بریدههایی از کتاب تبارشناسی جریانهای سیاسی و آسیبشناسی احزاب در ایران
نویسنده:اسماعیل آزادی
ویراستار:اعظم شیخ عبدالکریم، سپیده آزادی
انتشارات:نشر ثالث
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۹ رأی
۴٫۳
(۹)
البته نسل تازهای که در حال شکل گرفتن است، مقداری با نسلهای قبل فرق میکند. در واقع نوعی لذتگرایی فردمحور در آن قدرت میگیرد که نقش ایدئولوژی را قدری کمرنگ میکند. اینها بیشتر به سمت حسابگری و گرایشهای منفعتمحور و اخلاق لذتجویانه حرکت میکنند. اگر همین نسل ادامه پیدا کند، گرایشهای ایدئولوژیکی که ما میشناختیم در آنها کمرنگتر میشود. مثلاً زمینه برای قوتگیری لیبرالیسم بیشتر خواهد شد. یعنی گرایشات این نسل با گفتمان لیبرالیستی بهتر توضیح داده و توجیه میشود تا با گفتمان چپ و گفتمانهای جامعهگرا. ولی این نظر خیلی قاطعانه نیست بلکه تصویری است که ما از روند جاری میبینیم. یا مثلاً به فرض کار جمعی کمرنگ میشود، فداکاری و ایثار اهمیت خود را از دست میدهد و بیشتر نوعی فردگرایی و لذتگرایی خودمحور، رفتار بخشی از جوانان جدید را به عنوان نسل تازه توضیح میدهد.
mostafasharif
اساساً رفتار سیاسی عقلانی باید مبتنی بر همبستگی و در عین حال رقابت باشد. رقابت در چارچوب قانون مبتنی بر قواعد پذیرفتهشدهٔ جمعی و طبعاً رقابتی سالم و سازنده.
mostafasharif
مطالبات اجتماعی یکی از عوامل است، یکی دیگر از منشأهای قدرت احزاب متفکران و صاحبان خِردند،
mostafasharif
یک راه این است که این هزینهها سرشکن شوند و همهٔ فشار روی یک فرد متمرکز نشود. خاصیت حزب همین است که از نامزد مورد نظر خودش حمایت میکند و بخشی از فشار سیاسی ناشی از شکست او را در کل حزب توزیع و سرشکن میکند.
mostafasharif
این نوعی دلگرم کردن این افراد برای کار سیاسی است. ما نباید رفتار کسی که کار سیاسی میکند را مذموم بدانیم و این گونه تبلیغ کنیم که او به دنبال کسب شهرت است و علایق این چنینی دارد. لذا علایق اجتماعی را باید قدر شناخت چون کسی که کار سیاسی میکند مانند کسی است که در حال ساختن یک یتیمخانه است، همانطور که کار او را که یک کار اجتماعی است قدردانی کرده و احساس میکنیم یک وظیفهٔ ملی و اجتماعی را انجام میدهد، کسی هم که کار سیاسی میکند باید به این شکل نگاه شود. اما ما بین این دو فرق قائلیم
mostafasharif
امروز هم باید برای کار حزبی مردم را تشویق کنیم. این کار در حیطهٔ وظایف رسانههای جمعی است. از سوی دیگر علمای دینی در این وادی نقش ویژه ای دارند، آنها میتوانند با فتاوا و موعظههایشان، کار حزبی را تبلیغ، تبیین، تئوریزه و ایدئولوژیزه کنند، حتی این حرکت را از دبستان میتوان آغاز کرد و تا دانشگاه هم ادامه داد، زیرا کار جمعی و مشترک پایین و بالا نمیشناسد.
mostafasharif
یکی خستگی از ایدئولوژیها، به زبان دیگر دلزدگی از سایر ایدئولوژیها و آرمانشهرهایی که مطرح میکردند. دیگری مسائل ملموستر و جزئیترنگری. زیرا ممکن است همه از آن ایدئولوژیهای کلی یا عامی که میخواست عالم و آدم را تغییر دهد، به سمت ایدئولوژی خاصی بروند و خواهان تغییر در بخشی جزئی باشند. دیگر اینکه اساساً تغییر گفتمان نسل جدید، که نسلی کمتر آرمانگرا و خیلی واقعبین و حسابگر است، نسل آرزوهای بزرگ نیست برعکس نسل آرزوهای کوچک و خرد و شخصی است و قدری فردگرایی در آن قوت پیدا میکند که نهایتاً به رشد این جنبشها و ایدئولوژیهای جدید در ایران کمک خواهد کرد.
mostafasharif
به نظر من اولین کاری که احزاب باید بکنند این است که حالت سراسری به خود بگیرند و یکی از شرطهایی که بعضی از نویسندگان و صاحبنظران بنام برای احزاب یاد میکنند، سراسری بودن حزب است. یعنی از قالب اینکه فقط در مرکز فعالیت کنند خارج شوند و در تمام شهرستانها شعبه بزنند، عضو بگیرند و نوعی آموزش سیاسی را شروع کنند. دوم اینکه مواضعی که میگیرند مواضع رادیکال نباشد. اگر باشد در بطن جامعه ایجاد اختلاف و درگیری میکند و باز همان فرایند دولتسالاری پیش میآید. چون نهاد دولت در ایران قوی است و وقتی چنین چالشهای عمیقی را ببیند فوراً وارد کار میشود و جلوی فعالیت احزاب را میگیرد. بنابراین احزاب باید با حسننیت، فعالیت سیاسی آرام را شروع کنند و عجلهای هم در کسب قدرت نداشته باشند. یکی دیگر اینکه احزاب به شکل «احزاب کادر» وجود داشته باشند و به دنبال طیفی از رأیدهندگان بگردند. یعنی خود حزب جمعوجور باقی بماند اما طیف طرفدارانش وسیع باشند. این شدنیتر و آسانتر است ولی آسیبپذیریاش هم بیشتر است، یعنی خیلی سریع از هم میپاشد.
mostafasharif
اگر یک حزب سیاسی با امکانات کم و بدون زرق و برق فعالیت کند، این خود یک فضیلت سیاسی است. دوم اینکه اعضایی که وارد میشوند باید حق عضویت بدهند. این حق عضویت هر قدر کم باشد ولی جمع میشود و حزبی که میخواهد ریشهٔ مردمی پیدا کند راهش همین است که از مردم کمک بگیرد و وابستگی به دولت یا جاهای دیگر نداشته باشد و بودجههای کلان در اختیارش قرار نگیرد. مردم با پول اندکی که میدهند احساس میکنند که حزب مال خودشان است و بعد هم آدمهای بیکاره وارد حزب نمیشوند به امید اینکه چیزی گیرشان بیاید. بلکه باید بدانند اگر وارد حزب میشوند باید چیزی هم بدهند. این اقدام خیلی مفید و مؤثر است و ریشههای حزب را محکم میکند.
mostafasharif
وقتی که حزب مواضع خوبی بگیرد، افرادی هستند که بودجههای کلان و کمکهای وسیع هم بکنند. البته باید آن کمکها را هم به اطلاع مردم برسانند. یعنی یک حزب باید بیش از هر چیز روی اخلاق سیاسی تأکید کرده و پیوندش را با جامعه محکم کند و هر کمکی که از هر جا صورت گرفت را به اطلاع مردم برساند که اگر دست و دلبازی کرد، مردم بدانند این پول را از کجا میآورد و از هر گونه ابهامی به ویژه در این قضیه بپرهیزد. اینها نکاتی است که معمولاً یک آدم سیاسی به آن سطحی نگاه میکند اما یک سیاستمدار ژرفنگر میفهمد که این گونه زهد سیاسی خیلی به نفع حزب تمام میشود.
mostafasharif
هرچند مفاهیمی چون جریانهای دست راستی و دست چپی از پارلمان انگلستان آغاز شد اما شهرت این مفاهیم برگرفته از چالشهای سیاسیفکری جریانهایی است که در آستانهٔ انقلاب کبیر فرانسه در سمت چپ و راست کنگرهٔ فرانسه مینشستند.
جریان چپ این فرایند سیاسی فکری، با ظهور مارکسیسم دارای مانیفستی انقلابی شد و احزاب چپ با گرایش مارکسیستی و احزاب راست با گرایش کاپیتالیستی تعریف و نهادینه شدند و جنبشهای کارگری به این روند اصالت دادند.
احسان رضاپور
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۱۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۱۳ صفحه
قیمت:
۲۵۶,۵۰۰
تومان