بریدههایی از کتاب با اقتدار برخاستن؛ آنهم وقتی زمین خوردهایم و تنهاییم
۳٫۰
(۶۳)
«دانش تا وقتی در بازو ساکن نشود، فقط در حد شایعه است.
ناسا
گر یک بار رفتید و صدمه دیدید، خود را باتجربه در نظر بگیرید. اگر دوباره رفتید و صدمه خوردید، خود را احمق فرض کنید.
Mina
«رفتارِ درست شما را به جایی خواهد رساند که پرخاشگری نمیتواند.»
ام البنین حاجبی پوری
اگر بهقدر کافی و بهمدت کافی شجاع باشیم، بالاخره زمین میخوریم.
امیرحسین
با اقتدار برخاستن نهتنها شما را تغییر میدهد، بلکه افراد اطرافتان را نیز عوض میکند.
خورشیدِ تاریک"
بدون شکست هیچ نوآوری، یادگیری یا خلاقیتی وجود نخواهد داشت. اما شکست دردناک است. «بایدها و میتوانستمها» را تغذیه میکند و این یعنی قضاوت و شرم اغلب بهانتظار نشستهاند.
فرنوش
تقدیم به افراد شجاع و دلشکستهای که به ما یاد دادهاند چطور بعد از زمینخوردن برخیزیم.
شجاعت شما مسری است.
terme toranj
«رفتارِ درست شما را به جایی خواهد رساند که پرخاشگری نمیتواند.»
FMG
انسانها ماشینهای تفکر یا ماشینهای احساس نیستند، بلکه ماشینهای احساسیاند که فکر میکنند.
ناسا
نکتهٔ طعنهآمیز این است که تلاش میکنیم پذیرش داستانهای دشوارمان را انکار کنیم تا کاملتر یا پذیرفتنیتر بهنظر بیاییم؛ اما تمامیتمان، حتی صداقتمان، واقعاً به پیوستگیِ همهٔ تجاربمان، ازجمله زمینخوردنها بستگی دارد.
ناسا
حقیقت این است که زمینخوردن دردناک است.
جسارت در این است که شجاع بمانید و مسیرِ برخاستن را بجویید.
قاصدک
یک بار دوستم گفت اندوه مثل موجسواری است. گاهی حس میکنید پایدار و باثباتید و میتوانید روی موجها سواری کنید و گاهی موج غلتان بر سرتان خراب میشود، آنقدر شما را به زیر آب میکشد که مطمئن نیستید غرق شدهاید یا نه. آن لحظههای اشتیاق ممکن است اثری مشابه فورانِ اندوه داشته باشند؛ از ناکجاآباد میآیند و ممکن است با چیزی آغاز شوند که حتی برای شما مهم نبوده است.
ندا
آسیبپذیری بُرد یا باخت نیست، بهمعنای داشتن شجاعت ابراز وجود و دیدهشدن در زمانی است که هیچ کنترلی بر پیامد آن نداریم.
خورشیدِ تاریک"
بله، اگر بهاندازهٔ کافی دقت کنیم و جرئت بهخرج دهیم، ناامیدی را تجربه خواهیم کرد؛ اما در آن لحظهها وقتی ناامیدی ما را در خود غرق میکند و بهشدت تلاش میکنیم از آنچه قرار است رخ بدهد یا ندهد، سر دربیاوریم، مرگِ انتظاراتمان میتواند دردی فراتر از تصور داشته باشد
hamid rezam
اندونزی و پاپوآ گینهٔ نو گفتهٔ زیبایی دارند: «دانش تا وقتی در بازو ساکن نشود، فقط در حد شایعه است.» تا وقتی در آنچه دربارهٔ با اقتدار برخاستن درک میکنیم و یاد میگیریم، زندگی نکنیم و آنرا با نوعی خلاقیت ترکیب نکنیم تا به بخشی از ما تبدیل شود، این درک و یادگیری شایعهای بیش نیست.
مهنوش
متضاد کمبود فراوانی نیست؛ متضاد کمبود صرفاً کافیبودن است. همدلی متناهی نیست و شفقت مثل پیتزای هشتتکه نیست.
ناسا
وقتی در مسیر خود هستید، کائنات دست به دست هم میدهند تا به شما کمک کنند.
کاربر ۱۲۷۱۲۲۸
همان ثانیهای که زمین میخورید، شکست میخورید، از ناامیدی رنج میبرید، خرابکاری میکنید یا حس میکنید قلبتان شکسته است، همهچیز آغاز میشود. مهم نیست آمادهٔ ماجراجوییِ هیجانی باشید یا خیر، درد و آسیب اتفاق میافتد و برای تکتک ما رخ میدهد، بدون استثنا. تنها تصمیمی که باید بگیریم این است که در زندگیِ خودمان چه نقشی ایفا خواهیم کرد: آیا میخواهیم داستان بنویسیم یا آن قدرت را به دست شخصِ دیگری بدهیم؟ انتخاب نوشتن داستان خودمان به این معناست که ناراحت میشویم؛ درواقع انتخاب شجاعت در برابر راحتی است.
کاربر ۱۲۷۱۲۲۸
یکی از حقایق زندگیِ صادقانه این است که یا به داستان خود وارد میشوید و حقیقت خودتان را میپذیرید، یا خارج از داستانتان زندگی میکنید و برای پیداکردن ارزش خود دوندگی میکنید.
hamid rezam
کلهخرِ واقعی از نظر من کسی است که میگوید: «خانوادهٔ ما واقعاً داره درد میکشه. میتونیم از پشتیبانیتون استفاده کنیم.» و مردی که به پسرش میگوید: «اینکه غمگین باشی، عیبی نداره؛ همهٔ ما غمگین میشیم. فقط باید دربارهش حرف بزنیم.» و زنی که میگوید: «تیممون سهلانگاری کرد. باید دست از متهمکردن همدیگه برداریم و دربارهٔ اتفاقهایی که افتاده حرف بزنیم تا بتونیم درستش کنیم و پیش بریم.»
مهنوش
«زندگی تماموکمال» را بهصورت ورود به زندگی خود از جایگاهی ارزشمند تعریف میکنم. این یعنی پرورش شجاعت، دلسوزی و روابطمان، برای اینکه صبح بیدار شویم و فکر کنیم مهم نیست چه کاری انجام میشود و چقدر کار باقی مانده است؛ من کافیام. این نوع زندگی یعنی رفتن به رختخواب با این فکر که بله، من ناکامل و آسیبپذیرم و گاهی نگرانم و هراس دارم، اما همهٔ اینها حقیقتِ شجاعتم و این موضوع را که ارزشِ عشق و تعلق دارم، تغییر نمیدهند.
Golnaz Javaheri
درد فقط به این سبب که تأییدش نمیکنید، از بین نمیرود. درحقیقت اگر درد بدون کنترل بماند، چرک میکند، رشد میکند و به رفتارهایی منجر میشود که کاملاً در تضاد با کسی است که میخواهیم باشیم.
donye.book
دلشکستهها واقعاً شجاعترین افراد در بین ما هستند؛ جرئت عشقورزیدن داشتهاند و جرئت بخشش را نیز دارند.
سی. اس. لوئیس در یکی از نقلقولهای موردعلاقهٔ من این موضوع را بهزیبایی بیان کرده است:
عاشقبودن یعنی آسیبپذیربودن. به هرچیزی عشق بورزید، قلبتان مطمئناً شکنجه میشود و شاید بشکند. اگر بخواهید مطمئن شوید که ضربهای به قلبتان نمیخورد، نباید آنرا به هیچکس بدهید، حتی به حیوان. آنرا بهدقت در سرگرمیها و کمی تجمل بپیچید؛ از همهٔ گرفتاریها پرهیز کنید. قلبتان را در جعبهٔ جواهر یا تابوتِ خودخواهیِ خود با امنیت حبس کنید؛ اما قلبتان در آن جعبهٔ امن، تاریک، بیحرکت و بدون هوا تغییر خواهد کرد. نخواهد شکست؛ نشکستنی، نفوذناپذیر و غیرقابلنجات خواهد شد. عشقورزیدن یعنی آسیبپذیربودن.
donye.book
مهم نیست درد ما از جداییِ دردناک یا از چیزی کوچکتر مثل نظر بیتأملِ همکار یا دعوایی با یکی از خویشاوندان باشد، اگر بتوانیم یاد بگیریم چطور از این تجربهها و داستانهای کشمکشمان عبور کنیم، میتوانیم پایان شجاعانهٔ خود را بنویسیم.
کاربر ۴۷۳۸۲۸۱
میدانهای نبرد همیشه عظمت را به ذهن میآورند، اما میدان نبرد درواقع هر لحظه یا مکانی است که در آن برای حضور و دیدهشدن خطر کردهایم.
کاربر ۶۸۹۱۳۲۷
اگر بهقدر کافی و بهمدت کافی شجاع باشیم، بالاخره زمین میخوریم.
علی
آسیبپذیری، یعنی تمایل به حضور و دیدهشدن بدون تضمینِ پیامد، تنها مسیر برای عشقورزی، تعلق و خرسندیِ بیشتر است. سریعاً با این پرسش حرفش را دنبال کرد: «و جنبهٔ منفی؟» این بار من بودم که میخندیدم. «بارها تلوتلو میخوری، میافتی و حالت گرفته میشه.»
فرنوش
حقیقت این است که زمینخوردن دردناک است.
جسارت در این است که شجاع بمانید و مسیرِ برخاستن را بجویید.
کاربر ۱۲۷۱۲۲۸
افرادی که آستینها را بالا میزنند و با ناراحتی و آسیبپذیری روبهرو میشوند و حقیقت را دربارهٔ داستانهای خود میگویند، آنها کلهخرهای واقعیاند.
کاربر ۱۲۷۱۲۲۸
ترس و کمبود فوراً باعث مقایسه میشود
کاربر ۱۲۷۱۲۲۸
حجم
۳۱۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۳۱۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان