دارند و از این میان یکی از آن‌ها بیشترین اهمیت را خواهد داشت. درونی‌کردن این مفهوم مانند این است که یک قطب‌نمای جادویی به دست ما داده شود. هر زمان احساس گم‌شدن یا به‌بیراهه‌رفتن می‌کنید، می‌توانید آن را بیرون بکشید تا به خودتان یادآوری کنید چه‌چیزی از همه مهم‌تر است.
حسین یزدی
قرارگرفتن در محیطی که حواسمان را پرت می‌کند باعث می‌شود پریشانی‌مان بیشتر شود. کسانی که چندکارهٔ رسانه‌ای‌اند درواقع هیجانِ تعویضِ پشت‌سرهم (ترشح دوپامین) را تجربه می‌کنند که ممکن است اعتیادآور باشد؛ بدون این حال کسل می‌شوند. اما به هر دلیلِ ممکن، نتایج واضح‌اند: چندکارگی ما را کندتر می‌کند و هوشمان را ضعیف‌تر.
حسین یزدی
کار شما مستحق احترامِ کمتری نیست. ممکن است در لحظه این‌طور به نظر نرسد، اما ارتباطِ کار و شغلِ همهٔ ما به یکدیگر به‌معنای این است که هرکدام نه‌تنها کاری داریم که باید انجامش بدهیم، بلکه باید به‌درستی انجامش بدهیم
حسین یزدی
اگر تقریباً یک‌سوم از روزهای کاری‌مان را به‌دلیل حواس‌پرتی از دست بدهیم، مجموعِ ضرر درطولِ یک حرفه چقدر می‌شود؟ ضرر آن برای مشاغلِ دیگر چیست؟ کسب‌وکارها؟ وقتی درمورد آن فکر کنید، تازه می‌فهمید که اگر راه‌حلی برای این مسئله نداشته باشید، درواقع ممکن است شغلتان را از دست بدهید یا، بدتر از آن، باعث شوید دیگران شغلشان را از دست بدهند.
حسین یزدی
نتایج به‌احتمال زیاد با بار ذهنیِ تصمیم‌گیری‌های تکراری مرتبط‌اند. این‌ها تصمیمات بزرگی برای زندانیان و عمومِ مردم‌اند. ریسک بالا و سرعت زیاد به تمرکز جدی درطولِ روز نیاز دارند. همان‌طورکه انرژیِ آن‌ها مصرف می‌شود، قضات ازنظرِ ذهنی به‌سمت «تصمیم پیش‌فرضِ» خود می‌روند، که برای زندانیانِ امیدوار خوب به نظر نمی‌رسد. تصمیمِ پیش‌فرضِ قاضیْ خیر است. وقتی تردید زیاد و اراده کم است، زندانی پشت میله‌های زندان می‌ماند.
حسین یزدی
گر دقت نکنید، ممکن است تصمیمات پیش‌فرضتان شما را نیز محکوم کنند. هنگامی که قدرت اراده‌مان تمام می‌شود، همهٔ ما به تصمیمات پیش‌فرضِ خود برمی‌گردیم. حالا این سؤال مطرح می‌شود: تصمیمات پیش‌فرض شما چه‌چیزهایی‌اند؟ اگر ارادهٔ شما درحالِ ته‌کشیدن باشد، بشقاب پر هویج را می‌گیرید یا چیپس را؟ آیا می‌خواهید روی کاری که مشغولش هستید تمرکز داشته باشید یا مستعد هرگونه حواس‌پرتی باشید؟ وقتی مشغول مهم‌ترین کارتان می‌شوید و قدرت اراده‌تان کم است، حالت پیش‌فرضْ سطحِ موفقیتتان را تعیین می‌کند. معمولاً هم نتیجه متوسط است
حسین یزدی
شکل ۸: تصمیمات خوب به چیزی بیش‌از ذکاوت و عقل سلیم بستگی
حسین یزدی
درحقیقت «تعادل» واژه‌ای توخالی و بی‌معنی و رؤیایی تحقق‌ناپذیر است. تلاش برای برقراریِ تعادل بین کار و زندگی صرفاً پیشنهادی زیان‌آور نیست، پیشنهادی دردناک و مخرب است. ــ کیث اچ. هاموندز
حسین یزدی
داشتن زندگیِ کامل و صَرف وقت برای مسائل مهمْ عملی متعادل‌کننده است. نتایج فوق‌العاده به زمان و توجه ویژه نیاز دارند. زمان‌گذاشتن برای چیزی یعنی کم‌کردن زمان از چیزی دیگر؛ این موضوع تعادل را غیرممکن می‌سازد.
حسین یزدی
«دوازده‌هزار سال پیش، هرکسی که روی زمین زندگی می‌کرد شکارچی بود. اینک تقریباً تمامِ ما کشاورزیم یا کشاورزان تغذیه‌مان می‌کنند.» این آزادی در داشتن غذا یا مزرعه این امکان را به وجود می‌آورَد که مردمْ دانشمند و صنعتگر شوند. برخی کار می‌کردند تا غذا روی میزها بگذارند، درحالی‌که برخی دیگر میزها را می‌ساختند.
حسین یزدی
فرصتی بزرگ بهتر از فرصتی کوچک است، اما مشکلی کوچک بهتر از مشکلی بزرگ است. بعضی وقت‌ها هدیهٔ بزرگ‌تری زیر درخت کریسمس می‌خواهید و گاهی هدیهٔ کوچک‌تری. اغلب گریه یا خنده‌ای عمیق و بزرگ همان چیزی است که به آن نیاز دارید و خیلی وقت‌ها یک لبخند و چند قطره اشک حالتان را خوب خواهد کرد. بزرگ و بد و کوچک و خوب هر دو به یک اندازه به هم گره خورده‌اند. بزرگ بد است دروغی بیش نیست. شاید بدترین دروغِ ممکن باشد، زیرا اگر از موفقیت‌های بزرگ بترسید، از آن‌ها دوری می‌کنید یا تلاشتان برای دستیابی بهشان را کم می‌کنید.
حسین یزدی
«بزرگ» و «نتایج» را یک جا بگذارید، خواهید دید عدهٔ زیادی امتناع می‌ورزند یا از کنارش رد می‌شوند. به «بزرگ» و «دستاورد» اشاره کنید، اولین چیزهایی که به ذهنِ همه می‌رسند «سخت» و «پیچیده» و «زمان‌بر» خواهند بود. تقریباً دیدگاه‌هایشان در این خلاصه می‌شود که رسیدن به آنجا سخت است و بعداز رسیدن، امور پیچیده می‌شوند. خستگیِ مفرط و وحشتِ بیش‌از حدِ همان چیزی است که احساس می‌کنند. بنابه دلایلی، این ترس وجود دارد که موفقیتِ بزرگْ فشار و استرسی شدید با خود می‌آورد که پیگیریِ آن نه‌تنها زمانی را که باید با خانواده و دوستان خود صرف می‌کردند از بین می‌برَد، بلکه سلامتیِ آن‌ها را هم زایل می‌کند.
حسین یزدی
مردد از حقِ دستیابی به بزرگ یا ترسیده از اینکه چه اتفاقی می‌افتد، اگر تلاش کنند و به نتیجه نرسند، صرفاً فکرکردن به این موضوع باعث می‌شود سرگیجه بگیرند و سریعاً شک می‌کنند آیا اصلاً برای بلندی‌ها ساخته‌شده‌اند یا نه. همهٔ این‌ها نوعی ناراحتی را با ایدهٔ بزرگ همراه می‌کند. اگر بخواهیم کلمه‌ای برایش ابداع کنیم، می‌توانیم آن را «بزرگ‌هراسی» بنامیم: ترس غیرمنطقی از چیزهای بزرگ. وقتی بزرگ را با بد مرتبط می‌کنیم، تفکر کوچک‌شدن را تحریک می‌کنیم. با باریک‌کردن مسیرمان، احساسِ امنیت می‌کنیم. ایستادن در جایی‌که اکنون هستیم حس محتاط‌بودن را به وجود می‌آورد. اما خلاف آن درست است. وقتی باور می‌کنیم که بزرگ بد است، تفکرات کوچک بر زندگی حکومت می‌کنند و بزرگ‌ها دیگر هرگز مطرح نمی‌شوند.
حسین یزدی

حجم

۶۰۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

حجم

۶۰۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان