- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب شهری در آسمان
- بریدهها

بریدههایی از کتاب شهری در آسمان
۳٫۶
(۷)
پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
•° زهــــرا °•
این شهر دروازهای در زمین داشت و دروازهای دیگر در آسمان. و تو در جستوجوی دروازهٔ آسمانی شهر بودی که به کربلا باز میشد و جز مردانِ مرد را به آن راه نمیدادند.
زهرا😎
چه میجویی؟ لوحی محفوظ که همهٔ آنچه را که گذشته است بر تو عرضه دارد؟ این لوح هست، اما تو که چشم دیدن و گوش شنیدن نداری.
زهرا😎
پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
زهرا😎
خرمشهر شقایقی خونرنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد... داغ شهادت
Akbar Aghaii
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست، اما پرندهٔ عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند
Akbar Aghaii
روی تابلوی ورودی شهر نوشته است: «کوچههای این شهر به خون شهدا آغشته است، با وضو وارد شوید.»
Akbar Aghaii
شایستگان آناناند که قلبشان را عشق تا آنجا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد.
امیرمحمد ططری راد
زمان، بادی است که میوزد؛ هم هست و هم نیست. آنان را که ریشه در خاک استوار دارند از طوفان هراسی نیست.
reyhan
آنان را که ریشه در خاک استوار دارند از طوفان هراسی نیست.
Akbar Aghaii
دیدم که جنگ بر پا شده است تا از این خاک دروازهای به کربلا باز شود و مردترین مردان در حسرت قافلهٔ عشق نمانند... و چنین شد.
Akbar Aghaii
راز خون را جز شهدا در نمییابند. گردش خون در رگهای زندگی شیرین است، اما ریختنِ آن در پای محبوب شیرینتر است و نگو شیرینتر، بگو بسیار بسیار شیرینتر
Akbar Aghaii
ای شهید، ای آن که بر کرانهٔ ازلی و ابدی وجود برنشستهای، دستی برآر و ما قبرستاننشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.
Akbar Aghaii
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست، اما پرندهٔ عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟
امیرمحمد ططری راد
راز خون در آنجاست که همهٔ حیات به خون وابسته است. اگر خون یعنی همهٔ حیات و از ترک این وابستگی دشوارتر هیچ نیست، پس بیشترین از آنِ کسی است که دست به دشوارترین عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب، خود را به کسی میبخشد که این راز را دریابد. و آن کس که لذت این سوختن را چشید، در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هیچ نمییابد.
امیرمحمد ططری راد
ای شهید، ای آن که بر کرانهٔ ازلی و ابدی وجود برنشستهای، دستی برآر و ما قبرستاننشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.
امیرمحمد ططری راد
پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
reyhan
پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
Akbar Aghaii
جز پروانگانِ بیپروای عشق، کسی جرأت بال سپردن به شعلهٔ این شمع را ندارد
Akbar Aghaii
یکی از بچههای سرگروه اومد طرفم. گریه میکرد، میگفت: «محمد ما چیکار کنیم؟ ما هیچکس رو نداریم، بچهها دارن از بین میرَن.» من بغلش کردم، گفتم: «نه، ما خدا رو داریم، ما امام رو داریم. مطمئن باشید که ما پیروزیم. مسئله این نیست که بچهها از بین برن، مسئله اینه که مکتب باقی بمونه.»
Akbar Aghaii
مسجد جامع، همهٔ خرمشهر بود.
Akbar Aghaii
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۶,۱۵۰
تومان