بریدههایی از کتاب سه دقیقه در قیامت
۴٫۵
(۴۶۹۵)
در دوران کودکی راهی مشهد بودیم. ماشین جوش آورد و در کنار روستایی متوقف شدیم. راننده ظرف آبی را به من داده و گفت که برو و از آن چشمهای که در آن نزدیکی بود آب بیاور. من ظرف را آب کردم ولی برای من که بچه بودم حمل آن سنگین بود. در راه تصمیم گرفتم کمی از آب ظرف را خالی کنم تا سبکتر شود. چشمم به درختی افتاد که به تنهائی در زمینی خشک روئیده بود. راهم را دور کرده و آب را پای درخت خالی کردم. در مرور زندگیم چنان به خاطر این کارم مورد تشویق قرار گرفتم که باورکردنی نبود! گویی تمام ارواح به خاطر این عملم به من افتخار میکردند! به من نشان دادند که این عمل من ارزش بسیاری داشته زیرا خالصانه انجام شده.
melodious_78
جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر کن که بیت المال برگردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب میکردی!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
امام حسین (ع) میفرماید: برترین اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل مؤمن است؛ البته از طریقی که گناه در آن نباشد
زهــــرا
در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته.
شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد.
کتابخوان70
پیامبر (ص) که میفرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمیرسد.
H.H.
به جوان پشت میز اشاره کردم و گفتم: چکار میتوانم بکنم که من هم توفیق شهادت داشته باشم.
او هم اشاره کرد و گفت: در زمان غیبت امام عصر (عج) زعامت و رهبری شیعه با ولی فقیه است. پرچم اسلام به دست اوست.
smhadi70
«خدای والا میفرماید: وقتی بنده من کار نیکی اراده کند و نکند (یا نتواند انجام دهد) آن را یک کار نیک برای وی ثبت میکنم...»
زهــــرا
اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان، یک چنین خیراتی را از دست میدهد، پس ما که هر روز و هرشب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت؟! ما که به راحتی پشت سر مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هرچه میخواهیم میگوییم...
Farshid Savadkouhi
خدایا نکند مرگ ما شهادت نباشد.
حــق پرســت
بالای سمت چپ صفحه اول، با خطی درشت نوشته شده بود:
«۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز»
از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟
گفت: سن بلوغ شماست. شما دقیقاً در این تاریخ به بلوغ رسیدی.
توی ذهنم بود که این تاریخ، یکسال از پانزده سال قمری کمتر است. اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانههای بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
بعد از اینکه انسان از گناهی توبه میکند و دیگر سمتش نمیرود، گناهانی که قبلاً مرتکب شده کاملاً از اعمالش حذف میشود.
کاربر ۱۶۵۴۳۱۸
هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آنها جدی جدی نوشته بودند!
neda
با عمر خود چه کردهای؟
sh
پیامبر (ص) فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد، نمازهای پنج گانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا میرود، نمازهای پنج گانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی میشود، نمازهای پنجگانه میباشد.
زهــــرا
نکته دیگری که شاهد بودم اینکه؛ هرچه به سنین بالاتر میرسیدم، ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئتها در نامه عملم میدیدم! به جوانی که پشت میز نشسته بود گفتم: در این روزها من همگی نمازهایم را به جماعت خواندم. من در این شبها هیئت رفتهام. چرا اینها در نامه عملم نیست؟
رو به من کرد و گفت: خوب نگاه کن. هر چه سن و سالت بیشتر میشد، ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد میشد. اوایل خالصانه به مسجد و هیئت میرفتی اما بعدها، مسجد میرفتی تا تو را ببینند. هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند چرا نیامدی! اگر واقعاً برای خدا بود، چرا به فلان مسجد یا هیئت که دوستانت نبودند نمیرفتی؟
عباس
شهید نیری در نامهای که در کتاب عارفانه چاپ شده میگوید: اگر چند روز گناه نکنید، شگفتیها را در خواب میبینید. و اگر به چهل روز برسد در بیداری خواهید دید. که البته برای چهل روز، روایت معتبر داریم.
وحید
صلوات، واقعاً ذکر و دعای معجزهگری است. آنقدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم.
|قافیه باران|
البته این نکته را باید ذکر کنم، به من گفته که صدقات، صلهرحم، نمازجماعت و زیارت اهلبیت: و حضور در جلسات دینی و هر کاری که خالصانه برای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عمرت حساب نشده و باعث طولانیشدن عمر میگردد.
کتابخوان70
جوان پشت میز، وقتی عشق و علاقه من را به شهادت دید جملهای بیان کرد که خیلی برایم عجیب بود. او گفت: «اگر علاقمند باشی و برای شما شهادت نوشته باشند، هر نگاه حرامی که شما داشته باشید، شش ماه شهادت شما را به عقب میاندازد ...»
کتابخوار
وای به حال افرادی که سالها عبادت کردهاند اما حقالناس را مراعات نکردند.
اما این را هم بدان، اگر کسی در زمینه حقالناس به شما بدهکار بود و او را در دنیا ببخشی، ده برابر آن در نامهٔ عملت ثبت میشود. اما اگر به برزخ کشیده شود، همان مقدار خواهد بود.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
من دقت کردم که برخی گناهانی که مرتکب شده بودم در کتاب اعمالم نیست! آنجا رحمت خدا را به خوبی حس کردم.
بعد از اینکه انسان از گناهی توبه میکند و دیگر سمتش نمیرود، گناهانی که قبلاً مرتکب شده کاملاً از اعمالش حذف میشود.
fateme_seyed
یاد حدیث نورانی امام صادق (ع) افتادم که فرمودند: هرکس یک حاجت برادر مؤمن خود را برآورده کند، خداوند در قیامت، صد هزار حاجت او را برآورده کند که یکی از آنها بهشت است و دیگر آنکه خویشان او را به بهشت بفرستد.
زیـ نب
دو سال نمازی که بیشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذیت و آزار یک مؤمن!
اینجا بود که یاد حدیث امام صادق (ع) افتادم که فرمودند: حرمت مؤمن حتی از کعبه بالاتر است.
زهرا
آدم خوبی بود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پشت میز گفتم: درسته ایشون آدم خوبی بوده، اما من همینطوری از ایشون نمیگذرم. دست من خالیه. هر چه میتوانی ازش بگیر.
تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم «هر کسی (در روز جزا برای خودش) گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد.»
جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک وقف انجام داده که خیلی بابرکت بوده و ثواب زیادی برایش میآید.
او یک حسینیه را در شهرستان شما، خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده میکنند. اگر بخواهی ثواب کل حسینیهاش را از او میگیرم و در نامه عمل شما میگذارم تا او را ببخشی. با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت؟!
fateme_seyed
یکباره جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله (ع) پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی میشود.
باتعجب گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی میماند.
MOHA
جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا ارزشی ندارد. کاری که غیر خدا در آن شریک باشد به درد همان شریک میخورد
کاربر ۲۱۶۳۶۵۴
اما یکی از مواردی که مردم نسبتاً به آن دقت کمتری دارند، حقالله است. میگویند دست خداست و انشاءالله خداوند از تقصیرات ما میگذرد. حقالناس هم که مشخص است. اما در مورد حق النفس یعنی حق بدن، تقریباً حساسیتی بین مردم دیده نمیشود! گویی حق بدن را هم خدا بخشیده!
اما در آن لحظات وانفسا، موردی را در پروندهام دیدم که مربوط به حق بدن (حق النفس) میشد.
hoda
جواد با اصرار از من سؤال میکرد و من جواب میدادم.
در آخر گفت: چه چیزی بیش از همه در آنطرف به درد ما میخورد؟
گفتم بعد از اهمیت به نماز، با نیت الهی و خالصانه، هر چه میتوانید برای خدا و بندگان خدا کار کنید.
محمود
با عمر خود چه کردهای؟
حــق پرســت
صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! باعصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا اینها محو شد. مگه من این کارهای خوب رو نکردم؟
گفت: بله درسته، اما همان روز غیبت یکی از دوستانت رو کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
باعصبانیت گفتم: چرا؟ چرا همه اعمال من؟
او هم غیر مستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر (ص) که میفرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمیرسد.
fateme_seyed
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان