بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بردپیت سیاه | طاقچه
تصویر جلد کتاب بردپیت سیاه

بریده‌هایی از کتاب بردپیت سیاه

انتشارات:نشر سنگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۱۰ رأی
۳٫۳
(۱۰)
راست می‌گویند آدم هرچه دارد از پَر قُنداقش دارد. دیروزِ آدم است که امروز و فردایش را می‌سازد.
M.Taha
اعتراف به نقاط تاریک روح، پشت دیواری که کشیشی برای شنیدنش نباشد، تحسین‌برانگیز نیست. شبیه خوردن یک فنجان چای شب‌مانده است که لِردش لبهٔ لیوان حلقه زده باشد، چندش‌آور است. اعتراف گرچه سخت، اما باید موجز و کوتاه، بدون حاشیه باشد. یک کلمه: پشیمانم.
Narjesbn
جایی خوانده بودم هر آدمی اگر تمامش عقرب نباشد، حتماً یک نیمه‌اش عقرب است. فرصت پیدا کند نیشش را می‌زند.
Narjesbn
تُف به این زندگی که برای آن‌چه به سرِ ما می‌آورد توضیح نمی‌دهد. حتی صبر نمی‌کند جای زخم‌هایت را لیس بزنی تا کمی آرام بگیری.
Narjesbn
خاطرات لخت و برهنه سر دیوار نشسته‌اند و پای‌شان را تکان‌تکان می‌دهند. از دور که تو را می‌بینند، جست می‌زنند و دنبالت راه می‌افتند. حواست نباشد لِنگ می‌بندند و زمینت می‌زنند. این‌جا زندان خاطرات است و تو محکومی به ابد در این زندان.
Narjesbn
تا آن‌جا که دستم رسید بیخ شلاق را چیدم و پرت سطل پلاستیکی قرمز کردم. چشم‌هایم را بستم. نفس عمیقی کشیدم. انگار تارها بیخ گلویم را بسته بودند. موها تاریخ‌نگارند، سوار قالیچهٔ سلیمانت می‌کنند و می‌برند به ناکجا. از جایی که پیچ خوردند. آویزان شدند تا جایِ دستی که حلقه نماند دور کمر. گاهی باید از بیخ بریدشان. به نیت ریشه‌کنیِ خاطرات هرز.
Narjesbn

حجم

۱۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۱۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد