بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوستت دارم دمشق | طاقچه
تصویر جلد کتاب دوستت دارم دمشق

بریده‌هایی از کتاب دوستت دارم دمشق

امتیاز:
۳.۴از ۸ رأی
۳٫۴
(۸)
روی صفحهٔ اول آن نوشته شده بود: حبیبتی! من با دست‌هایم اسلحه برمی‌دارم، تو با دستانت قلم بگیر. من با پاهایم به میدان مبارزه می‌روم و می‌جنگم. میدان مبارزهٔ تو برگه‌های کاغذت است. تا آخرین قطرهٔ خونم و تا آخرین روز زندگی‌ام، تا روزی که سپیدی همه جای دمشق را فرا بگیرد، کنار تو خواهم بود. مجنون تو ابوذر
Radicall
روی صفحهٔ اول آن نوشته شده بود: حبیبتی! من با دست‌هایم اسلحه برمی‌دارم، تو با دستانت قلم بگیر. من با پاهایم به میدان مبارزه می‌روم و می‌جنگم. میدان مبارزهٔ تو برگه‌های کاغذت است. تا آخرین قطرهٔ خونم و تا آخرین روز زندگی‌ام، تا روزی که سپیدی همه جای دمشق را فرا بگیرد، کنار تو خواهم بود. مجنون تو ابوذر
Radicall
روی صفحهٔ اول آن نوشته شده بود: حبیبتی! من با دست‌هایم اسلحه برمی‌دارم، تو با دستانت قلم بگیر. من با پاهایم به میدان مبارزه می‌روم و می‌جنگم. میدان مبارزهٔ تو برگه‌های کاغذت است. تا آخرین قطرهٔ خونم و تا آخرین روز زندگی‌ام، تا روزی که سپیدی همه جای دمشق را فرا بگیرد، کنار تو خواهم بود. مجنون تو ابوذر
Radicall

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه