بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خوشبختی در بعدازظهرها | طاقچه
تصویر جلد کتاب خوشبختی در بعدازظهرها

بریده‌هایی از کتاب خوشبختی در بعدازظهرها

امتیاز:
۳.۰از ۱ رأی
۳٫۰
(۱)
غصه‌هایم از وزن خودم سنگین‌تر است.
مرتضی ش.
در درونم از خودم می‌پرسم: چرا همیشه ما زن‌ها لحظه‌لحظهٔ خاطرات را ثبت و ضبط می‌کنیم و شما مردان هیچ‌گاه هیچ خاطره‌ای ندارید، هیچ تاریخی را حفظ نیستید و هیچ‌چیز آنچنان برایتان اهمیت ندارد.
مرتضی ش.
شدم سلیمان در دل نهنگ، که با هر چرخش نهنگ جهانم زیر و رو می‌شد
مرتضی ش.
تو همه آنچه که من داشتم، بودی، همهٔ جهان من در تو گرد آمده بود، شاید بودنت گاهی برایم بس نبود، چیزهای بیشتری می‌خواستم، ولی نبودنت برایم دهشتناک بود، دنیای ترسناکی که نمی‌توانستم در آن گام از گام بردارم. تو پاهایم بودی.
مرتضی ش.
هستی‌ات را کنار خودم حس می‌کنم، درون خودم، دست‌هایت، نوازشت، گرمای هستی‌ات و دلت را، صدای دلت را می‌شنوم بی‌آنکه صدای دیگری را بخواهم در این جهان بشنوم، انگار جهان در تو چکیده شده
مرتضی ش.
دلم چنان تو را می‌خواست و همهٔ مهر تو را بی کم و کاست، مانند اسفنجی که آب را به خود می‌گیرد، همهٔ توجه تو، دلم باشد و بس.
مرتضی ش.

حجم

۳۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

حجم

۳۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان