افتادن یک برگ
برای تو، تنها افتادن یک برگ بود
و برای برگ
مرگ.
سیّد جواد
من از زندگی
تنها لیوانی آب میخواستم
که در گرمایِ آتشسوزِ بیکسی
در آرامشی بینهایت
بنوشم.
سیّد جواد
برخیز رستمِ من
اندوهِ رفتنت
سُهرابت را کُشت!
سیّد جواد
بانو!
باد
در موهای تو،
مفهومِ بودنش را جستوجو میکند.
پروین اعتصامی
دخترِ کوچک
گریه نکن
آن ستارگان زیبا که در آسمان میبینی
از من و تو
تنهاترند،
شاید که
تنهایی و تاریکی و رسوایی
زیبایشان کرده
دختر کوچک
گریه نکن
شاید تو هم ستارهای!
باران برفی
به جنگ من برخیز
به فتح تو مشتاقم
بیهیچ خونریختنی
تمام مرا اشغال کردهای!
سیّد جواد
چمدانم را بر میدارم
برای دیدنت
به خواب میروم.
سیّد جواد
آن زن
جای پایش بر روی برف
شعر میشود.
سیّد جواد
قلب تنها زندانی است
که صاحبش را اسیر میکند.
باران برفی
روز را دوست دارم
چون تو را به یادم میآورد
شب را دوست دارم
چون تو را به یادم میآورد
شب و روز را
نفسکشیدن را
تنها برای دوستداشتن تو
دوست دارم.
باران برفی
تنها سایهی سیاه یک پرنده کافی است،
تا یک دیوانه را
هوایی کند.
🌸بهارم🌸
روز را دوست دارم
چون تو را به یادم میآورد
شب را دوست دارم
چون تو را به یادم میآورد
شب و روز را
نفسکشیدن را
تنها برای دوستداشتن تو
دوست دارم.
پروین اعتصامی
بانو!
آیا تشبیهکردن تو به گل،
گناه بزرگی نیست؟
farzane
تنها سایهی سیاه یک پرنده کافی است،
تا یک دیوانه را
هوایی کند.
دردونه
من از زندگی
تنها لیوانی آب میخواستم
که در گرمایِ آتشسوزِ بیکسی
در آرامشی بینهایت
بنوشم.
Kimia Bahari
مرا به یاد نیاور،
من دریاچه ارومیهام!
· مُهی☁️ ·