بریدههایی از کتاب شیخ بی خانقاه
۳٫۹
(۱۹)
معجزه برای منکران بود، وگرنه مومنان که باور داشتند
ستاره
اذان، سرودی آیینی بود که مسلمانان را به سوی مسجد فرا میخواند. پیامبر در حقیقت پیام پیامبری خویش را در اذان قرار داد. سرود توحید و نبوت و نماز و نیایش. پیامبر به جای بانگ ناقوس و صدای سرنا و شعله بلند آتش، صدای انسان را انتخاب کرد.
کاربر ۹۵۹۸۳۶
صدای اذان، صدای پیوسته همه افقهای جهان است. مگر افق هر منطقه با دیگری تفاوت ندارد؟ وقتی در هر افقی صدای اذان بلند شود، یعنی صدا همیشگی، جاری و پیوسته و پایدار است.
کاربر ۹۵۹۸۳۶
وقت درو، هنگامی که خوشهای خم میشود و سر و صورت شما را لمس میکند، زبانش زبان محبت و بوسه است. میگوید، خداوند مرا برای تو آفریده است. حال تو به من بگو ببینم، تو را برای که و برای چه آفریده است؟
کاربر ۹۵۹۸۳۶
روزی یکی از دوستان پیامبر ما، که پیامبر رحمت است، پیش او آمد. با اسبش بود و دهانه اسب، در دستش. به پیامبر گفت: سلامٌ علیک.
پیامبر پاسخ داد: سلامٌ علیکما.
او فقط به پیامبر سلام داد و پیامبر در پاسخ گفت: سلام بر هردوی شما. سوار تعجب کرد و پرسید: ای رسول خدا، من که یک نفر بیشتر نیستم، چرا گفتی سلام بر هردوی شما؟
پیامبر گفت: برای این که به اسبت هم سلام دادم.
بغض حاجآخوند شکست و گفت: توجه کردید؟ پیامبر به اسب سلام کرد. من از وقتی در جوانی این مطلب را در کتاب «سنن النبی» خواندم، همیشه به اسبم سلام میدهم، دستم را بر پیشانیاش میگذارم. نوازشش میکنم، پیشانی اسبم را، چشمانش را، یالش را میبوسم. از او تشکر میکنم و میگویم: اسب! ممنون تو هستم.
کاربر ۲۴۴۱۰۹۴
اگر شما با اسب یا خرتان به سفر رفتید، راه را گم کردید، بیابان بود، وقت نمازتان است و فقط مقدار کمی آب در حدّ وضو گرفتن برایتان مانده، اسب یا خر شما هم تشنه است، میدانید حکمش چیست؟ آب را به اسب یا خرتان برای رفع تشنگیشان بدهید و خودتان برای نماز تیمّم کنید. یعنی فقه ما، دین ما برای حیوان نفس محترمه قائل است.
کاربر ۲۴۴۱۰۹۴
حاجآخوند باتبسم گفت: این مسته خوب خواند وقتی گفت من مست و تو دیوانه! از کجا میدانست که من دیوانه هستم؟ من مستِ دیوانهام یا دیوانه مست؟
حاجآخوند زمزمه کرد:
در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست
ما از آن می زدگانیم که دریا زدهایم
شهاب
دین ما به حرمت انسان و بلکه حیوان هم بسیار اهمیت میدهد.
یک وقتی برای شما گفتم، اگر ما با اسب، یا الاغ یا گاومان در بیابان گم شویم و فقط مقدار کمی آب داشته باشیم و وقت نماز باشد، بایست آب را به حیوان تشنه بدهیم و برای نمازمان تیمّم کنیم.
کاربر ۹۵۹۸۳۶
هدایت نه مردم را دوست داشت و نه خودش را
شهاب
لطف خداوند مثل موجهای دریا، همه ناخالصیها را پاک میکند.
ستاره
ً انسان خردمند و حکیم برای شناخت خداوند، نیازی به معجزه ندارد. انسانهای سطحی و ظاهربیناند که معجزه طلب میکنند.
ستاره
مصیبت بزرگی است بیماری که گمان میکند طبیب است
ستاره
گاهی یک بیت سرنوشت ساز است. یک آیه سرنوشت ساز است.
ستاره
کلید شناخت انسانها چشمان آنها است.
ستاره
آب را آبی ست کو میراندش
روح را روحی ست کو میخواندش
ای تو در کشتی تن رفته به خواب
آب را دیدی نگر در آبِ آب
Hamid rasoolpoor
انسان جنگل است؛ پهناور و پیچیده و سرسبز و سرشار از راز. آغوشی گسترده برای چشمهها و پرندگان و غزالان و گوزنها بر کوه، دامن افکنده است. برخی انسانها مثل تکه چوبی خشکند. اگر سوزانده شوند، گوشهای را گرم نمیکنند. برخی تک درختی خزان زده و نیمه جانند. برخی درختی تناور و برخی مثل جنگلی پایان ناپذیرند. برخی جرقّهاند، دمی میدرخشند و تاریک میشوند. برخی شعله شمعند و تکاپوی اندکی دارند. برخی آتش در جنگلند که با توفان، دامن گستر و عمیق میشوند. انسان خودش را میسازد تا کدام نمونه باشد.
کاربر ۹۵۹۸۳۶
کار شاعر و هنرمند همین است. مرزهای هویت یک ملت را تا افقهای دور دست فرا میبرد. مگر خیام و مولوی چنین نکردهاند؟ شاهنامه هم تیری است که فردوسی از کهکشان جان رنگین خود به سوی افقهای آینده پرتاب کرده است. در روزگار آرش، در جنگ ایران و توران، مرزهای سرزمینی اهمیت بسیار داشت. ممکن است در آینده جهان، این مرزها کمرنگ شوند، اما مرزهای هویت یک ملت، با تلاش هنرمندان و متفکران و صنعتگرانش فرامیرود. شما، هر کدام در زندگی، راوی روایتِ آرشِ جان خودتان باشید. ببینید میخواهید مرزهای روح شما تا کجا باشد؟ پرواز جان شما تا کدام افق باشد؟
کاربر ۹۵۹۸۳۶
حاجآخوند به پدرم گفت: صدای اذان تو انسان را به بهشت میبرد. در کوچه باغهای بهشت گشت و گذار میدهد. صدای تو را اهل آسمان، فرشتگان، پیامبران و امامان، شهیدان و صدیقین میشنوند. صدایت در هستی میماند. این صدایی نیست که خاموش شود. اصلاً صدای اذان، صدای پیوسته همه افقهای جهان است. مگر افق هر منطقه با دیگری تفاوت ندارد؟ وقتی در هر افقی صدای اذان بلند شود، یعنی صدا همیشگی، جاری و پیوسته و پایدار است.
کتابدوست
وقت درو، هنگامی که خوشهای خم میشود و سر و صورت شما را لمس میکند، زبانش زبان محبت و بوسه است. میگوید، خداوند مرا برای تو آفریده است. حال تو به من بگو ببینم، تو را برای که و برای چه آفریده است؟
ستاره
انسان میتواند از مرز زمان و مکان و ملت فراتر برود
ستاره
داستانهای آفرینش بایست مثل تخته پرش باشند و ما را به افقی بالاتر رهنمون شوند؛ ما ز بالاییم و بالا میرویم.
ستاره
کسی که امر ناپسند یا شنیعی را افشا میکند، مثل کسی است که همان عمل را انجامداده است، فلسفهاش مکتوم ماندن گناه است.
ستاره
غزالی باور داشت اگر موسیقی موجب ارتقای روح شود، شنیدنش واجب و اگر موجب انحطاط روح شود، حرام و اگر هیچ نقشی در روح انسان و عالم معنی بازی نکند، مباح است.
ستاره
گر انوشیروان که بزرگمهر را به هند فرستاده بود تا گنجینه حکمت هندوان و برهمنان را برای او بیاورد و آورد، کلیله و دمنه را خوانده و فهمیده بود، در داستانهای کلیله که تمامی بر محور و مدار خرد و اندیشه روایت میشود، تأمل کرده بود، سرنوشت او و ملت ایران و ایران چیز دیگری میشد.
ستاره
اگر به تعبیر قرآن مجید، این شیوه ملکه مسخره کنندگان شود، روزی در میانه میدان استهزا گرفتار میشوند؛ «و حاق بهم ما کانوا به یستهزئون.»
ستاره
در قرآن مجید صفت «حلیم» برای ابراهیم و اسماعیل به کار برده شده است. هیچ پیامبر دیگری با این صفت ستوده نشده است.
ستاره
قربانی در واقع نقطه اوج مراسم حج است. انسان نفس خویش را قربانی میکند و پس از آن به طواف خانه خدا میرود.
ستاره
نام اسحاق، به معنای خوشرو و خندان است؛ خنده خداوند. نام اسماعیل، یعنی کسی که به خداوند گوش میکند؛ «سَمِعَ الله». البته میتوان به شکل مصدری هم خواند «سَمْعُ الله».
ستاره
رؤیا در فرهنگ و نظام واژگانی قرآن به مفهوم یکی از اقسام وحی است.
ستاره
خلیل از «تخلل» گرفته شده است. یعنی خداوند در تمام وجود ابراهیم سریان پیدا کرده بود،
ستاره
حجم
۳۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۳۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان