عطر که در عربی به ریح طیّب معروف است نسبت زیادی با باد دارد. باد جریانی بیم یا امید دهنده است و عطر تها امید زندگی بهتر را نوید میدهد، عطر بویی است که وقتی استشمام میشود فرد را به خاطرهای خوش سوق میدهد و البته هر عطری یادآور خاطرهاتی است، برخی بهتر از برخی دیگر برخی آخرتگراتر از برخی دیگر.
هر چه هست وقتی کسی خود را معطر میکند میخواهد خوشتر و بهتر زندگی کند و اگر کسی عطر را به دیگری عطا کرد میخواهد او را خوش کند و اینگونه به او لطف و احسان میکند.
عطر رزقی است نیکو که در آن تکریم دارد و فرد را به حرکت و سیر و قیام ترغیب میکند. به عنوان محرکی خوش یمن است که بر روی جسم و جان اثر خود را به خوبی میگذارد.
عبد الامیر
وقتی زبان را میگیری نگاه خیلی پرحرف میشود.
کبوترانه
میخواهد بگوید بیا و بمان نمیتواند بگوید با چشم و حرکت صورت میگوید و مرا چهرهاش دعوت میکند و من نیز با چهرهام میتوان با او حرف بزنم. هیچوقت تا به این حد کاربرد نگاه را در میزبانی و میهمانی متوجه نشده بودم.
کبوترانه
فکر میکنم بهترین عطر بوی تربت اباعبدلله است.
گاهی عطر را برای خوشبو کردن به کار میبریم گاهی برای اینکه یاد و خاطراتی در ذهنمان تداعی شود و گاهی هم محرک قیام است
کبوترانه
صلوات رحمتی است که میتواند فاصلهها را پر کند.
کبوترانه
نشانه قبولی زیارت اربعین ایجاد تغییر دررویه زندگی بر اساس مفاد شهادتهاست.
کبوترانه
حکایت میزبانی و میهمانی تجربهای برای قیام است. به همین دلیل با تجربه این حکایت میتوان تجربهای از قیام را داشت. لذا همیشه بودن این حس میتواند قیام را در فرد مستقر و دائمی کند.
حس میهمان همیشگی امام بودن
حس میزبان همیشگی برای دیگران
حس میهمان گاهی توسط دیگران
حس میزبان و میهمان بودن در ایامی چون اربعین و مناسک
این حسها قیام را در ما همیشگی میکند.
yashm