بریدههایی از کتاب پس از پیامبر
۴٫۷
(۷)
در منابع اهل سنّت نیز این خطبه به طُرُق گوناگون نقل شده است؛ علامه امینی، در کتاب الغدیر ۲۸ سند را از دورههای زمانی مختلف نقل میکند که این خطبه را آوردهاند. اطلاعاتی که این عالم منصف گرد آورده در نوع خود ستودنی است.
سیّد جواد
نتیجه بررسیها درخصوص سند این خطبه نشان میدهد قبل از آنکه سید به گردآوری نهجالبلاغه بپردازد، این سخن در منابع پیشین آمده است. برای مثال شیخ مفید در کتاب الارشاد، این خطبه را به شکل کامل نقل میکند. ایشان همچنین کتابی به نام الجَمَل دارد که در آن درباره جنگ جمل سخن میراند. در آنجا مرحوم شیخ این عبارت را در وصف خطبه شقشقیه میآورد:
«فَهِی أَشْهَرُ مِنْ أَنْ نَدُلَّ عَلَیهَا وَ نَتَحَمَّلَلِثُبُوتِهَا» .
خطبه شقشقیه مشهورتر از آن است که ما بر آن، دلالت کنیم و دلیلی برای ثبوت آن بیاوریم.
سیّد جواد
دلیل نامیدن این جماعت به اصحاب جمل نیز آن بود که در این واقعه، عایشه را بر شتری سوار کردند و به صحنه جنگ آوردند.
سیّد جواد
عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه اقامت داشت. به او خبر دادند که پس از عثمان مردم با طلحه بیعت کردهاند. عایشه از این خبر بسیار شادمان شد و گفت کار مبارکی است. اما بلافاصله خبر تکذیب شد و گفتند که مردم با علی بن ابیطالب علیه السلام بیعت کردهاند. عایشه گفت اگر آسمان بر زمین میآمد، برایم گواراتر از این خبر بود.
سیّد جواد
کدام زمان بود که در مقایسه من با نخستین آنان (ابوبکر، و برتری من) شک و تردید وجود داشته باشد، تا چه رسد به این که مرا همسنگ امثال اینها (اعضای شورا) قرار دهند؛ ولی من (به خاطر مصالح اسلام با آنها هماهنگی کردم) هنگامی که پایین آمدند، پایین آمدم و هنگامی که پرواز کردند، پرواز کردم.
جواد
خطبه شقشقیه امام علی علیه السلام درحقیقت جامعترین، دقیقترین و در عین حال موجزترین تصویری است که شاهد عینی تمام آن لحظات حساس تاریخ را ارائه میدهد
F313
از مهمترین خطبههای نهجالبلاغه، خطبه سوم است که آن را به نام «شِقشِقیه» میشناسند. واژه «شِقْشِقِیَّۀ» از کلمه «شِقْشِقَۀ» مشتق شده و در لغت به حالت خاصی در شتر اطلاق میشود که در هنگام هیجان این حیوان رخ میدهد. وقتی شتر به این حالت دچار میشود، پوستهمانندی از دهان او بیرون میزند که حالت متورم دارد. وقتی هیجان حیوان به پایان میرسد، این زائده متورم نیز فرو میرود. به دنبال این معنای اولیه، این واژه را درباره خطیبان و سخنرانان که سخنانشان گاه چون شعلهای ناگهانی افروخته میشود و لهیب آن برون میآید نیز به کار میبرند.
F313
علامه امینی، در کتاب الغدیر ۲۸ سند را از دورههای زمانی مختلف نقل میکند که این خطبه را آوردهاند.
F313
ولی هنگامی که قیام به امر خلافت کردم، جمعی پیمان خود را شکستند و گروهی (به بهانههای واهی سر از اطاعتم پیچیدند و از دین خدا بیرون پریدند و دسته دیگری راه ظلم و طغیان را پیش گرفتند و از اطاعت حق سربر تافتند.
جواد
امام در ادامه سخن پرده را به کناری میزند و ریشه تمام آنچه را از ابتدای خلافت ایشان گذشته بازگو میکند: «وَ لَکنَّهُمْ حَلِیتِ الدُّنْیا فِی أَعْینِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا» (ولی زرق و برق دنیا چشمشان را خیره کرده و زینتش آنها را فریفته بود) ؛ واژه «رَاقَ» از ریشه «رَوْقَۀ» به معنای جمال و جلوه فراوان است. قسمت جلوی خانه را رواق میگویند که در باب ساختمانهای باشکوه به کار میرود.
جواد
تعابیر امیرالمؤمنین علیه السلام در اینجا و بسیاری موارد مشابه به گونهای است که ممکن است مخاطب گمان کند امام در حال خودستایی است و فضایل خود را به شکلی اغراقآمیز مطرح میکند. اما باید دقت کرد که این شبهه در باب کسی مطرح است که درگیر منیت و نفسانیت باشد؛ قطعاً امام علی علیه السلام در چنین مقامی نیست. در وجود امیرالمؤمنین علیه السلام خودی وجود ندارد که بخواهد آن را بستاید و بزرگ جلوه دهد.
آنچه در اینجا میبینیم بیان کار خداست با عبد خویش؛ همان که قرآن خطاب به نبی رحمت صلی الله علیه و آله میگوید:
«وَ أَمَّا بِنِعْمَۀِ رَبِّک فَحَدِّثْ».
منتظر طلوع
«انْظُرْ إِلَی مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَی مَنْ قَالَ» .
بنگر چه میگوید و نگاه مکن چه کسی میگوید.
ⓈⒶⓂⒶⓃ
«فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذیً وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً» (به همین دلیل شکیبایی پیشه کردم (نه شکیبایی آمیخته با آرامش خاطر، بلکه) در حالی که گویی در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلویم را گرفته بود). واژه «قَذی» به معنای خاشاک و «شَجی» به معنای استخوانی است که در گلو گیر کرده است. امام میفرماید: پس من صبر کردم در حالی که گویا خاشاک در چشم و استخوان در گلویم مانده بود. به تعبیر دیگر، نه چشم دیدن این ماجرا وجود داشت و نه لذتی در خوردن و نوشیدن و نفس کشیدن باقی مانده بود.
منتظر طلوع
امام میدانست که یهود یا مشرکان خفته و بیدار میآیند تا پس از پیامبر سفره اسلام را به طور کامل برچینند.
کسی مانند امیرالمؤمنین علیه السلام هرگز به جایگاه شخصی خود فکر نمیکند. آنچه تمام اندیشه او را به خود مشغول کرده مصلحت دین خدا و خلق اوست
منتظر طلوع
سیل خروشان (علم و فضیلت) از دامنه کوهسارِ وجودم پیوسته جاری است و مرغ (دورپرواز اندیشه) به قله (وجود) من نمیرسد.
ⓈⒶⓂⒶⓃ
این افراد اهل این نبودند که علی علیه السلام را ولی خود بدانند و او را برتر از خود بنشانند. آنها حب جاه داشتند و این برتریجویی مصداق همان زینت دنیاست که امام از آن یاد میکند. این جمله را برخی گفتهاند که:
«آخر ما یخرج من قلوب الصدیقین حب الرّئاسۀ» .
آخرین چیزی که از دلهای صدیقین خارج میشود حب ریاست است.
جلوه دنیا همیشه پولدوستی یا شهوتپرستی یا شکمبارگی نیست؛ بلکه گاه به شکل حب جاه و قدرتطلبی بروز میکند؛ چنان که خوارج با آن درجه از تقید به مسائل مذهبی به جایی رسیدند که چنین واکنشی را در برابر شخصیت باعظمت امام علی علیه السلام نشان دادند و در پایان هم سرنوشتی بسیار تلخ و اندوهناک پیدا کردند.
منتظر طلوع
«سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» .
از من بپرسید قبل از آنکه از میان شما بروم.
ⓈⒶⓂⒶⓃ
حجم
۱۲۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱۲۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰۵۰%
تومان