من شمعِ شب و روزم
پروانهٔ خاموشی!
من شعله به تن دارم
امشب تو چه میپوشی؟..
mina
ماهکم، صبر من از فاصلهها لبزیرست
روح من، بند تلنگر زدنی ناچیزست
خون من مملو ژنهای جنون آمیزست
نازنین، قهر نکن! میشکنم، پاییزست!
mina
عاشقی پر زدن از پنجرهٔ شیداییست
دل به دریا زدن از سِحرِ پری دریاییست
غرق در گیسوی مواّجِ زنی رویاییست
گریه کردن وسط جمع،... و ته رسواییست...
mina
غم و تنهایی و من، توی دلم مهمانیست
mah.gh
زیر باران می زنی، احساس حسرت میکنی
روزگاری در همین جای خیابان نیستی ....
mina
یاد من را به خاطرت بسپار
هر چراغی برای خاموشیست
احتمالات مرگ بسیارست
بدترین نوع آن، فراموشیست
فرهاد
سالک پیچهٔ گیسوی ظریفش باشی
عاشق پیرهن جنس لطیفش باشی
کشتهٔ ناز سر انگشت نحیفش باشی
شانه در گریهٔ معصوم عفیفش باشی..
mina
بهترین آدم دنیای چرندت باشد
هر چه پوشید به تن، باز پسندت باشد
~▪︎{بریده خوان}▪︎~
انفاس بهار آمد...
عطر نفس از آفاق
بر پردهٔ صبح آمد
یلدای شب عشاق!
فرهاد