بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خود ناشناخته؛ فرد در جامعه امروزی | طاقچه
تصویر جلد کتاب خود ناشناخته؛ فرد در جامعه امروزی

بریده‌هایی از کتاب خود ناشناخته؛ فرد در جامعه امروزی

انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۵از ۲۰ رأی
۲٫۵
(۲۰)
وقتی هم که دیکتاتور بر گرده مردم سوار شد دیگر آن سخنان پیشین از یادش می‌رود. آن سخنان برای موقعی بوده که در کلبه خود زندگی می‌کرده است. «آنطوری که آدمی در یک کلبه محقر فکر می‌کند در کاخ‌های عالی فکر نمی‌کند.»
MAHDI
دیکتاتورها و تورانیان (جباران) میل دارند که همه مردم مساوی باشند و آن هم نه اینکه سرفراز و مساوی بلکه پست و مساوی. و اگر اطرافیان آنها هم قدرتی دارند نباید به شکل شخصیت قدرتمند باشند، بلکه به شکل نوکران قدرتمند باشند. شخصیت باید از میان برود. همه بی شخصیت باشند کسی نباشد که سرش به تنش بیرزد.
The Hat
سپردن قدرت به دست یک نفر و یا چند نفر خطر بسیار دارد و نتیجه‌ای جز فساد به بر نخواهد داشت. به‌طوری که همیشه می‌گفته‌اند: «قدرت به سوی فساد روی دارد، قدرت مطلق به سوی فساد مطلق است»
The Hat
«دولت‌ها هدف دیگری ندارند جز اینکه به وسیله وضع مالیات‌ها هر روز بیشتر مردم را آنچنان بینوا و بی‌چیز گردانند که فقط گرفتار مایحتاج روزمره خود بوده و توانایی و فرصت مخالفت و توطئه برضد دولت‌ها را نداشته باشند» .
The Hat
هیتلر می‌گفت: «تنها وسیله‌ای که می‌تواند به آسانی بر عقل و خردمندی چیره گردد وحشت و ترور است» . (۳۳) و باز می‌گفت: «عامل باورکردن یک دروغی بسته به بزرگی و کوچکی آن می‌باشد... بنابراین توده‌های انبوه مردم خیلی آسانتر دروغ‌های بزرگ را باور می‌کنند تا دروغ‌های کوچک» (۳۴) بدبختانه و یا خوشبختانه فاشیزم بی‌باک‌تر از کمونیزم بوده و هست: «اهمیتی ندارد که فتح کنیم یا نه، برای اینکه ملتی را به عظمت رساند باید او را به میدان جنگ فرستاد. گو اینکه از این کار دست و پای آن را در پوست گردو بگذاریم.
Meloy G
رهبری که حرف آخر با اوست و جز او کسی پشیزی ارزش ندارد فاشیزم است.
پویا پانا
ضروری‌ترین چیزها در اصلاح جامعه انتقاد و خرده‌گیری از خود است.
پویا پانا
هزاران هزار صفر را که کنارِ هم بگذاری نتیجه همان صفر یعنی هیچ است. آری، همه چیز بستگی به ارزش افرادی دارد که دور هم جمع شده و آن چیز را ساخته‌اند. اما کوته‌فکری که عادت عصر ما شده و سرنوشت ما را تعیین می‌کند باعث آن شده است که ما فقط به انبوهی افراد و سازمان‌های توده‌ای و تلمبار فکر می‌کنیم و فقط عاملی اصلی و مهم که می‌شناسیم عدد است.
پویا پانا
«به مرد نیک و مرد شریر اختیار بدهیم که هرچه خواستند بکنند. سپس اعمال آنها را در نظر بگیریم و ببینیم شهوت آنها را به کجا خواهد کشانید. دیری نمی‌گذرد که به آدم خوب در همان طریقی که مرد شریر طی طریق کرده است برخورد می‌کنیم که به طبیعت از «خوی تجاوز به دیگری که در همه افراد بشر طبیعی است و به‌عنوان خیر آن را دنبال می‌کند و فقط به زور قانون از آن می‌توان جلوگیری کرد» در آن گمراه شده است»
Dexter
«قدرت به سوی فساد روی دارد، قدرت مطلق به سوی فساد مطلق است»
Dexter
یک رخ دیگری از دولت‌پرستی و اجتماع افراد به شکل توده‌های انبوه به دور یک رهبر، رهبری که حرف آخر با اوست و جز او کسی پشیزی ارزش ندارد فاشیزم است. ریبن‌ترپ (درباره هیتلر) چنین می‌گفت: «همیشه حق با رهبر است.» (۳۱) موسولینی می‌گفت: «همه چیز برای دولت. چیزی خارج از دولت و برخلاف دولت نباید باشد» و باز می‌گفت: «ما جسد گندیده «آزادی» را در گور کرده‌ایم.»
Meloy G
هنوز مردم دنیا به خصوص آنها که قدرت اجرایی در دست دارند آن‌قدر سرگرم افسانه‌ای که خود برای خود ساخته‌اند می‌باشند که نمی‌توانند متوجه باشند که این انبوه ساختن توده‌ها، این بی‌اعتنایی به تربیت روحی و معنوی افراد مردم، چه آشی برای آنها خواهد پخت. تنها امیدی که می‌توان داشت باز به همان شیفتگان راه آزادی، به همان عاشقان حق و حقیقت ـ آنهایی که از دروغ متنفرند ـ می‌باشد.
Meloy G
دولت‌ها خود را چنان نشان می‌دهند که گویا وجود خارجی داشته و همه‌چیز را آنها انجام می‌دهند. در حقیقت دولت چیزی انجام نمی‌دهد، بلکه نام دولت سرپوشی است بر روی مقاصد عده‌ای که آن دستگاه را در دست دارند.
پویا پانا
اگر در دین‌ها ترس از خدا وجود دارد، در دولت‌های دیکتاتوری که رهبران آنها خود را جانشین قدرت خدایی می‌دانند رعب و وحشت را پایه فرمانروایی خویشتن قرار داده‌اند.
پویا پانا
مرا نه خوش‌بینی بیش از اندازه تحریک می‌کند و نه عشق به آرمان‌های عالی. بلکه همه حواس من متوجه خوشبختی و سرنوشت فرد فرد انسان‌ها است.
پویا پانا
«قدرت به سوی فساد روی دارد، قدرت مطلق به سوی فساد مطلق است» . (۳)
پویا پانا
دیکتاتورها و تورانیان (جباران) میل دارند که همه مردم مساوی باشند و آن هم نه اینکه سرفراز و مساوی بلکه پست و مساوی. و اگر اطرافیان آنها هم قدرتی دارند نباید به شکل شخصیت قدرتمند باشند، بلکه به شکل نوکران قدرتمند باشند. شخصیت باید از میان برود. همه بی شخصیت باشند کسی نباشد که سرش به تنش بیرزد.
پویا پانا
دریغا که پس از کمی که گذشت و این نشئه از سر آنها پرید، این آدمی که خود را فقط جزیی از اجزای یک توده فرض کرده و قدرت خود را در قدرت آن توده می‌داند، همین که اجتماعی انبوه‌تر و توده‌ای بزرگ‌تر با شعارهایی پرسروصداتر دید فورا به سوی آن کشیده می‌شود. اما اگر فردی با خدای خود ارتباط داشته و بر روی پای خود ایستاده باشد، همین روحیه و وضع بهترین نگهبان برای او در مقابل نفوذهای مخرب توده و جلب و جذب به سوی آنهاست. آیا عیسی (ع) پیروان خود را در اثر تظاهرات و متینگ تشکیل دادن‌ها به‌دست می‌آورد؟ آیا از میان آن پنج هزار نفری که آنها را نان داد۱۳ کسی پیدا شد که با مردم دیگر همصدا نشده و فریاد نزند: به دارش بکشید؟ حتی آن‌کس را که لقب پتر۱۴ (صخره سنگ) داده بودند به لرزه شک درنیفتاده بود؟ آیا مسیح (ع) و پولس مقدس نمونه‌هایی نمی‌باشند که روی روشندلی‌های خود و با اطمینان به ایمان خویش، بدون توجه به رد و قبول خلق، راه خویش را دنبال کرده‌اند؟
Javad Azar
مردم با دلخوشی به سازمان‌دادن‌ها و اعتقاد بر این که فقط ــ آری فقط ــ کارهای دسته‌جمعی و توده‌ای نوشداروی همه دردهاست، پرداخته؛ بدون اینکه کمترین توجهی به این حقیقت و واقعیت داشته باشند که هر اندازه قدرت این اجتماعات بیشتر شود برای سجایا و اخلاق بیشتر خطرناک است. نیرویی که از یک توده و اجتماعی که از خود چیزی ندارد، چون به حرکت درآید خواه‌ناخواه دارای یک جلودار، یک بلندگو، خواهد شد و همین که او پیش افتاد، او بنا به حساب‌هایی که پیش خود می‌کند خود را رهبر، منجی، پیشوا قلمداد کرده و در موقع موقعش از هیچ کاری رویگردان نیست.
رضا عابدیان
«دولت‌ها هدف دیگری ندارند جز اینکه به وسیله وضع مالیات‌ها هر روز بیشتر مردم را آنچنان بینوا و بی‌چیز گردانند که فقط گرفتار مایحتاج روزمره خود بوده و توانایی و فرصت مخالفت و توطئه برضد دولت‌ها را نداشته باشند»
zeynab
خوشبختی و سعادت، تعادل روحی و بامعنی بودن زندگی، اینها و همه چیزهای دیگر، از راه تلاش فردفرد مردم به وجود می‌آید، نه از راه دولت‌ها که از یک طرف چیزی جز قراردادی که افراد مستقل و آزاد به دور آن فراهم می‌آیند نخواهد بود؛ و از طرف دیگر وجود دولت‌ها، و قدرتمندی آنها همیشه باعث ضعف افراد بوده و هرچه قدرت آنها بیشتر شود خطر از کار افتادن شخصیت افراد و تحت فشار قرارگرفتن آنها بیشتر می‌شود.
zeynab
همانطوری که اعتقاداتی به آسانی و بدون زحمت به‌دست آید، همین که کمی فکر و اندیشه به کار رود، یا باد ملایم مخالفی بر آنها بوزد، به آسانی از دست می‌روند، خواه ناخواه میان اعتقادات و اطلاعات علمی مردم برخوردی روی می‌دهد. آن اعتقاداتی که رویدادهای زندگی آنها را ریشه‌دار نکرده باشد دربرابر استدلال‌های علمی مقاومت و پایداری نخواهند کرد. چرا که اعتقاد به تنهایی نمی‌تواند برای ما اطمینان‌های قلبی ایجاد کند. آنجا که این اطمینان‌های قلبی وجود نداشته باشد اعتقادات ما، گو اینکه، موهبت خدایی هم باشد پایدار نمی‌ماند.
پویا پانا
اگر آزادی و خودمختاری از آرزوهای قلبی بسیاری از افراد بشر نمی‌بود به‌سختی می‌توان باور کرد که بشریت می‌توانست از سختی پایمال و هجوم دسته‌ها و توده‌های انبوه و فشارهای اجتماعات جان سالم به‌در برد.
Javad Azar
طبعا چنین تلاش در مورد آن روحانی که راهنمای روحانی و به اصطلاح «آرامش‌بخش روحی» مردم است نیز صدق می‌کند، مگر آنکه آن روحانی تنها سعیش در این باشد که هرچه بیشتر مردم را در گروه خود جمع‌آوری کند و دیگر به تربیت روحی فردفرد آنها کاری نداشته باشد. این موضوع به این معنی است که هنگامی که رهبران روحانی فقط به تلمبارشدن توده‌های معتقدین به دور هم قناعت می‌ورزند، حقِّ فرد در زندگی پایمال شده و خود فرد در آن اجتماع خرد شده و مضمحل می‌گردد. اما اگر از سنّت‌های مذهبی به شکل سرمشق و نمونه‌هایی که برای تربیت روحی مردم گذارده شده استفاده شود، آن وقت است که ما دست فرد را گرفته و بر پای داشته‌ایم. مثلاً هرگاه از حضرت مسیح (ع) و زندگی او به عنوان یک فرد نمونه کامل و آرمانی استفاده شود که مردم در این راه با توانایی خود، گو اینکه کم باشد، و در محیط خود، اگرچه کوچک باشد، بکوشند. آنجاست که از مذهب و صاحب مذهب نتیجه گرفته شده است. اما امروزه چقدر از مردم در این راه‌اند، داوری آن را به خود مردم وامی‌گذارم.
Javad Azar
در این عصری که ما در آن هستیم؛ آن‌قدر گوش مردم از این جار و جنجال‌های تبلیغاتی: اندرزهای اجتماعی، راهنمایی‌های دلسوزانه پر شده که روح آنها را به عصیان آورده است؛ در مورد بیمار خود برای یک دفعه هم که شده باید او را راحت بگذاریم. و از این نوع «بایستی‌ها» و «بایدها» که هیچ سودی ندارد به‌کار نبریم. در برابر این هجوم‌های خارجی که به مریض واردشده و همچنین ناملایمات درونی که روح او را فرسوده ساخته‌اند؛ در قدم نخست پزشک باید به شکل یک وکیل مدافع، مدافع از شخصیت او، وارد میدان عمل شود. چرا که همین که صحبت از تغییر دید کسی به میان آید، ترس از این پیش می‌آید که غرائز لجام‌گسیخته و نافرمان او فرمانروایی یابند. اما گرچه احتمال این پیشامد هست، نباید خطر آنها را بیش از آنچه هست بزرگ‌تر به نظر آوریم؛ زیرا که هنوز در فرد بیمار موانع داخلی و خارجی مؤثری برای پیشگیری از لجام‌گسیختگی و نافرمانی غرائز نهفته وجود دارد که عمده آن موانع عبارت باشند از: ذوق سلیم، اخلاق، ترس از رسوایی‌ها و بالاتر از همه ترس از قوانین کیفری و مجازات‌ها.
Javad Azar
. تا روزی که فرد نتواند روی پای خود بایستد، فضایل و ارزش‌های محسوس و ملموس او فایده کمی برای او داشته و حتی می‌توان گفت هیچ فایده‌ای برای او ندارد. چرا که این فضایل و ارزش‌های ظاهری جانشین سجایا و خصایل حقیقی و انسانی او شده و آنها را پایمال خود کرده و فردیت و شخصیت صاحب آن فضایل و ارزش‌ها را از میان برده است. البته که جامعه حق دارد در برابر خیالبافی‌های بیرون از اندازه افراد، خود را حفظ کند. اما کدام جامعه؟ آن جامعه‌ای که از افراد بی‌شخصیت و از افرادی که روی پای خود نایستاده‌اند و در مقابل افراد زورمندی که می‌خواهند بر گرده آنها سوار شوند هیچ پناهی ندارند؛ این افراد به هر اسم و رسمی که می‌خواهند دور هم جمع شوند بشوند، بالاخره جامعه‌ای که این افراد آن را تشکیل داده‌اند جامعه‌ای است که از خود هیچ تصمیم و اراده‌ای ندارد و چنین جامعه‌ای فقط به کار این می‌خورد که آلت دست و آلت فعل جباران (تورانیان۱۱) و افراد زورمندی گردند که جز حرص قدرت و زورمندی هیچ در خود ندارند.
Javad Azar
این مطلب را نباید ناگفته گذارد که هنگامی که کلیسا می‌کوشد به یک توده بی‌شکل یک هدف و سازمان یکنواختی را بدهد، وقتی که کلیسا در اثر توجیهات و تلقیناتی چند می‌کوشد که افرادی را در یک جامعه از معتقدان درآورده و آن جامعه را زنده نگه دارد؛ این کار کلیسا از لحاظ اجتماعی باارزش و اهمیت می‌باشد که علاوه بر آن برای هر فردی یک زندگی بامعنی و هدفی را تأمین می‌کند که آن نیز خدمت غیرقابل تقدیری می‌باشد. اما این قضیه طرف دیگری را هم دارد که باید به آن توجه کرد. و آن این است که با درآوردن این مردم در یک جامعه‌ای، کلیسا به آنها پویایی و تحرکی نمی‌دهد؛ در آنها آرزوهایی برمی‌انگیزد؛ به آنها هدف‌هایی نشان می‌دهد، اما آن جنبش و حرارتی را که آنها را به‌سوی آن هدف‌ها بکشاند در آنها ایجاد نمی‌نماید.
Javad Azar
تجربه نشان داده است، فقط به صرف اینکه کسی در جامعه‌ای درآید، آن جامعه هرقدر هم عالی باشد، تغییری در باطن و روح آن کس ایجاد نخواهد کرد. آن چیزی را که ما می‌توانیم در اثر کوشش و رنج فراوان به‌دست آوریم هیچگاه محیط و جامعه نمی‌تواند به رایگان در دسترس ما بگذارد. برعکس یک محیط مساعد و کمک کار این گرایش خطرناک را در آدمی برمی‌انگیزد که همه چیز را از خارج از خود، از دیگران توقع داشته باشد. و حتی خطر این هم هست که گمان کند که آن تغییرات لازم باطنی در او ایجاد شده است و حال آنکه چیزی بر او اضافه نگشته است. این تغییرات و تحولاتی که باید در فرد ایجاد شود مربوط به امور خارجی نیست. این تغییرات و تحولات باید در باطن افراد ایجاد شود؛ تغییرات و تحولاتی که ضروری‌ترین و بایاترین چیزهایی است برای مردم امروز و فردا؛ امروز و فردایی که مدام بر جمعیت دنیا افزوده شده و مدام فاصله‌ها کمتر و در نتیجه مدام خطر فراهم آمدن توده‌های وسیع و تلمبار بیشتر می‌شود.
Javad Azar
«هیچکس بالفطره عادل نیست مگر از راه اجبار، زیرا آن کس که خود را قادر به ارتکاب ستم دانست آن را مرتکب می‌شود. در واقع انسان فکر می‌کند سود و بهره ستمگری از عدالت بیشتر است.»
Narjes
افلاطون به خوبی می‌داند که صاحبان قدرت‌ها، یعنی دولت‌ها همیشه «آبادی خویشتن را به ویرانی مردم می‌دانند»
کرم کتاب

حجم

۱۳۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

حجم

۱۳۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان