چه دورغهایی که به خاطر عشق نمیگوییم. خدایان خودشان ببخشند
Mina Dhb
شاید هم برادرم سر شما را به من هدیه داد
Mina Dhb
«این درس را یاد بگیر برن. کسی که به جادو تکیه کند مثل کسی است که با شمشیر شیشهای میجنگد
Mina Dhb
«شایستهترین شوالیه هم نمیتواند یک پادشاه را از حماقت خودش نجات بدهد.
Book
«ترس عمیقتر از شمشیر میبرد.»
Book
پاهای خرد شده بهبود مییابند اما زخمهای خیانت چرک میکنند و روح را به نابودی میکشانند.
Book
چه دورغهایی که به خاطر عشق نمیگوییم.
Book
«کلمات دروغ گفتند. چشمها و بازو حقیقت را فریاد میزدند. اما تو ندیدی.»
Book
تنها کاری که لازم است باز کردن چشمهاست. قلب دروغ میگوید مغز فریبمان میدهد اما چشمها حقیقت را میبینند.
Book
«حماقت و ناامیدی گاهی قابل تشخیص از هم نیستند.»
Book
خنده، ترس را مسموم میکند.
Book
با این همه دیر یا زود در زندگی هر انسانی روزی میرسد که دیگر آسان نیست. روزی که باید انتخاب کند.
Book
فاصلهٔ عقل و جنون چقدر است؟
Book
اما انگار مروز زمان شیرهٔ حافظه را میمکد. حتا برای کسانی هم که سوگند خورده بود هرگز فراموششان نکند.
کاربر ۵۸۳۶۸۱۶
«دشمن مرده چیز قشنگی است.»
Book
هیچ وقت ترست را نشان نده.
Book
انگار مروز زمان شیرهٔ حافظه را میمکد.
Book
هر چقدر هم محکم روی میخی بکوبی در قلع و آهن فرو نمیرود. اما به این معنی نیست که قلع بیفایده است.
Book
«زندگی ترانه نیست. دختر شیرین. متأسفانه روزی متوجه این خواهی شد.»
Book
چقدر فاصلهٔ شکست و پیروزی و مرگ و زندگی کم بود. تقریبا هیچ بود.
Book
تیریون برای اینکه مطمئن شود، یکبار از او خواسته بود زبانش را درآورد و بعد گفته بود «بدون شک زبان است. باید طرز استفادهاش را یاد بگیری.»
Book
ترس میتواند ذهن انسان را بههم بریزد و افکار عجیبی ایجاد کند.
Book
آدمها ترجیح میدهند واقعیتهای تلخ را انکار کنند تا با آن روبهرو شوند.
Book
باید همیشه حقایق تلخ را در ذهنت نگه داری.
Book