بریدههایی از کتاب آنتیگون
۳٫۳
(۱۴)
آنتیگون: واقعآ که آدم بدی هستید!
کرئون: آره، طفل من. آدم بدی هستم، باید بد باشم. مسئله قابل بحث این است که آیا باید این کار را انجام داد یا نه. ولی اگر کسی آن را قبول کرد، باید اینطور بکند.
آنتیگون: برای چه این کار را قبول کردید؟
کرئون: یک روز صبح، وقتی پا شدم شاه تب شده بودم... فقط خدا میداند که من به چیز دیگری هم جز این قدرت علاقه داشتم یا نه.
آنتیگون: پس، نباید قبول میکردید!
کرئون: میتوانستم قبول نکنم. فقط یکدفعه حس کردم که مثل کارگری هستم که از کار خویش خودداری کند. و این کار به نظرم شرافتمندانه نیامد و گفتم قبول.
javadazadi
آنتیگون: کرئون بیچاره! با این ناخنهای شکسته و خاکآلود و لکههای کبودی که سربازان تو، روی بازوانم گذاشتهاند، با این همه ترسی که دلم را میریزد، با همه اینها من از تو تواناترم.
کاربر ۳۰۵۱۸۸۳
آنتیگون: بفهمم... از روزی که یادم هست، شماها همه فقط این کلمه ورد زبانتان است. بایستی میفهمیدم که نمیتوان به آب، آب روان و خنک دست زد، چون که پاشویه خیس میشود، به خاک نباید دست زد چون لباس را لک میکند. بایستی میفهمیدم که غذاها را با هم نباید خورد، نباید همه پول توی جیب را به گدای رهگذر داد. نباید دوید، نباید آنقدر در میان باد دوید تا زمین خورد. بایستی میفهمیدم در حال گرما نباید آب خورد، نباید به دلخواه آبتنی کرد، چون ممکن است زود یا دیر باشد! بایستی میفهمیدم. همهاش فهمیدن، من نمیخواهم بفهمم. وقتی پیر شدم خواهم فهمید. (کلامش را به آرامی تمام میکند) اگر پیر شدم، نه حالا.
javadazadi
تراژدی واقعآ تسکیندهنده است، زیرا میدانیم که دیگر امید، این امید چرکین وجود ندارد؛ میدانیم که گرفتار شدهایم، مثل موش به تله افتادیم و آسمان رویمان سنگینی میکند، میدانیم که فقط میتوانیم فریاد بکشیم ـناله سودی ندارد، نه، از شکوه و شکایت سودی حاصل نیستــ باید آنچه گفتنی است و تاکنون بر زبان نیاوردهایم و شاید هنوز هم از آن بیخبریم، هر چه رساتر بیان بداریم. و آن هم برای هیچ: فقط برای اینکه به خود گفته باشیم، برای اینکه به خود حالی کرده باشیم. در درام، مبارزه میکنیم زیرا امید به نجات داریم. این احمقانه است، سودپرستی است. در تراژدی این رایگان است. برای شاهان است. و خلاصه، کوشش بیهوده است!
javadazadi
آنتیگون: نه، شما گفتهاید قبول. حالا دیگر باید دائمآ تقاص پس بدهید!
کاربر ۳۰۵۱۸۸۳
آنتیگون: شما پادشاهید، به همه کاری قادرید، اما در این مورد، هیچ کاری از شما ساخته نیست.
کرئون: اینطور خیال میکنی؟
آنتیگون: بله، نه میتوانید من را نجات بدهید و نه متقاعدم بکنید.
کرئون: خودخواه از خودراضی! بچه اودیپ!
آنتیگون: فقط میتوانید دستور دهید مرا بکشند.
کرئون: و اگر دستور بدهم شکنجهات بکنند؟
آنتیگون: برای چه؟ برای اینکه گریه بکنم، تقاضای عفو بکنم، برای اینکه قسم بخورم که دیگر نمیکنم و وقتی خلاص شدم، کارم را از سر بگیرم؟
willow
حجم
۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان